وضعیت مساجد یکی از شاخصهایی است که ناخواسته سبب قضاوت ما نسبت به دورههای تمدنی پیشین در سرزمینهای اسلامی است. دولتهای عثمانی، صفوی، گورکانی، فاطمی و جز آن در سرزمینهای خود مساجدی را برپا میداشتهاند که در قیاس میان آنها حقانیت خود را نسبت به ادعای دولت اسلامی بودن به اثبات میرساندهاند. زمینه این رفتار اما ریشه در جایگاه مسجدالنبی در تمدن پی افکنده شده از سوی پیامبر خاتم(ص) دارد. گویا مسجد همواره شاهدی صادق بر مدعای حکومتها پیرامون اسلام بوده است. در این یادداشت نویسنده، مسجد را نه در مقام شاهد، بلکه در مقام عامل تمدنی بررسی میکند.ادامه متن
فلسفه ساخت مسجد
مروری بر ادبیات گردآمده امروزین حول موضوع معماری اسلامی و خاصه مسجد آشکار میکند که در بسیاری از موارد برای بررسی جوانب گوناگون امر، به رویکردهای فلسفی رجوع شده است. با این حال رجوع به فلسفه معمولا نه به عنوان یک چهارچوب زاینده محتوا، بلکه به عنوان ساختاری تبیینی و تئولوژیک، صرفا در جهت تأیید منویات نگارندگان و تثبیت مواضعی است که در بسیاری از موارد، آغشته به تجربه عملی آنها نیز بوده است. چنین وضعیت غیرقابل اطمینانی سبب شده رویکردهای فلسفی به معماری اسلامی، سویهای عملی و قابل استناد برای طراحان در پی نداشته باشد. ابهامزدایی از کارکردهای فلسفه در مطالعه معماری اسلامی سبب شد از دکتر مرضیه پیراوی ونک بخواهیم در شمایل یک درسگفتار به نقد ادبیات موجود بپردازد. ادامه متن