بسیاری از فارغٰالتحصیلان معماری در ایران، اگر نگوییم بیشترشان، بعد از اتمام تحصیل راهی جز وارد شدن به دفترهای معماری ندارند. در این دفترها، کارآموزان شرایط کاری سختی را تجربه میکنند و علاوهبراینکه معمولاً حقوقی دریافت نمیکنند، در صورت استخدام هم شرایط کاری چندان مناسبی ندارند. متن زیر که به بهانهی روز کارگر در رویدادهای معماری منتشر میشود معطوف به همین مسأله در آمریکاست و میتواند خوانندهی فارسیزبان نسبت به شرایط کاری مشابه در ایران آگاهتر کند. ادامه متن
آمازون میخواهد امکانات ویژهای را در اختیار کارمندانش قرار دهد. کلمهی ویژه آنقدرها هم از پس توصیف این امکانات برنمیآید! شاید عبارت «عجیب و هیجانانگیز» برای خانههای سبزی که آمازون در جنوب سیاتل برای کارمندانش تدارک میبیند، مناسبتر باشد. این شرکت بزرگ آمریکایی در اقدامی تازه میخواهد ساختمانهایی را در نزدیکی ساختمان اصلی خود بسازد که هنوز اسم مشخصی ندارند و حتی دقیقا نمیدانیم به چه کاری میآیند. توصیف این ساختمانها از کلماتی مثل گلخانه، خانهدرختی، خانه گیاهان و خانهی سبز استفاده شده که اشاره به معماری و البته فضای درونی آنها دارد.ادامه متن
اگر «نِفار» و «سقّانِفار» را در جوار یکدیگر قرار دهیم و مقابلشان بایستیم؛ بدون در نظر گرفتنِ تزئیناتِ احتمالی، سخت و دشوار خواهد بود دریابیم که کدامیک، نِفار است و کدامیک، سقّانِفار! زیرا میتوان گفت که از حیثِ ساختار و کالبد، عیناً بهمانند هم هستند. جالب آنکه، «سقّانِفار» از نظر ترکیبِ واژگانی، بهمانند همزاد خود، کلمهی «نِفار» را به همراه دارد؛ اما نیرویی، آن را متمایز از نِفارِ شالیزارها میکند؛ تمایزی که فاصلهی جایگاهِ این دو را در بین اهالی تبرستان، از عرش تا فرش قرار میدهد. دلیلش را میتوان با دمیدنِ روحی به نام «سقّا» بر کالبد بیجانِ «نِفار» تفسیر کرد که حیاتی جاودان بدان عطا نمود! گویی سقّا، «روح و معنایِ جانبخشی» بود که به «کالبدِ بیجانِ» نِفار دمیده شد! داستان سقّانِفار، قرابتِ معناییِ قریبی با سرآغازِ سرگذشتِ ما آدمیان دارد! ادامه متن
اپراخانهی سلطنتی جدید در مسقط عمان و موزهی لوور تازهساخت ابوظبی، پرسشهایی اساسی را احیا میکنند: آیا این مؤسسههای جدید ابزارهایی برای سلطهگری غرب هستند؟ آیا فضاهای فرهنگی اینچنینی همساز با زندگی اجتماعی مسلماناناند؟ ادوارد سعید، اپراخانهی خدیو قاهره را یک حماقت و «آیدا» را اپرایی استعماری میدانست. در کتاب «فرهنگ و امپریالیسم» او، فرهنگ اروپایی با فرمانروایی اروپایی تقریباً مساوی انگاشته شده بود. طبق منطق سعید، باید بپذیریم که مؤسسههای فرهنگی جدید در خلیج فارس، نشانگر سلطهی غرب هستند. اما آیا این همهی ماجراست؟ ادامه متن
در این متن نگاهی داریم به ادعای بیترز کُلومینا مبنی بر اینکه مجلهی پلیبوی علت اصلی ورود مدرنیسم به جریان اصلی زندگی امریکایی در دهههای بعد از جنگ جهانی است. بر اساس این ادعا، هفنر، سردبیر مجلهی پلیبوی این جریان را رواج داده است و مجلهی پلیبوی بیشتر از هر مجلهی معماری دیگری یا حتی موزه هنر مدرن به رواج طراحی و معماری مدرن کمک کرده است. ادامه متن
ساختمان پست مرکزی تبریز یکی از نمونههای شاخص معماری مدرنیستی رایج در پهلوی دوم است که با نمای شیشهای و بتنی عریانش، برای سالهای طولانی به عنوان نشانهای شهری در خیابان ارتش جنوبی تبریز ایفای نقش میکرد. فرمپردازی، مصالح، اجرا و موقعیت ممتاز این ساختمان، آن را به حق جزو آن دسته از بناهای مدرن قرار میدهد که نیازمند حفاظت و قرارگیری در ذیل عنوان «میراث معماری مدرن» هستند. با این حال پس از بیتوجهی به مرمت اصولی نمای بتنی و سطوح شیشهای ساختمان، اینک مدتی است که تغییرات سوالبرانگیزی بر روی آن در حال اعمالشدن است. از رنگ کردن سطوح بتنی گرفته تا نصب بیلبوردهای تبلیغاتی، بنرها و تبدیل فضای داخلی و یکی از طبقات آن به خردهفروشیها و بازارچهای با کارکردی مغایر عملکرد اصلی ساختمان.ادامه متن
نویسنده: محمدحسین عباسی | دبیر سرویس «معماری پایدار» آلودگی هوا ازجمله رخدادهای فصلی است که با شروع فصل سرما به... ادامه متن
کتاب «پسري روي سکوها» نوشته حميدرضا صدر سال ۹۲ به چاپ رسید. کتابي که صدر خاطراتش را از دهه 1340 تا 1380 با جزئيات پرشمار درباره فوتبال ايران نوشته است. آنچه در ادامه ميآيد، بخشي از اين کتاب است که صدر از خاطره افتتاح شدن زمين فوتبال استاديوم 100هزار نفري آزادي و برگزاري اولين بازي فوتبال در آن مينويسد. آنچنان که او مينويسد «با کوچاندن تماشاگران از ورزشگاه امجديه، در ورزشگاه جديد همه گيج شدهاند و مدتها طول خواهد کشيد تا همچون امجديه، استاديوم جديد نيز ميراثدار يک خاطره جمعي شود». ادامه متن
تحصیلات عالی در شرف مواجه با دگرگونی عظیمی است. بسیار محتمل است که آموزش تخصصی معماری، شامل آموزشهای ضروری برای معمار شدن، در آیندهی نزدیک عمدتا به صورت مجازی صورت گیرد. به این معنا که آتلیههای طراحی که همانا مُهر و مدال تجربیات هر معمار محسوب میشود، به صورت مجازی و احتمالا بدون ارتباط دیداری و حضوری که مشخصهی آن تجربه است، برگزار خواهد شد. این تحول، بسیاری از جنبههای شکستخوردهی آتلیههای امروزی را جبران خواهد کرد، ولی مضرات بالقوهی خود را دارد که باید پیش از رواجِ شکلِ نادرست این فرهنگ جدید مشخص شوند. این امر با شکلدادن فعالانهی روشهای جدید آموزشی و کاری میسّر خواهد بود که ظرفیتهای آموزش دیجیتال را برای ارتقای روابط اجتماعی سازنده بین دانشجویان به کار اندازند. ادامه متن
نویسنده: پُل فینچ[۱] مترجم: الیاس کهنسال آیا ساختمان بد همان ساختمان زشت است یا نما فقط یک مسئله ظاهری است؟... ادامه متن
نویسنده: تیموتی بریتین-کتلین[۱]| مدرس معماری دانشگاه کنت[۲] است. آخرین کتاب او «خانههای دلگیر: شکست و ناامیدی در معماری (۲۰۱۴)»... ادامه متن
تحول توالتهای عمومی از آبریزگاه تا سانیست، از توالتهای جمعی تا محفظههای انفرادی و روند تجهیز توالتهای مردانه و بعد زنانه، سیری پرافتوخیز در تاریخ دارد.
ادامه متن