بدون شک، هر رفتاری از سوی آدمی، جدا از مقیاس حوزهی بروز آن، مبتنی بر منطق و خواستی شکلگرفته و تکوین مییابد که میتواند در هر سویه و اندازهای تأثیرگذار باشد. مؤمنین و دلدادگانی که ادب، شیفتگی و معطوف نمودن هر جزئی را به اهلبیت، شیوه و اسلوب خود قرار دادهاند بدون شک در شکلدهی به فضای سوگواری نیز، بر همین سیاق عمل میکنند. آنچه در ادامه میآید، بررسی نظام کلی فضای حسینیهها و تکایا در دستگاه دوگانه فضای باز و بسته است. بررسیهای اجمالی نشان داده است که رفتارها و شیوههای عزاداری در دو حوزه فضاهای بسته و فضاهای باز تمایز معناداری دارند. انطباق این تمایز با الگوهای فضایی، موضوعی است که در نمونههای پیش رو مرور میگردد.
در منطقهٔ مازندران باورهای خاصی نسبت به تکیه و سقانفار[۱] وجود دارد. در این منطقه طی یک باور محلی تکیه نمادی از حضرت امام حسین (ع) و سقانفار نمادی از حضرت ابوالفضل (ع) است. باور دیگر، این است که حضرت ابوالفضل (ع) هیچگاه به احترام امام حسین (ع) در پیشگاه ایشان نمینشست. نمود این باور در معماری بهصورت شکل معماری تکیه (نشسته-یک طبقه) و شکل معماری سقانفار (ایستاده-دوطبقه) نشان دادهشده است. صورت دیگر اعتقادات بومی و آیینی باهم بودن امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) در تمامی مراحل زندگی بهخصوص روز عاشورا و پاسداری حضرت ابوالفضل (ع) از حضرت امام حسین (ع) بوده است. نمود این اعتقاد و باور، ساخت تکیه با سقانفار بهصورت جزء جداییناپذیر از همدیگر است که بهعنوان یک رکن در معماری مذهبی منطقه مازندران به چشم میخورد (پیر زاد، ۱۳۸۸، ۸۶).
همچنین با نگاهی به نسبت میان تکیه و حسینیه و فضای باز میان این دو میتوان همزیستی الگوی باز و بستهٔ توأمان را مشاهده کرد. چراکه با برپایی تکیه که بر سقانفار اولویت داشته، برپایی سقانفار ناخواسته به تعریف فضای میانجی منجر میشود. فضا رویدادی تصادفی نیست و تعمداً اختصاص داده میشود. پس مکانیابی سقانفارها مبتنی بر ساماندهی فضای باز صورت میگیرد.
آئینهای عزاداری در جنوب ایران نیز همواره در مقیاسی شهری و محلی مطرح است و چون بیشتر مبتنی بر حرکت تکوین یافته است، فضای باز نیز نهتنها در ارتباط با فضای عمومی، بلکه بهعنوان بخشی گزیده شده از آن مورداستفاده قرار میگیرد. مروری بر حسینه ها و تکایا در حواشی خلیجفارس نشانگر همین پیوند است. تصویر زیر طرحی از یکی از قدیمیترین حسینیههای ثبتشده در حاشیه جنوبی یعنی حسینیه بندرلنگه است.
نیازی به توضیح ندارد که الگوی حیاط مرکزی برای بسیاری از عملکردهای عمومی در سرزمینهای میانی فلات ایران همواره دارای مزیت بوده است. چنانکه میدانهایی همچون نقشجهان، آرسنهای گنجعلی خان و ابراهیمخان در کرمان و یا تکیه امیر چخماق در یزد، مقیاس بزرگی از همین الگو هستند. در این الگو فضای بسته، فضای باز را بهتقریب و یا بهطور کامل در میان میگیرد تا ارتباط این دو حداکثری شود. در چنین نمونههایی فضای باز نسبت به فضای بسته اولویت و موضوعیت دارد و مراسم اصلی در آن برگزار میشود. حاصل این امر کاهش عمق فضای بسته است که آن را به عرصهای برای تماشای فضای باز تبدیل میکند. نمونههایی که در ادامه میآید آشکارکننده همین رویکرد است. حتی در بنایی همچون تکیه دولت که فضایی مسقف است، دیاگرامهای این الگو حفظشده و نسبت میان فضای میانی و فضای حاشیه، همان نسبت عرصه نمایش و عرصهی تماشاست و طبیعی نیز هست که این الگو با برگزاری تعزیه انطباق بیشتری داشته باشد. تکیه امیر چخماق، بنایی در یزد، که اصل آن از قرن ۹ ق (دورهی تیموری) است ولی قسمت وسط (سردر بازار)، دو منارهی کاشیکاری و رفیع، و چند دهنه از طاقنماهای آن از بناهای قرن ۱۳ ق (دورهی قاجاریه) است، و نمونهی زیبایی از تکیهیهای دورهی قاجاریه محسوب میشود.
تکیهها و حسینیهها، بیش از آنکه موضوعی معمارانه باشند، حیثیتی شهری دارند. پس نحوه ارتباط آنها با دیاگرامهای زیستی مجاور، فصلی مهم در افزایش مزیتهای فضایی و ارتباطی آنها است. از سوی دیگر، جز ایام عزاداری، این فضای باز شهری باید وظایف دیگری نیز به عهده بگیرد تا برای بقا و تداوم، موضوعیت داشته باشد. از سوی دیگر این کاربری افزوده بخشی از هویت معنایی فضا را در ذهن مخاطب شکل خواهد داد؛ بنابراین چیستی این فعالیت که هرچند به لحاظ ارزشی بر عزاداری اولویت ندارد اما به دلیل تداوم زمانی بهچشمآمدنیتر است، بسیار حائض اهمیت است. این فضا گاه در نقش فضایی جمعی همچون میدان و گاه در هیئت بازار و اموری چون این قرار میگیرد. سرای مظفریه تبریز نمونهای از این فضای چند عملکردی است که در عین آنکه در عزاداری شهره است، در تجارت هم خوشنام است.
نمونه بارز دیگر نیز تکیه بزرگ تجریش است که با عبور شارع عام از میان فضای جمعی آن اتصال مناسبی با محل یافته و محل عبور واقع میشود. از سوی دیگر در ایام غیر سوگواری، بهعنوان بازار میوه و ترهبار مورداستفاده است. نتیجه برهمنهی این عملکردها چه در نمونه تکیه تجریش و چه در آن نمونه سرای مظفریه تبریز آن است که این تکیهها به نام تکیه بازار شناخته میشوند و متولیان آنهم معمولاً از میان بازاریان خوشنام انتخاب میگردند. هرچند این انتخاب خود به خوشنامی خواهد انجامید.
[divider]پی نوشت[/divider]
[۱] سقانفار یا سقاتالار آلونکها یا اتاقکهایی هستند که در استان مازندران در شمال ایران برای استفادههای گوناگون ساخته میشوند. سقانفارها که بیشتر در کنار حسینیهها، مساجد یا محوطه گورستانها ساخته میشدند معمولاً موقوفه ابوالفضل بودند که ثروتمندان از آن برای شرکت در مراسم سوگواری استفاده میکردند.