[divider]پیشگفتار[/divider]
در دنیای جهانی شده و در حال جهانیشدن فزاینده، اهمیت فضای پیرامون ما یا فضای محلی بهطور عجیبی بیشتر و بیشتر میشود. به نظر میرسد در زندگی روزمره هرچه شهروندان بیشتر تحت تأثیر مسائل جهانی قرار میگیرند، بیشتر نگران شیوه زندگی در سکونتگاههای انسانی و شیوه استفاده از زمین و سازماندهی امور محلی خود میشوند. این آثار محلی جهانیشدن وقتی به نگرانیهای شهروندان نسبت به سلامت، امنیت و آموزش افزوده میشود، احساس قوی نیاز به حکومت محلی را ایجاد میکند. حکومت محلی سطح اجتنابناپذیری از حکومت در تقریباً همه کشورهای جهان است، اما ماهیت آن در حال تغییر است و کارکردهای آن در بیشتر کشورها بهتدریج گسترش مییابد. جدای از جهانیشدن دو عامل دیگر بر شیوه درک حکومتهای در دنیای پیرامون تأثیر گذاشته است. البته این عوامل در کشورها و مناطق مختلف بهطور متفاوت عمل میکنند. عامل نخست تمرکززدایی است. تمرکززدایی دارای ابعاد مختلف سیاسی، اداری و مالی است اما رویهمرفته همه آنها حاکی از گرایش جهانی بهسوی انتقال بخشی از وظایف دولت مرکزی به مؤسسات خصوصی و نیمهخصوصی محلی و منطقهای است که به مردمی که از خدمات و کارکردهای آنها بهره میبرند، نزدیکتر هستند. بهاینترتیب مثلاً در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین مسئولیت حکومتهای محلی درزمینهٔ خدمات درمانی، آموزش ابتدایی و حتی متوسطه، برنامهریزی کاربری زمین و هزینههای رفاهی در حال افزایش است. اینها همه افزون بر مسئولیتهای سنتی آنها درزمینهٔ نظافت خیابانها، مدیریت پسماند، بازارهای عمومی، سامانههای فاضلاب و مانند اینهاست.
[divider]تغییرات جهانی در نگاه به سلسله مراتب مدیریت شهرها[/divider]
عامل تأثیرگذار دیگر بر حکومتهای محلی دموکراتیک سازی است. از دهه ۱۹۸۰ میلادی بسیاری از کشورهای درحالتوسعه از وجود احزاب سیاسی رقیب استقبال کردهاند، به سازماندهی و حمایت از انتخابات آزاد در تمام سطوح نظام سیاسی پرداختهاند و از طریق قانونگذاری، ارزشهای پاسخگویی، شفافیت و پایبندی به اصول را ترویج کردهاند. ازآنجاکه حکومتهای محلی ملموسترین مؤسسات عمومی برای مردم هستند ترویج فرهنگ دموکراتیک عمدتاً آنها را تحت تأثیر قرار داده است. بهویژه در شهرهای بزرگ که گروههای سازمانیافته جامعه مدنی به خاطر نیازهای کلیه اقشار جامعه تحتفشار هستند، بحث درباره سیاستهای محلی مناسب نسبت به چالشهای شهری پیچیده قرن ۲۱ گستردهتر شده است. اصلاحات محلی درزمینهٔ مشارکت مانند مشورتهای جامعه محلی، بودجهریزی مشارکتی، برنامهریزی توسعه یکپارچه و استراتژیهای توسعه شهری بقیه ابزارهایی رایج در سطح حکومت محلی تبدیلشدهاند. این ابزارهای سیاستگذاری محلی که در شهرهای مختلف با نیازهای مشخص انطباق یافته، جوامع محلی را به شیوههای رسمی و غیررسمی با مقامات شهری و اعضای منتخب شوراهای شهر مرتبط میسازند.
از دهه ۱۹۵۰ میلادی شاهد چند مرحله از سازماندهی حکومتهای محلی بودهایم. این مراحل را میتوان ” پارادایم” بنامیم. زیرا معرف روشهای سیستماتیک فهم یک گستره کامل از پدیدههای مربوط به هم هستند.
مرحله اول ” تثبیت حکومت محلی” بود که در آن مرحله حکومتهای محلی بر اساس مدلهای سادهای استقراریافتهاند و به ارائه خدمات در سطح ابتدایی پرداختند، بدون آنکه نگران پاسخ یا بازخورد محلی باشند.
سپس از دهه ۱۹۸۰ تا نیمه دهه ۱۹۹۰ میلادی وارد مرحله ” مدیریت شهری ” شدیم.
در این مرحله از دید حکومت محلی، بر کارایی تأمین خدمات و اهمیت شهر بهعنوان موتور اقتصادی رشد اقتصادی تأکید میشد.
مرحله کنونی مرحله ” حکمروایی شهری” است. نشان این مرحله ارتباط میان حکومت و جامعه مدنی و تأکید بر شفافیت و پایبندی به اصول است.
لازم به ذکر است که متون تحقیقی فراوانی درباره هریک از این مراحل وجود دارد. اما هر مرحله مهمترین عناصر مرحله قبلی را در برگرفته است. درک کنونی ما بر اساس لایههای تجارب مختلف و نه رد چیزهای قبلی ساختهشده است.