در تقاطع خیابان جمهوری و خیابان حافظ در تهران، دوتا از مهمترین مجتمعهای تجاری تهران واقع شدهاند: در یکسو، پاساژ علاءالدین با نمایی از کامپوزیت و شیشه، بدون هیچ بازشو و گشودگی به بیرون، با راهروهایی تنگ و مغازههایی کوچک و چسبیده به هم و در سوی دیگر، مجتمع تجاری و فرهنگی چارسو، در مقیاسی بزرگتر از علاءالدین، با نمایی از شیشه و فلز و راهروهایی عریض، مغازههایی بزرگ، وویدی سرتاسری در میانه و بالکنی در طبقهی پنجم که میتوان غروب تهران را در آن تماشا کرد. در قلب شهر تهران و درجایی که هر متر زمین تجاری بسیار باارزش است، دو رویکرد متفاوت نسبت به ساخت یک مجتمع تجاری را مشاهده میکنیم. این یادداشت تأملی در این تفاوت و نسبت این دو رویکرد است.
پاساژ علاءالدین تا مدتها مکانی انحصاری برای خرید گوشی تلفن همراه در مرکز تهران بود. به علاءالدین میرفتید، در راهروها تنتان به تن دیگران میخورد. داخل مغازه، فروشنده مشخصات گوشی و قیمتش را به شما میگفت اما کار کردن با گوشی مقدور نبود. اگر گوشی را میخواستید فروشنده یا از درون مغازه برای شما آن رامیآورد یا اندکی صبر میکردید، او به مغازهی دیگری میرفت و گوشی را برایتان میآورد. جایی برای مکث در علاءالدین نبود و نیست. بنایی تک عملکردی که فقط زمانی وارد آن میشوید که قصد خرید یا تعمیر گوشی همراه داشته باشید. با راهاندازی بازار موبایل ایران که در همان خیابان حافظ و کمی پایینتر از علاءالدین است و همینطور بازار چارسو، انحصار علاءالدین شکسته شد.
هاروی مولوچ، جامعهشناس آمریکایی، در مقالهی مهم خود با نام شهر بهمثابهی ماشین رشد: پیش بهسوی اقتصاد سیاسی مکان، میگوید: زمین جوهرهی اصلی مکان است و خود کالایی بازاری است که ثروت و قدرت به ارمغان میآورد و سود سرشاری را نصیب افراد ذینفوذ میکند. او جوهرهی سیاسی و اقتصادی هر محلیت (locality) را رشد میداند. به عقیدهی مولوچ رشد محرکی است که میتواند نخبگان محلی را باآنکه در موضوعات دیگر دچار اختلاف باشند به سمت یک وفاق سوق دهد. هر قطعهی زمین دربردارندهی منافع خاصی است و هر محلیتی هم انباشتهای از این منافع زمینمحور است. در حالت ساده، هراندازه سود بالقوهی موجود در قطعه زمین افزایش یابد، ثروت مالک هم افزایش مییابد. در حالت پیچیدهتر، اگر منافع کسی در زمین مجاور زمین او نهفته باشد و آن زمین کاربری زیانآفرینی بیابد، قطعه زمین خود وی هم آسیبپذیر میشود. در اینجا رقابت شکل میگیرد. این رقابت در سطح محلی، میتواند در سطح کلانتر به یک ائتلاف منجر گردد. مولوچ میگوید این انگارهی رشد، موجب ساختوساز بیشتر میشود و از سوی دیگر ائتلافهایی میسازد که بر اساس آن، هر محلیتی با محلیت دیگر وارد رقابت میشود و در این فرآیند، هرکدام از این محلیتها سعی میکنند بر تصمیمها و سیاستهای مرتبط با کاربری زمینها تأثیر بگذارند تا جایگاه خود را از دست ندهند[۱] (کلنیوسکی، ۱۳۹۳).
اگر بخواهیم با چارچوبی که مولوچ فراهم کرده است به پاساژ علاءالدین و بازار چارسو بنگریم، میتوانیم بگوییم که در فرآیند تحقق رشد در خیابان جمهوری و در پی شکستن انحصار پاساژ علاءالدین، بازار چارسو احداث میشود. این اتفاق باعث میشود منافع افراد در پاساژ علاءالدین آسیبپذیر شود و از سویی رقابتی میان افراد ذینفع در هردوی این مجتمعهای تجاری شکل میگیرد. این رقابتها میتوانند قیمت کالاها را تحت تأثیر قرار دهند. از سوی دیگر با احداث چارسو، بر مرکزیت این بخش از شهر بهعنوان منطقه فروش کالاهای دیجیتال تأکید میشود. حال با حضور علاءالدین، چارسو و بازار موبایل، این منطقه موقعیتی یافته است که محلیتهای دیگر نمیتوانند بهسادگی به رقابت تجاری با آن بپردازند. از طرف دیگر ذینفعان این مراکز میتوانند از دولت تقاضای مسیرهای دسترسی بهتر به این منطقه داشته باشند و حتی، همانطور که مولوچ متذکر میشود، در اینکه در جای دیگری از شهر، مرکز تجاری مهمی برای فروش گوشی همراه تأسیس شود، دخالت کنند.
در سطح رقابت داخلی بین علاءالدین و چارسو، با آنکه قیمت زمین تقریباً یکسان است، در بازار چارسو، راهروها بسیار عریض هستند و وویدی که در میانه قرارگرفته و پلههای برقی را در خود جایداده، بخش زیادی از فضا را اشغال کرده است. میشد چارسو هم مانند علاءالدین با راهروهایی باریکتر و مغازههایی بیشتر ساخته شود اما اینگونه نشده است. میتوان پرسید راهروهای عریض و این فرم کنونی، چه امکانهایی به چارسو میدهد که ذینفعان تصمیم گرفتند در فضای رقابت، بخش زیادی از زمین تجاری ارزشمند را تبدیل به فضای عمومی کنند؟ در مطالعهای که عباس کاظمی و مهدی حسینآبادی دربارهی تیپولوژی خریداران در مراکز خرید شهری[۲] انجام دادهاند، با تأثیر از لسر و هیوگ، برای خریداران چندین تیپ ذکر کردهاند که من در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنم. خریداران فعال که از طبقهی متوسط هستند، به خرید علاقهمندند، از خرید جنسهای تخفیفدار لذت میبرند و به دنبال خرید کالاهایی هستند که نشاندهنده طبقات اجتماعی بالاتری است. خریداران خدمتگرا، به کیفیت خدمات فروشگاه توجه دارند، حاضرند در ازای ارائهی خدمات، قیمت بیشتری پرداخت کنند و مایل به راحتبودن با فروشنده و تعامل بیشترند. خریداران خلاق، علاقه به خرید کالاهای جدید و خرید کالاها بهطور ناگهانی و بدون برنامه دارند. خریداران تفریحی، افرادی هستند که به تماشای کالاها میپردازند، از غذاخوری مرکز خرید استفاده میکنند، با دوستانشان در مرکز خرید قرار میگذارند و به فرآیند خرید کردن بهعنوان یک تفریح و گذران وقت نگاه میکنند. خریداران اغواشده، با مشاهدهی چینش ویترینها و اجناس به نمایش درآمده در مرکز خرید اغواشده و کالایی را میخرند که بعدها از خرید آن پشیمان میشوند. خریداران پناهنده، افرادی هستند که به دلیل سرما یا گرما یا نبود مرکز تفریحی به مرکز خرید پناه میآورند و در آنجا وقت میگذرانند.
بررسی تیپولوژی خریداران پاساژ علاءالدین و بازار چارسو، نیازمند مطالعات گستردهتری است اما میشود با توجه به شرایط موجود این دو مرکز، بیان کرد که چارسو به دلیل دارا بودن فضاهای مکث، مجموعه رستورانهایی که در طبقهی پنجم خود جایداده است و همینطور سالنهای سینمایی که در طبقه هفتم قرار دارد، امکان نشستن و قرار ملاقات گذاشتن را برای تیپ خریداران تفریحی فراهم میکند امّا پاساژ علاءالدین از این ویژگی بیبهره است. علاوه بر این مدتها جنجالی بر سر ساخت و تخریب طبقهی هفتم پاساژ علاءالدین در جریان بود، طبقهای که آن هم پر بود از مغازههای تجاری که درنهایت تخریب شد. این در حالی است که در چارسو، طبقهی ششم بهطور کامل خالی است و فضایی است که در اختیار افراد قرار میگیرند که در آنجا بنشینند و به گفتوگو بپردازند و وقت بگذرانند. این طبقه و بالکن طبقهی پنجم را میتوان امکان چارسو برای جذب تیپ خریداران پناهنده دانست. همچنین زیبایی بصری مغازهها و فضای چارسو در برابر علاءالدین، شرایط امکانی اغواگری بیشتری را برای چارسو فراهم میآورد. در چارسو، مشتریها میتوانند گوشیهای موردنظرشان را که بر روی میزها قرار دارند امتحان کنند و پیش از خرید با گوشیها کار کنند. فضای تعاملی بیشتری برای مشتریان با کالاها و فروشندگان در نسبت با فضای مشتری و فروشنده در پاساژ علاءالدین فراهم است که این میتواند به جذب تیپ خریداران خدمتگرا کمک کند. چارسو بخشی از قیمت زمین را نادیده میگیرد تا تیپهای مختلفی را به خود جذب کند، جایی که اقتصاد را نه در قیمت صرف زمین بلکه در فضا دنبال میکند.
صفحهی اصلی پروندهی «اقتصاد مکان»
[divider]پینوشت[/divider]
۱ کلنیوسکی، نانسی (۱۳۹۳). شهرها و جامعه. ترجمه محمدحسن خطیبی بایگی. تهران: تیسا.
۲ کاظمی، عباس؛ حسینآبادی، مهدی (۱۳۸۸). تیپولوژی خریداران در مراکز خرید شهری: مطالعه موردی مرکز خرید بوستان. مطالعات جامعهشناختی. زمستان ۱۳۸۸. شماره ۳۷. ص ۱۶۹-۱۹۸