مدیریت شهری و فعالیت‌پذیری شهر

این یادداشت به قلم فردین یزدانی| پژوهشگر اقتصاد شهری‌تاریخ ۲ بهمن‌ماه ۱۳۹۶ در  وبگاه آسمانه به چاپ رسیده و در پایگاه رویدادهای معماری بازنشر می‌شود. 


یک سال از آتش‌سوزی و تخریب ساختمان پلاسکو می‌گذرد. ساختمان پلاسکو جدا از ارزش‌های معماری و شهری آن به عنوان یک مرکز مهم فعالیتی در مرکز شهر تهران مطرح بوده است. وجود بیش از پانصد واحد تولیدی و تجاری با بیش از چهارهزار شاغل در صنعت پوشاک خود به تنهایی نشانگر اهمیت اقتصادی این مجوعه در اقتصاد شهر تهران بود. در این میان درهم‌تنیدگی ساختاری نظام مدیریت شهری تهران با سرمایه‌داری مستغلاتی فعال در شهر باعث شده که شهرداری و سایر نهادهای فعال در تهران کمتر توجهی به معیارهای شهر پایدار و جهانی مانند زیست‌پذیری و فعالیت پذیری کنند. در سوی دیگر نظام مدیریت کشور، دولت و وزارت کار نیز که مسئولیت کنترل فضاهای فعالیت را از نظر ایمنی کار برعهده دارد، سال‌هاست که به علت نامناسب بودن شرایط اقتصادی کشور تمامی توجه خود را نه فقط در این زمینه، بلکه در کلیه عرصه‌ها صرف ایجاد شغل به هر قیمتی و تحت هر شرایطی کرده است؛ غافل از اینکه ایجاد و یا نگهداری فرصت شغلی در شرایطی شبیه به اوایل انقلاب صنعتی هر گز نمی‌تواند منجر به بهبود وضعیت اقتصادی شهروندان گردد. گذشته از آن، در شرایط جهانی شدن اقتصاد و ایجاد شهرهای جهانی ایجاد فضاهای فعالیتی به شیوۀ قرن نوزدهمی هر گز نمی‌تواند منتهی به رشد و توسعه پایدار اقتصاد شهری شود.

به این ترتیب حادثۀ پلاسکو و تخریب آن را می‌توان ناشی از تبدیل عقلانیت مدرن نظام سرمایه داری در راستای ایجاد جریان انباشت پایدار و تبدیل آن به نظام ادارۀ کاسبکارانه مبتنی بر منافع فردی و خصوصی و بعضاً سازمانی در ایران تلقی کرد. در حقیقت نظام اداره اقتصاد کشور و به طریق اولی نظام ادارۀ شهر از دهۀ ۱۳۷۰ به بعد نتوانسته است به ایفای نقشی مطلوب در مدیریت اقتصاد کشور و اقتصادی کلان‌شهرهایی مانند تهران بپردازد. این نظام با سوگیری به سمت اهداف بسیار کوتاه مدت و آنی به جز رفع گذران مسائل و به صورت روزمره، عملاً نتوانسته است تاثیری بر رشد و توسعه اقتصادی شهر تهران برجا گذارد. شاید به همین علت بوده است که حتی در برنامۀ کلانی مانند طرح جامع نیز به جای تاکید بر زیست‌پذیری و فعالیت‌پذیری اقتصادی شهر، بر توسعۀ فعالیت‌های ساختمانی و مستغلاتی تاکید شده است؛ تا جایی که حتی سقف جمعیت‌پذیری شهر تهران نیز در پیوند با منافع بخش مستغلات با افزایش ۵/ ۲ میلیون نفری به بیش از ده‌میلیون افزایش یافته است. در این میان مواردی همچون بهبود فضای کسب و کار، ارتقای زیرساخت‌ها و فضاهای فیزیکی برای فعالیت به صورت کلی به فراموشی سپرده شده است.

پیامد این وضعیت چیزی جز نابودی بیش از پانصد واحد فعالیت و از بین رفتن بیش از چهارهزار فرصت شغلی و کاهش محسوس در ارزش تولیدات اقتصادی صنعت پوشاک شهر تهران نبوده است. واقعۀ پلاسکو را می‌توان نمادی از مدیریت نامناسب اقتصاد شهری و فرجام پیش‌رانی بخش ساختمان و مستغلات در فرآیند رشد اقتصادی ابر شهری مانند تهران دانست.

صفحه‌ی اصلی پرونده‌ی «سالگرد پلاسکو»

مطلبی دیگر
آزمون کارآموزی یا مگر دیوانه‌ایم که معمار شویم؟