بدا به حال شیراز، بدا به حال ما

این یادداشت به قلم غلامحسین معماریان| استاد دانشکده‌ی معماری و شهرسازی دانشگاه علم‌و‌صنعت در وبگاه کوبه به منتشر شده‌است و در پایگاه رویدادهای معماری بازنشر می‌شود. 


تخریب سازمان‌یافته‌ی بافت‌های تاریخی در ایران پیشینه‌ی کمی ندارد. اولین تخریب‌ها در ابتدای قرن حاضر شروع شد، ولی از هم گسیختن و متلاشی کردن گسترده‌ی بافت تاریخی شهرهای ایران از اواخر دهه‌ی شصت شروع شد. ماجرایی غمناک که بر شهرهای زیادی رفت: کرمان، اصفهان، مازندران، مشهد و… . از میراث عظیم شهرهای ما، جز در انگشت‌شماری همچون یزد، چیز زیادی باقی نمانده است. امروز از آن بافت‌های زنده در شهرهای‌مان، تکه پاره‌هایی نیمه‌جان در این کوچه و آن محله به جا مانده است و حتی پیکری برای تدفینشان هم باقی نمانده.

یکی از دلایل این هجوم هولناک، حضور بسیاری از مراکز اقتصادی شهرها در همان بافت‌های تاریخی است. طمعِ افزایش ارزش اقتصادی زمین در بافت‌های تاریخی، بسیاری از چشم‌های پشت پرده را متوجه بافت‌های تاریخی شهرها کرد. معمولا هم دست‌درازی‌ها به ظاهر با نیتی خیر شروع می‌شود: بهسازی و سامان‌دهی و… . داستان بافت تاریخی شیراز نیز چنین بود.

اگر در دههٔ شصت به حرم شاه چراغ (ع) می‌رفتیم، ماکتی از طرح توسعهٔ حرم در آنجا قرار داشت؛ طرحی نسبتاً معقول برای توسعهٔ حرم شاه چراغ به سوی مسجد نو و خیابان‌های اطراف. سرنوشت این طرح مجهول ماند و امروز هم خبری از آن ماکت در حرم شاه چراغ (ع) نیست. اما در سال ۱۳۷۶ خبر از آغاز طرح «بین‌الحرمین» در شیراز رسید: طرحی به وسعت ۷۰،۰۰۰ مترمربع که شاه چراغ را به حرم سید علاءالدین حسین متصل می‌کرد. هفت هکتار از بافت تاریخی شیراز به سرعت نابود شد و در نتیجه، اتصال شمال و جنوب بافتِ باقی‌مانده به کلی قطع گردید! بافتی ارزشمند که احتمالا لایه‌های زیرین آن، تاریخی به قدمت قرن ۳ هجری داشته و حال در زیر طرح بین‌الحرمین مهروموم گشته بود.

در اواسط دههٔ هشتاد، طرح «نیکان» در شیراز کلید خورد: این بار سازمان‌دهی و بهسازی بازار طلافروشان در نزدیکیِ مدرسهٔ تاریخی خانِ شیراز مد نظر بود؛ باز هم به ظاهر با نیتی خیر، و حتی این بار حریم درجهٔ یک مدرسهٔ خان را نیز مشخص کردند. ولی معلوم نیست ناگهان از کجا جوازِ گسترش این ساخت و سازها تا درون حریم درجه۱ و تا ۱۰متریِ مدرسهٔ تاریخی رسید. ۳۵،۰۰۰ مترمربع دیگر از بافت تاریخی شیراز را، این بار شرکت عمران و بهسازی وزارت مسکن تبدیل به پاساژ کرد! پاساژی که تا رگ گردنِ مدرسهٔ صفویِ ملاصدرا هم جلو می‌آید.

اما تمام این فجایع در برابر طوفانی که در راه بود، ناچیز به نظر می‌رسد: در سال ۱۳۹۰، از غرب و جنوب مسجد نو، خیابان «۹ دی» در شیراز احداث شد. ۱۳۰ پلاک خانه که بسیاری‌شان هم ارزشمند بودند، با وجود مقاومت دلسوزان و سازمان‌های مردم‌نهاد باز به راحتی خراب شدند و هنوز فاجعهٔ اصلی در راه بود: خبردار شدیم که این بار ۵۷۰،۰۰۰ مترمربع دیگر از بافت تاریخی شیراز قرار است طعمهٔ گسترش طرح بین‌الحرمین شود، چیزی نزدیک به یک پنجم بافت تاریخی شیراز، چیزی تقریبا به وسعت آستان قدس رضوی؛ طرحی سلیقه‌ای و بدون کارشناسی‌های لازم که هیچ وقت جزئیات آن به طور شفاف در اختیار عموم کارشناسان و دلسوزان قرار نگرفت. فلکه‌ی احمدی را هم به شبستان‌های حرم ضمیمه کردند؛ فلکه‌ای که می‌بایست معبری عمومی برای استفادهٔ عموم شهروندان می‌بود.

از بافت تاریخی شیراز چه باقی ماند؟! ۷ هکتار در ۱۳۷۶ و ۳.۵ هکتار در میانهٔ دههٔ ۸۰ نابود و طعمهٔ سودجوییِ دست‌های اقتصادی پشت پرده شد. تخریب ۵۷ هکتار دیگر هم در سال ۱۳۹۰ کلید خورد. آنچه از بافت پاره‌پارهٔ تاریخی شیراز باقی می‌ماند نیز توسط خیابان‌کشی‌های جدید قیچی می‌شود (مثل خیابانی که در غرب شیراز از فلکهٔ مشیر به پاساژ زمرد در نزدیکی دروازه کازرون کشیدند). امروز خوشبختانه شورای جدید شهر شیراز مجموعا پشتیبان میراث فرهنگی و بافت‌های تاریخی باقی‌مانده است. ولی اگر این تخریب‌ها فریاد زده نشوند، باید منتظر مرگ قطعاتی دیگر از این بافت نیمه‌جان تاریخی بود. گستاخی نهادهای حریص برای دست‌اندازی به این بافت‌ها به قدری است که دیگر حتی به خانه‌هایی که رسما از سوی سازمان میراث فرهنگی ثبت شده‌اند هم رحم نمی‌کنند – چه رسد به چندین پلاک ارزشمند ثبت‌نشده و یا کوچه‌های لابلای این پلاک‌ها.

امروز طرح‌های جدید دولت برای بهسازی و احیای بافت‌های فرسودهٔ شهری مطرح است. باید هوشیار بود و پرسید چه هدفی توسط این طرح‌ها دنبال می‌شود؟ آیا قرار است زیر لوای این طرح‌ها فجایعی مانند طرح توسعهٔ بین‌الحرمین و طرح توسعهٔ ۵۷ هکتاری حرم و… رخ دهد؟ از بافت‌های تاریخی شهر شیراز و صدها شهر دیگر ایران، جز پیکر بی‌رمقی باقی نمانده است. حداقل اگر آن را نجات نمی‌دهیم، حرمت این پیکر را نگاه داریم. خانه‌های تاریخی و ارزشمند این پیکر نیمه‌جان و کوچه‌هایش همگی لایق احترامند. لابلای همین کوچه‌ها و خانه‌ها، سعدی و حافظ و هزار بزرگ دیگر راه رفته و نفس کشیده‌اند.

[divider] خانهٔ تخریب‌شدهٔ منتصری در شیراز [/divider]
عکس‌ها از علیرضا گل‌گلی

مطلبی دیگر
تنفس در سرریز دود و آدم