در جای جای شهرهای کشورمان، پروژههای ساختمانی بسیاری هست که مراحل ساخت آنها دچار وقفههای طولانیمدت شده وبعضی از آنها مدتهاست که نیمهکاره به حال خود رها شدهاند. در این یادداشت به چرایی این پدیده نمیپردازم، بلکه قصد دارم بخش کوچکی از اتفاقاتی را که برای زیست روزمرهی چند تن از خانوادههایی که در این پروژهها درگیر بودهاند را بیان کنم.ادامه متن
All
نقد معماری
اگر «نِفار» و «سقّانِفار» را در جوار یکدیگر قرار دهیم و مقابلشان بایستیم؛ بدون در نظر گرفتنِ تزئیناتِ احتمالی، سخت و دشوار خواهد بود دریابیم که کدامیک، نِفار است و کدامیک، سقّانِفار! زیرا میتوان گفت که از حیثِ ساختار و کالبد، عیناً بهمانند هم هستند. جالب آنکه، «سقّانِفار» از نظر ترکیبِ واژگانی، بهمانند همزاد خود، کلمهی «نِفار» را به همراه دارد؛ اما نیرویی، آن را متمایز از نِفارِ شالیزارها میکند؛ تمایزی که فاصلهی جایگاهِ این دو را در بین اهالی تبرستان، از عرش تا فرش قرار میدهد. دلیلش را میتوان با دمیدنِ روحی به نام «سقّا» بر کالبد بیجانِ «نِفار» تفسیر کرد که حیاتی جاودان بدان عطا نمود! گویی سقّا، «روح و معنایِ جانبخشی» بود که به «کالبدِ بیجانِ» نِفار دمیده شد! داستان سقّانِفار، قرابتِ معناییِ قریبی با سرآغازِ سرگذشتِ ما آدمیان دارد! ادامه متن
ما در میان دیوارها و پنجرهها نفس میکشیم؛ میان هرآنچه خودْ آنها را ساختهایم. لابهلای آجر و سیمان و سنگ و چوب فریاد میزنیم، خاطره میسازیم، عاشق میشویم، پریشان میشویم، فکر میکنیم و تجربهی زیستهمان را فربهتر میکنیم. اگر تقریباً همواره ما اسیر این «محیط مصنوع» خودساختهایم، چرا نباید دربارهی آن سخن بگوییم؟ چرا نباید به داوری و تفسیر و ارزیابیاش بنشینیم؟ چرا نسبت به چیستی و چگونگیاش حساس نباشیم و به آن واکنش نشان ندهیم؟ و در یک کلام، چرا نباید آن را نقد کنیم؟ادامه متن
پیشرفتهای اخیر در علم عصبشناسی به عامل مهم دیگری در تفاوت معماری مدرن اشاره دارند: یکی از دلایل تفاوت معماری مدرن با ساختمانهای قدیم، این بود که بنیانگذاران اصلی آن اساساً دنیا را به حالت «عادی» نمیدیدند؛ یعنی نمیتوانستند ببینند. مغزهای آنها تحت تاثیر آسیبهای جنگ، دگرگون شده بود؛ یا مانند لوکوربوزیه، اختلال مغزیِ ژنتیک داشتند. گرچه نظرات آنها دربارهی «طراحی خوب» نشانگر استعداد، بلندپروازی، و انگیزهی آنها است، اما علاجها و اصلاحات مدنظرشان اشاره به اختلالات مغزی خاصی دارد. ادامه متن
در سال 1925، در نمایشگاه هنرهای تزیینی پاریس، لوکوربوزیه به طراحی یک پاویلون با عنوان «پاویون روح نو» اقدام کرد. وی در یادداشت خود برای این پاویلون، این طرح را رسیدن به پاسخ مسائلی میدانست که سالها با آنها دستبهگریبان بود و در جستوجوی یک طرح آرمانی و پاسخگو به مسئله نیازهای معماری و شهرسازی عصر حاضر بود. ادامه متن
نویسنده: غلامرضا جمالالدین| پژوهشگر معماری ایران لوکوربوزیه در ترازوی تاریخ؛ مجموعه مسکونی محله پِسَک در بوردو فرانسه خانهسازی جمعی[۱] در قرن... ادامه متن
در این مطلب بهنقد و بررسی معماری داخلی Stranger Things، سریال جدید نتفلیکس، میپردازیم که یک درام/ترسناک شگفتانگیز است. با ما همراه باشید. ادامه متن
ساختمان پست مرکزی تبریز یکی از نمونههای شاخص معماری مدرنیستی رایج در پهلوی دوم است که با نمای شیشهای و بتنی عریانش، برای سالهای طولانی به عنوان نشانهای شهری در خیابان ارتش جنوبی تبریز ایفای نقش میکرد. فرمپردازی، مصالح، اجرا و موقعیت ممتاز این ساختمان، آن را به حق جزو آن دسته از بناهای مدرن قرار میدهد که نیازمند حفاظت و قرارگیری در ذیل عنوان «میراث معماری مدرن» هستند. با این حال پس از بیتوجهی به مرمت اصولی نمای بتنی و سطوح شیشهای ساختمان، اینک مدتی است که تغییرات سوالبرانگیزی بر روی آن در حال اعمالشدن است. از رنگ کردن سطوح بتنی گرفته تا نصب بیلبوردهای تبلیغاتی، بنرها و تبدیل فضای داخلی و یکی از طبقات آن به خردهفروشیها و بازارچهای با کارکردی مغایر عملکرد اصلی ساختمان.ادامه متن
نویسنده: دسپینا استراتیگاکوس| نویسندهی کتاب «زنان معمار کجا هستند؟» مترجم: نیلوفر رسولی| دبیر سرویس ترجمان برخلاف حضور مؤثر زنان در مدارس... ادامه متن
نویسنده: غلامرضا جمالالدین| پژوهشگر معماری ایران لوکوربوزیه و معماری امروز: نگاهی به فیلم «معماری امروز» اثر پیِر شِنال و لوکوربوزیه (۱)... ادامه متن
رها کردن یک فرد تا به علت خفگی درون دیوارها بمیرد، کاری است که در برهههایی از زمان، در نقاط مختلفی از دنیا، متاخرترین نمونهی آن در اوایل قرن بیستم در مغولستان، به عنوان یک مجازات اعدام استفاده میشده است. افسانهی استاد مانول در ادبیات اروپای شرقی، بیانگرترین روایت از چنین اعدامی را بهدست میدهد. این افسانه نسخههای متعددی دارد ولی روایت اصلی آن، در مورد یک استاد بنا است که با شیطان قراردادی میبندد که به او امکان میدهد که زیباترین صومعهی در دنیا را بسازد، به شرط آنکه در زمان ساخت دیوار اصلی، همسر باردارش را درون آن بگذارد. جیغهای همسر مانول زمانی که کریدور بدنش را محبوس میکند، صریحترین توصیف در مورد خشونت معمار است. ادامه متن
مسابقه دلچهویتا که با نوع طرح مسئلهی خود توجه به سازماندهی داخلی را میطلبید با استقبال زیادی از نسل جوان معماری ایران مواجه شد و کمیت و کیفیت بالای طرحها نویدبخش ظهور پربارِ نسل بعدی معماری معاصر ایران است. بیشتر پروژههایی که در رتبههای بالای (حدود 30 طرح فینالیست) قرار گرفتند دارای خصوصیات مشترکی بودند که سعی میکنم در این نوشته کوتاه آنها را ذکر کنم: ادامه متن