توضیح: پروندهی «یک قرن پس از خبر بزرگ» که این جستار از مطالب آن است پیش از این در ۹ آبان ۱۳۹۶ به مناسب صدمین سالگرد انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ منتشر شده بود و با هدف مرور دوباره مطالب شاخص معماری آنلاین بازنشر میشود.
اگر انقلابهای مهم تاریخ را چیزی بیش از تغییر آرایش روبناهای جامعه بدانیم و آنها را به عنوان مقاطعی از تاریخ در نظر بگیریم که ممکن بودن شیوههای جدید و مترقیتر اندیشه و عمل اجتماعی در آنها مانند صاعقههایی نورانی حداقل برای لحظاتی (در نسبت عمر تمدن بشری) به عینیت میرسد، پس باید بپذیریم این انقلابها هرگز شکست نمیخورند. چرا که موفقیت آنها در ورقزدن برگکهنهی تاریخ برای همیشه و بازکردن راهی جدید در آن است. از این رو انقلابهایی مانند انقلاب فرانسه یا اکتبر روسیه با آنکه از نظر شکل دادن به فرم مطابق با آرمانها و شعارهایشان در قالب یک دولت مشخص ناموفق بودند اما اثراتشان در تاریخ برگشتناپذیر بوده است.
جهان در بازنمود کلیاش هرگز به قبل از انقلاب کبیر فرانسه بازنگشت هرچند در خود خاک فرانسه بعد از چندی استبداد دوباره بر سرکار آمد. همین ادعا در مورد انقلاب کبیر اکتبر هم قابل تکرار است. گرچه حکومت شوروی بهخصوص بعد از رویکار آمدن استالین شروع به فاصلهگیری از آرمانهای سوسیالیستی انقلاب و بازسازی نوع جدیدی از سرمایهداری دولتی کرد و نهایتا هم نتوانست به بقای خود ادامه دهد اما بهرحال انقلاب اکتبر توانست جهان را برای همیشه تغییر دهد زیرا ثابت کرد سرمایهداری پایان محتوم تاریخ بشر نیست و میتوان مناسبات اقتصادی و اجتماعی را طور دیگری هم شکل داد.
نظر به همین اهمیت تاریخی انقلاب اکتبر و با توجه به اینکه هنوز همهی ابعاد تجاربی که با الهام از این انقلاب در حکومت شوروی توسط اندیشمندان و هنرمندان شکل گرفت بازنمایی و شناخته شده نیست برای ما پرداختن به آنها در سالگرد صدسالگی این انقلاب ضروری است. یکی از ابعاد کمترشناخته شدهی آن تجارب، تلاشهای شوروی در زمینهی معماری و شهرسازی است. شاید تصور اکثر مردم از معماری و شهرسازی شوروی از تصویر چند بلوک سیمانی همشکل یا بلوارهای عریض و خلوت فراتر نرود. اما واقعیت این است که در طول ۷۴ سالهی حکومت شوروی مکاتب هنری و فکری متعدد با گرایشات گوناگونی در اقصا نقاط این کشور پهناور شکل گرفت که هر کدام قابلیت بررسی و شناخت دارند. در پروندهای که به این مناسبت در رویدادهای معماری منتشر میکنیم سعی کردهایم در این راه گام برداریم.
روسیه در آستانهی انقلاب
برای آنکه معلوم شود چرا باید امروز انقلاب اکتبر را بازخوانی کنیم لازم است کمی دربارهی ماهیت و تاریخ وقایع این انقلاب بدانیم. روسیهی اواخر قرن نوزده ترکیبی از پوسیدگی بنیادهای کهن سیاسی-فکری و جوشش نیروهای ترقیخواه و عدالتطلب بود که هم از عقبافتادگی امپراتوری روسیه از تمدن غرب اروپا سرخورده بودند و هم از فساد و استبداد تزاریسم روسیهای خسته.
نیکلای دوم، آخرین تزار روسیه، بزرگترین ارتش آن روزهای جهان را به بهانهی حمایت از اسلاوهای صربستان وارد جنگ جهانی اول کرد. ارتش میلیونی که شکستهای متعدد و خفتباری در جبهههای نبرد متحمل میشد و با هر شکست، گروهی از طرفداران تزار و بورژوازی روسیه از دور تزار پراکنده میشدند. از جبهههای نبرد جز جنازهی سربازان کشتهشده یا سربازان مجروح، عصبانی و مسلح چیز دیگری به روسیه بازنمیگشت. اوضاع بد اقتصاد داخلی، فساد و استبداد حاکمیت همزمان همهی طبقات اجتماعی بهجز عدهی قلیلی از اشراف وابسته به تزار را از اوضاع ناراضی کرده بود.
خیزش مارکسیستها
در چنین بستر آمادهای بود که حزب سوسیالدموکرات توانست به قویترین مخالف منسجم حاکمیت تبدیل شود. حرب سوسیالدموکرات خیلی زود به دو شاخهی بلشویک (به معنای اکثریت) و منشویک (به معنای اقلیت) تقسیم شدند. بلشویکها جناح رادیکالتر مارکسیستها بودند که بدنهی اجتماعی خود را کارگران صنعتیِ کمجمعیت اما فشردهی شهری و جمعیت وسیع اما پراکندهی دهقانان روس میدانستند. درحالیکه منشویکها ماهیتی بیشتر بورژوایی داشتند.
در اولین مرحلهی انقلاب روسیه، در فوریهی ۱۹۱۷، تزار از قدرت استعفا داد و دولتی موقت سرکار آمد که بیشتر اعضایش از منشویکها بودند. دولت موقت عملاً نتوانست کار زیادی از پیش ببرد و حتی از مطالبهی بیرون کشاندن روسیه از آتش جنگ جهانی هم دست کشید. همین باعث شد بهتدریج بلشویکها دست بالاتر را در شورای پتروگراد (شهر سنپترزبورگ فعلی که پایتخت روسیه تزاری بود) به دست آورند و زمزمههای قیام از همه سو بلند شود. رهبری بلشویکها را ولادیمیر ایلیچ لنین بر عهده داشت. او شعار «نان، صلح، زمین» را شعار اصلی انقلاب معرفی کرد. نهایتاً بلشویکها توانستند با بسیج مردمی و با کمترین خونریزی دولت موقت را سرنگون و اولین شورای کمیسرهای خلق را تشکیل بدهند. حکومت تازه تأسیس شده قدرت را به شوراها سپرد، زمینها را بین دهقانان تقسیم کرد و مالکیتهای عمدهی خصوصی را ملغی و به دست شوراهای کارگری سپرد.
اما دردسرها تازه بعد از پیروزی انقلاب شروع شد و مخالفان حکومت جدید با همکاری و سعایت بریتانیا و آلمان ارتش سفید را تشکیل داده و جنگ داخلی را بر حکومت تازهتأسیس تحمیل کردند. تروتسکی، از رهبران اصلی انقلاب، در مقابل ارتش سرخ را ساماندهی کرد و توانست طی ۵ سال ارتش سفید را در همهی نقاط روسیه شکست دهد و نهایتاً در ۱۹۲۲ بود که رسماً حکومت اتحاد جماهیر شوروی تشکیل شد.
حاکمیت شوراها
در حکومت شوروی همهی تصمیمات بر اساس نظر شوراهای مختلف که از سطح محلی تا عالیترین شورای مرکزی ادامه داشت گرفته میشد. جمهوریهای مختلف شوروی شامل ۱۵ جمهوری خودمختار میشدند که هرکدام امورات داخلی خود را بر اساس نظرات شورای جمهوری خود اداره میکردند.
بعد از دورهی «کمونیسم جنگی» که مخصوص ادارهی اقتصاد در دوران جنگ داخلی بود بحث و اختلافنظر بر سر مدل ادارهی اقتصادی بالا گرفت. برنامهی اقتصادی نوین، معروف به «نِپ»، در زمان حیات لنین اجرا شد و توانست بسیاری از نیازهای اضطراری مردم را برآورده کند. پس از مرگ لنین و روی کار آمدن ژوزف استالین آنچه بیش از اجرای سوسیالیسم مدنظر بود گرایش عظمتطلبانه روسی بود که در شخص استالین متبلور شده بود.
سودای ابرقدرتی ملت روس بر آرمانهای انقلاب سوسیالیستیِ اکتبر چربید. در این دوره تقریباً همهی مخالفان سیاسی که بسیاری از رهبران اصلی انقلاب ازجمله تروتسکی را هم شامل میشد سرکوب شدند. شاید آنچه بیش از همه عرصه را برای سرکار آمدن استالینیسم آماده کرد خلأ ناشی از نبود نسخهی تجربهشدهای از سوسیالیسم بود. رهبران اصلی انقلاب و نظریهپردازان مارکسیسم در طول عمر خود بیشتر درگیر ضروریات انقلاب و تثبیت حکومت، از جمله جنگ داخلی، بودند و ناچار فرصت و فراغتی برای طرحریزی سوسیالیسم ایجابی پیدا نکردند.
در دوران استالین گرچه شوروی پیروز از جنگ جهانی دوم بیرون آمد و رفتهرفته به ابرقدرت صنعتی جهان تبدیل شد اما به اعتقاد بسیاری، آرمانهای انقلاب روزبهروز بیشتر فراموش شدند و همین مسیر انحرافی بود که در کنار عوامل متعدد دیگر نهایتاً موجب فروپاشی شوروی شد.
میراث انقلاب اکتبر و حاکمیت شوروی
تاریخ ۷۴ سالهی حکومت شوروی مجموعهای از سعیوخطاها، شکستها و پیروزیهایی است که درمجموع نهتنها روسیه بلکه بهنوعی همهی جهان را برای همیشه تغییر داد. انقلاب اکتبر را بسیاری از فیلسوفان و اندیشمندان علوم اجتماعی سرآغازی نوین برای بشر میدانند و حتی فیلسوف شهیر فرانسوی آلن بدیو در یادداشتی که به مناسبت صدسالگی این انقلاب نوشته است آن را بعد از انقلاب «نو سنگی» تنها انقلاب پیروز حقیقی تاریخ بشر دانسته است؛ زیرا این انقلاب توانست امکان زندگی اجتماعی به شیوهای غیر از سرمایهداری را برای بشر بگشاید. بررسی اینکه تجربهی شوروی چقدر توانست از ظرفیتهای انقلاب اکتبر برای برپایی جامعهای کاملاً نوین استفاده کند وظیفهی امروز اندیشهورزان و فعالان ترقیخواه است.حوزهی معماری و شهرسازی ازآنجاکه تأثیری بیبدیل در کیفیت زندگی بشر دارد نمیتوانسته ازنظر سردمداران شوروی دور بماند. از همان ابتدای انقلاب طرحهای مختلفی برای حل مشکل مسکن و بالا بردن سطح بهداشت و رفاه در شهرها ارائه و دنبال شد.
انقلاب اکتبر توانست امکان زندگی اجتماعی به شیوهای غیر از سرمایهداری را برای بشر بگشاید.
فیلسوف شهیر فرانسوی آلن بدیو
در طی همهی سالهای حاکمیت شوروی، این تلاش نظری و عملی برای یافتن راهحلهایی سوسیالیستی در معماری و شهرسازی ادامه داشت. همهی این تلاشها موفق نبودند و همهی آنها هم شکست نخوردند. میراث شوروی در شهرسازی و معماری چیزی بیش از کلیشههای ذهنی ما در مورد ساختمانهای بتنی و انبوهسازیهای یکدست است. مکاتب بسیار متنوع هنری و فکری به عرصه آمدند و تجربیاتی از خود برجای گذاشتند که هنوز هم شاهکار محسوب میشوند.شوروی شاهد بیشترین نرخ رشد شهرنشینی در زمان خود بود، بااینحال توانسته بود پاسخهای بومی خود را به نیاز مبرم به مسکن و تأسیسات شهری ارائه کند. اینکه این پاسخها در کجاها و به چه میزان موفق بودهاند و اینکه چه درسهایی برای امروز ما دارند همگی مقولاتیاند که بخصوص در ایران کمتر به آنها پرداختهشده است. انگیزهی تهیهی این پرونده هم بیش از همه تلاشی برای پاسخ به این نیاز است. سعی کردیم متونی را انتخاب کنیم که فارغ از تعصبات سیاسی یا ایدئولوژیک به بررسی و معرفی جریانهای شهرسازی و معماری شوروی پرداخته باشند.