خیلی از ما تا آخر عمر دنبال خانهایم، حتی اگر از اجارهنشینی درآمده باشیم و مسکنی برای خودمان خریده باشیم. خانه مکانی که در آن زندگی میکنیم نیست، یعنی در واقع اصلاً مکان نیست. خانه چیزی است که با روح و احساس ما پیوند میخورد. احساس تعلق و در عینحال امنیت و آرامش. شاید خانۀ ایدئال چیزی مثل خوشبختی باشد. گذرا، مبهم و انتزاعی. حسی که لحظهای سراغمان میآید و ناگهان پر میکشد و میرود.
ادامه متن
پیوسته۲ آذر ۱۳۹۵
مقالات165
چند محقق دانشگاه کارولینای جنوبی هنگام مطالعۀ رفتار آدمها در یک مرکز خرید متوجه نکتۀ عجیبی شدند: میزان احتمال کمک مالی به دیگران، در میان کسانی که از پلهبرقی بالا میرفتند، دو برابر کسانی بود که از پلهبرقی پایین میآمدند. آنها نتیجه گرفتند صعود نوعی حس سخاوت و مناعتطبع به آدمها میدهد، هرچند بهصورت ناخودآگاه. این تنها یک مثال است از تأثیرات شگفتآوری که تجربههای محیطی بر رفتارهای اجتماعی ما میگذارد.
ادامه متن
تخریب سازمانیافتهی بافتهای تاریخی در ایران پیشینهی کمی ندارد. اولین تخریبها در ابتدای قرن حاضر شروع شد، ولی از هم گسیختن و متلاشی کردن گستردهی بافت تاریخی شهرهای ایران از اواخر دههی شصت شروع شد. ماجرایی غمناک که بر شهرهای زیادی رفت: کرمان، اصفهان، مازندران، مشهد و… . از میراث عظیم شهرهای ما، جز در انگشتشماری همچون یزد، چیز زیادی باقی نمانده است. امروز از آن بافتهای زنده در شهرهایمان، تکه پارههایی نیمهجان در این کوچه و آن محله به جا مانده است و حتی پیکری برای تدفینشان هم باقی نمانده.ادامه متن
مصورسازیهای دیجیتال و جاروجنجالهای تبلیغاتی توخالی، وجوه زشت معماری و توسعۀ شهری را پنهان میکنند؛ و رسانه خریدار اینها است. طرح پیشنهادی اخیر ام.وی.آر.دی.وی به نام رَوِل پلازا در آمستردام، مثال خوبی است از این پدیده. در آیندهای نهچندان دور، در آمستردام ساختمانی ساخته خواهد شد که طراحیاش را شرکت مشهور ام.وی.آر.دی.وی به انجام رسانده است؛ کوهپارهای قابلِسکونت، پوشیده از سبزه . البته به شرطی که قرار باشد تصویر خلقشده با کامپیوتر را که طراحان ارائه کردهاند باور کنیم. هرچند درواقع، هیچ ساختمانی هرگز عین رندر[۴]هایش نخواهد بود. راست آن است که ساختمان مصور[۵]، یک نشانگان[۶] است. نشانگانی که بهخوبی نشان میدهد رسانه چگونه ساختمانها را با عناصر بصری واهی و نوشتههای نامربوط بازنمایی میکند. ارباب جراید هیچ نمیکنند جز پخشکردن قاقالیلی[۷]های بصریای که دستپخت حیلهگرترین بازیگران عرصۀ برنامهریزی شهری و معماری است.ادامه متن
این تصور معمولاً وجود داشته است که افزایش میزان کارآیی آبیاری از طریق بهکارگیری فنآوریهای جدیدی مانند آبیاری قطرهای، به صرفهجویی قابل توجه در مصرف آب منجر میشود و این میزان آب صرفهجویی شده به محیط بازگشته یا به مصارف دیگر میرسد. اما شواهد حاصل از تحقیقات و سنجشهای میدانی نشان میدهند که چنین نیست. ادامه متن
امروزه ما معماران متوجه ارزشی که برای جامعه پدید میآوریم نیستیم؛ کار میکنیم، اما خودمان را کارگر نمیدانیم؛ استثمارمان میکنند و از کارمان منتفع میشوند اما بیخبریم. بااینحال همیشه چنین نبوده است. مبارزهی کارگری در حرفهی معماری پیشینهای دارد که باید آن را بازیابیم؛ بلکه آگاهانهتر با عادات کاری، دستمزدها و عرفهای استخدامیمان مواجه شویم و «کار» معماری را از این بیزبانی بهدرآوریم. با پروردن چنین آگاهی بنیادی و فهمی از ارزش است که میتوانیم به کارگزاران تیزبینی در دل اقتصاد سیاسی روزگارمان بدل شویم و سرانجام آن را از منظر حرفهی خودمان دگرگون کنیم.
ادامه متن
مترجم: سیده رکسانا جز دره یی | دانشجوی کارشناسی ارشد معماری موسسه آموزش عالی آ.ب.آ آبیک به عنوان بخشی از زنجیره... ادامه متن
مترجم: حمیدرضا جوادی خلسری | دانشجوی کارشناسی ارشد معماری موسسه آموزش عالی آ.ب.آ آبیک بااینکه میدان تقسیم (Taksim) استانبول و... ادامه متن
سرکی کوتاه به سایت دانشکدۀ «سایآرک» (Sci-Arch) کافیست تا آدرنالین خون آدم بالا برود. از سایآرکیها میخواهند که آنجا را توصیف کنند، یکی میگوید «تخیل فراتر از مرزها»، دیگری میگوید «در یک کلمه سایآرک یعنی بووووم»، چیزی شبیه به آتشبازی که ما با دهان باز و متحیر به آن چشم دوختهایم. رباطها ماکت میسازند و دانشجویان طرحهایی در باب نقش معماری پازلی در شکلگیری اجتماع فراکتال آینده ارائه میکنند. هرچند بخشی از تحیر ما ماحصل جادوی تصویر است، تصاویری که برای ما بیرونیها، تحیر و تخدیر میسازد، اما انگار در واقعیت هم آنجا بازی دیگری در جریان است. حس میکنی که چقدر عقب هستی و وقتی در ایران زندگی کنی، میگویی «ما کجاییم و آنها کجا»! جملهای که در این روزگار پرحسرت ما، ذیل خیلی از پستهای تلگرامی که خوبی آنور آبیها را نشان میدهد، نوشته میشود. چه خاکی باید بر سرمان بریزیم یا کمی رسمیتر، چه باید بکنیم؟
ادامه متن
نویسنده: مونا مسعود لواسانی | کارشناس ارشد معماری منظر، دانشگاه تهران شهر که میگوییم، دنیایی از معنا در پس آن است.... ادامه متن
كتاب «معماری و سرمایهداری: از ۱۸۴۵ تا امروز» به ویراستاری پگی دیمر، مورخ معماری آمریکایی، حاصل گردآوری مجموعهمقالاتی است که به ارتباط دو امر معماری و سرمایهداری در بستر جوامع غربی پرداختهاند. پس از برگزاری جلسهی رونمایی این کتاب، راس ولف، وبلاگنویس و منتقد، در گزارشی از این جلسه آرای سخنرانان را نقد کرد. كیلیان ریانو، یکی از سخنرانان آن رویداد، متنی در پاسخ به ولف نوشت و تلاش کرد منظور خود را روشن کند. او در نوشتهاش توضیح میدهد كه منظورش از «سیاسیبودن كل طراحی» چه بوده است. راس ولف در یادداشت دیگری با عنوان «آیا بهراستی کل معماری سیاسی است؟» به ادعای ریانو پاسخ میدهد. نظر به ارتباط این مباحثهی پربار با موضوع پرونده، هرسه مقاله ترجمه شدهاند.ادامه متن
«این مسئلهی بناست كه در بنیادِ ناآرامی اجتماعی امروز خفته است - معماری یا انقلاب». قریب به یك قرن از نگارش این جمله به دست لوكوربوزیه میگذرد و بااینحال اگر كسی پا در راه تبیین نسبت معماری و امر سیاسی بگذارد، نمیتواند نسبت خود را با این ادعای اضطرابآور معین نكند: نقش معماری در ناآرامیهای اجتماعی امروز چیست؟ حد و حدود تاثیرگذاریاش تا كجاست؟ آیا معماری میتواند به معنای دقیق كلمه «انقلابی» باشد و وضع موجود را بهطور كلی تغییر دهد؟ یا در یك كلام معماری با انقلاب چه نسبتی دارد؟ مقالهی پیش رو به مصاف این سوالات رفته است. ادامه متن