نویسنده: اتلین کتکارت-کیز (Athlyn Cathcart-Keays)
مترجم: سیدمجید میرنظامی
در نزدیکی یکی از آسمانخراشهای استالینی «هفت خواهران» در منطقهی پرزنیِنسکی مسکو، پارکی نامرتب به ساختمان سهبخشی فرسودهای راه میدهد که هر بخش آن به میزان متفاوتی ویران شده است. بتن در حال فروپاشی و باغچههای عمودی پوشیده از گیاه اطلاعات چندانی از بنا به دست نمیدهند؛ با این حال، این بنا محصول آرزوهای اتوپیایی حکومت نوپای شوروی بود؛ طرحی شش طبقه برای زندگی اشتراکی که با نام نارکومفین[۱] شناخته میشود.
این ساختمان که دو معمار با نامهای مویسی گینزبورک[۲] و ایگناتی میلینیس[۳] در سال ۱۹۲۸ طراحی کردند فصلی مهم در توسعهی مسکو را نشان میدهد -هم به معنای شهری با موجودیت فیزیکی و هم به معنای دولتی ایدئولوژیک. نارکومفین که برای اسکان کارکنان «کمیساریای مالی» ساخته شد آزمایشگاهی برای تجارب اجتماعی و معماریانه به منظور دگرگونی زندگی روزمرهی[۴] شهروند سوسیالیست مطلوب بود.
در سالهای پس از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، شرایط زندگی در اتحاد تازهتأسیس شوروی انتظارات را برآورده نکرد. تازهواردان با نوید آغاز زندگی تازه از نواحی روستایی وارد مسکویی شدند که مملو از جمعیت و توسعهنیافته بود و زیرساختها و مساکن بسیار اندکی داشت. وظیفهی یافتن راه حلی برای کمبود مسکن و عرضهی چارچوبی برای پشتیبانی از چهرهی در حال تغییر جامعهی روسیه بر عهدهی معماران نهاده شد.
با ورود «چگالندهی اجتماعی[۵]»، ایدهای که سازمان معماران معاصر آن را بسط داد، امکانات رفاهی خصوصی به اتاقی منحصر میشد؛ در حالیکه امکاناتی چون آشپزخانه و فضاهای زندگی مشترک بود. (سازمان معماران معاصر نهادی بود که ایدههای انقلابی دربارهی زندگی جمعی را از طریق واحدهای استانداردشدهی استرویکوم[۶] رهبری میکرد.) به لطف این طراحی، ساختمان نارکومفین به شکل بلوک آپارتمانی طویلی در آمد که از طریق راهرو و فضای مرکزی باغ به بناهای اشتراکی کوچکتر متصل میشد.
البته ارزشهای کمونیستی تنها آرمانهای پشتیبان نارکومفین نبودند؛ رهایی زنان نیز در دستور کار قرار داشت. لنین در «آغازی بزرگ» نوشت: «خردهکارهای خانگی زن را خرد، خفه و خوار میکند… و او را به آشپزخانه مقید میسازد.» «رهایی حقیقی زنان، کمونیسم حقیقی، فقط در زمان و مکانی آغاز خواهد شد که نهایت کوشش… علیه این خانهداری مذلتبار شروع شود.»
در همان هنگام که معماری مدنظر سازمان دست به کار دگرگونی زندگی روزمرهی شورای محلی شده بود، سرمعمارْ گینزبورک هول و ولا نداشت. او هنگام صحبت کردن دربارهی معماری آن را موجودیتی میدید که قادر است مهار فعالیت تودهها را در دست بگیرد و به سوی «شیوهای از زندگی که به لحاظ اجتماعی برتر است ترغیب کند؛ نه تحمیل.»
با این حال ارزشهای اشتراکی و فمینیستی پشتیبان نارکومفین تقریباً با تکمیل ساختمان در سال ۱۹۳۲ رنگ باخت و فقط تعداد کمی از چنین پروژههایی پیش از برنامهی پنجسالهی استالین، که این تجربه را متوقف کرد، تکمیل شد. بعد از به قدرت رسیدن استالین، ارزشهای اشتراکی و رهاییبخشی که معماری در پی برانگیختن آن بود، بهسرعت انگ «چپگرا» و تروتسکیست خورد و رد شد و فضاهای اشتراکی نارکومفین به ویرانی گرایید. ساکنان بهصورت غیرقانونی آشپزخانههای موقتی در خانههایشان نصب کردند و فضای استراحت و تجدید قوا که در طرح اصلی روی پشتبام قرار داشت به اشغال آپارتمان پنتهاوس کمیسر مالی، نیکولای میلیوتین، در آمد.
نارکومفین پس از سالها تحمل رنج فراموشی، اکنون درگیر کشاکشی شده است. در یک سوی منازعه بساز و بفروشهایی هستند که میخواهند از ساختمانسازی در منطقهی مرکز مسکو سود ببرند و در سوی دیگر کسانی هستند که برای مرمت کامل آن اردوی مبارزاتی بر پا کردهاند. بساز و بفروشی به نام الکساندر سناتوروف[۷]، بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ ، ۷۰٪ از ۵۴ واحد ساختمان را خریده است. ۲۰٪ دیگر در اختیار حکومت محلی مسکو است و ۱۰٪ مابقی را ساکنان منفرد در اختیار دارند.) چندی بعد از آن، سناتوروف برای طراحی بوتیکهتلی[۹] با آلکسی گینزبورک[۸]، نوادهی معمار اصلی بنا، آغاز به همکاری کرد.
با این حال، پروژه پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ ناموفق از آب در آمد. از آن هنگام واحدهای دوسطحی بیهمتای بنا به قیمت ناچیزی به هنرمندان اجاره داده میشد، اما اخیراً، بالارفتن اجارهها مستأجران را مجبور به تخلیه کرده است. بنگاههای تجاری از جمله مغازهی فلافلی، قلیانسرا و کلاس یوگا جای آنان را گرفتهاند و امنیت شدت یافته است.
ناتالیا ملیکووا[۱۰]، عکاس ساکن مسکو و مؤسس پروژهی کانستراکتیویست[۱۱]، میگوید: «[نارکومفین] این روزها بیش از مورخان، هیپسترها[۱۲] را به خود جلب میکند… اکنون به تعداد کمی از مردم خدمات عرضه میکند.»
با اینکه به من هشدار داده بودند که گارد امنیتی از آدمهای فضول بدش میآید وارد ناکومفین شدم؛ در حالیکه این جمله را زیر لب با خود تمرین میکردم که میخواهم از قلیانسرای طبقهی ششم بازدید کنم. پشت در ورودی سنگین و آهنین، من را زیر نظر گرفته و سینجیم کردند: «چه کسی دربارهی ما به تو اطلاعات داده است؟[۱۳]»- و سرانجام به سوی پشت بام بالا رفتم؛ عجب آنکه در آنجا آزاد بودم تا به میل خود پرسه بزنم. در مکانی که روزی پنتهاوس میلیوتین قرار داشت، اکنون استودیوی یوگای هلتی اسپیس[۱۴]، کلاسها را در فضای باز و زیر نور خورشید برگزار میکند؛ در حالی که در پسزمینه، آسمانخراش استالینی و ترسناک واقع در میدان کوردینسکایا دیده میشود.
در فضای داخلی، سناتوروف «بازسازیهای غیرقانونی» انجام داده است. او در نظر دارد حدود دوازده میلیون دلار (۷.۷ میلیون یورو) برای پروژهی نوسازی که شرکت کلاینهوِلت آرکیتکتس[۱۵] اجرا میکرد هزینه کند تا منازل خصوصی، هتلی جمعوجور و موزهی کوچکی دربارهی کانستراکتیویسم را در ساختمان بگنجاند. در طبقهی پنجم، درون آپارتمانی که به مغازهی فلافلی بدل شده است، با یکی از ساکنان صحبت کردم. او میگفت که برای ذهنیت جمعی سکنهی ساختمان ارزش قائل است، برای کسانیکه بالارفتن اجارهها و احکام تخلیهی عجولانه نگرانشان میکند.
در حال حاضر، ساختمان موقتاً پر از هنرمندان و تجارتهای باب روز شده است؛ با این حال شبح تجربهی زندگی اشتراکی همچنان در راهروهای نارکومفین پرسه میزند.
زمین اطراف نارکومفین به علت اینکه در نقطهای عالی بین سفارت امریکا و مراکز خرید قرار گرفته است، مستعد توسعهی مستغلاتی است. ساختمان پیش از این سه مرتبه در فهرست تحت نظر «صندوق یادمانهای جهانی» قرارگرفته است. ملینکووا برای بار دیگر آن را برای فهرست سال۲۰۱۶ نامزد کرده است؛ اما وضعیت رو به وخامتش آن را در معرض خطر قرار داده است. او توضیح میدهد که اگر تشخیص دهند ۷۰٪ بنا مخروبه است، امکان دارد به جای مرمت ناکومفین را تخریب کنند: «برای همهی ذینفعان -که شامل توسعهدهنده، شهر مسکو، ساکنان شهر و اجتماع بینالمللی میشود- دوران سرنوشتسازی است تا برای [حفظ] ساختمان نارکومفین همکاری کنند.»
بسیاری از شاهکارهای کانستراکتیویسم شوروی امروزه زیر فشار سرمایهداری خرد و با معماری مقلدانه یا نسخههای بدلی کممایه از ساختمانهای سابق جایگزین شدهاند. شهردار سابق مسکو، یوری لوژوف[۱۶]، هنگام افتتاح پاساژ پرزرق و برق نوینسکی گفت: «چه سعادتی است که در شهر ما چنین مراکز خرید شگفتانگیزی ظهور میکنند» و درحالی که انگشتش را به سوی نارکومفین نشانه رفته بود اضافه کرد: «نه چنین آشغالی.»
ملیکووا، که پروژهی کانستراکتیویسم را به هدف کمک به حفاظت از معماری آوانگارد شهر راه انداخت، به مرمت دقیق ساختمان امیدوار است: «تغییرات برگشتناپذیرند و مسکو به نسخهی بدلی دیگری احتیاج ندارد.»
منبع:
[button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” url=”https://www.theguardian.com/cities/2015/may/05/moscow-narkomfin-soviet-collective-living-history-cities-50-buildings”]گاردین[/button]
[divider]پینوشت[/divider]
[۱] Narkomfin
[۲] Moisei Ginzburg
[۳] Ignaty Milinis
[۴] BYT
[۵] Social condenser
[۶] Stroikom کمیته ساختوساز
[۷] Alexander Senatorov
[۸] Alexei Ginzburg
[۹] Boutique hotel
[۱۰] Natalia Melikova
[۱۱] the Constructivist Project
[۱۲] hipster به اعضای خردهفرهنگی گفته میشود که مشخصهشان اهل مد بودن و اتخاذ شیوهای از زندگی است که خلاف جریان اصلی فرهنگ حرکت میکند.
[۱۳] نویسنده در این قسمت از متن با به کار بستن ساخت مجهول، عمداً از توصیف کسی که او را استنطاق کرد و بیان چگونگی ختم به خیر شدن ماجرا خودداری کرده است.
[۱۴] Healthy space نام تجاری استودیوی یوگا
[۱۵] Kleinewelt Architects
[۱۶] Yuri Luzhov