نویسنده: ناصر کرمی/استاد دانشگاه ترونهایم نروژ – اقلیمشناس
حمید چیتچیان، وزیر نیروی ایران چهارشنبه ۴ مرداد (۲۶ ژوئیه) در حاشیه نشست هیئت دولت گفته است: “مخالفان سدسازی دیدگاهی صحیح نسبت به مسائل واقعی جامعه ندارند؛ آنها دیدگاهی رمانتیک دارند، در حالی که ما در کشور با مسائلی واقعی روبرو هستیم.”
گفته آقای چیتچیان در تقابل با نظر غالب کارشناسان و طرفداران محیط زیست در ایران است که سوء مدیریت در بهره برداری از منابع آب که به ویژه در سدسازی بی رویه نمود می یابد را عامل اصلی تشدید خشکیدگی اقلیمی ایران و تثبیت و گسترش اثرات آن می دانند. اما واقعا مرز بین رمانتیسیسم و واقعگرایی در این بحث فنی کجاست و بر اساس چه معیاری می توان یکی را واقعگراتر و دیگری را غیر واقعبینتر نامید؟
وزیر نیرو می گوید: “از کسانی که فکر می کنند سدسازی با توسعه کشور هماهنگ نیست یک سوال ساده بپرسید؛ اگر پنج سد لار، لتیان، ماملو، کرج و طالقان نبودند، آب شرب شهر تهران، شهرهای اطراف تهران و همچنین آب شرب کرج را چگونه تامین می کردیم”؟
سدهایی که ایشان نام برده است جملگی در محدوده البرز مرکزی واقع شدهاند. به خاطر احداث این سدها مساحت گسترده ای از یکی از غنیترین زیستبومهای ایران خشکیده و استانهای تهران و البرز دچار بیابانزایی شدهاند. گردوخاک با منشا محلی که از جمله موجب توفان شدید تهران در سال ۹۴ شد، پدیدهای فزاینده است که نمی تواند بی ارتباط با همین سدسازیها باشد.
دولت برای تامین نیاز فزاینده آب پایتخت تا آخرین مراحل چلاندن و خشکاندن البرز پیش رفته است. اما بعد از آن چه؟ تقاضای آب همچنان رو به افزایش است. راه حل چند دهه ای سدسازی حالا دیگر به انتهای خود رسیده است. به بهای تبدیل ایران به کشوری در صدر فهرست کشورهای دچار فرسایش خاک و بیابانزایی در جهان.
آیا بهتر نبود از همان ابتدا چارههایی را دنبال کنیم که اینک بعد از بن بست سدسازی ناچار به اندیشیدن در باره آنها شده ایم؟
آقای چیت چیان در ادامه با طرح این سوال که اگر سدهای خوزستان نبود چطور ممکن بود بتوانیم کشاورزی را در این سطح در خوزستان توسعه دهیم؟ گفته است: “چرخ صنعت برای گردش نیاز به آب دارد؛ تولید غذای مردم به آب نیاز دارد؛ آب شرب یک نیاز حیاتی برای ادامه حیات انسان است.”
گفته ایشان در باره خوزستان واقعا چقدر با واقعیت کنونی این استان تناسب دارد؟ سدها خوزستان را در معرض خشکیدگی و بحران سرزمینی قرار داده اند یا اینکه باعث “توسعه در این سطح” در خوزستان شده اند؟
ایشان که مخالفان سدسازی را به رمانتیک بودن متهم کرده اند در ادامه می گویند: “در فروردین ماه امسال ما شاهد سیل هایی مهیب در استان های بوشهر، هرمزگان و جنوب فارس بودیم؛ آن افراد که می گویند احداث سد ضرورت ندارد، بدانند که اگر بعضی از این سدها نبود، در جریان سیل های فروردین و اردیبهشت ماه امسال تعداد زیادی از شهرهای جنوب کشور از بین رفته بود”.
این در حالی است که بسیاری از آن شهرها هزاران سال است که آنجا هستند. آیا امسال در جنوب ایران با سیل یا بارشی کاملا استثنایی و بی سابقه در همه چند هزار سال گذشته روبرو بوده ایم؟
مشابه همانچه که در باره خوزستان گفته شد در باره فارس و بوشهر و هرمزگان و اصفهان و… هم صادق است: بیابان هایی که پیش می آیند، روستاهایی که یک به یک متروک می شوند، رودخانه ها و دریاچه هایی که یکی پس از دیگری می خشکند و آمارهای نگران کننده در باره همه شاخص های قهقرای محیطی از فرسایش خاک و بیابانزایی تا تخریب پوشش گیاهی و فرونشست دشتها. آیا واقعا بهانه واهی محافظت دربرابر سیل می تواند توجیه کننده این روند ویرانگر باشد؟
انتقاد کارشناسان محیط زیست از وزارت نیرو بر اساس یک معیار کاملا شناخته شده و مهم بین المللی است، یعنی شاخص سازمان ملل برای بهره برداری از آب های تجدیدپذیر. طبق این شاخص، حد مطلوب برای بهره برداری از آب های تجدیدپذیر یک کشور حداکثر بیست درصد است. اما در عین حال با اما و اگر و شرط و شروط و با هزینه جبران بسیاری مخاطرات محیطی تا چهل درصد هم مجاز دانسته شده است. هم اکنون متوسط آب های تجدیدپذیر ایران حدود صدمیلیارد متر مکعب است. (این حجم را آقای چیتچیان حتی کمتر از این و ۸۸ میلیارد متر مکعب اعلام کرده است).
به طور خیلی ساده طبق شاخص مذکور حداکثر ۴۰ میلیارد متر از آب های ایران باید برای مصرف انسان اعم از کشاورزی و شرب و صنعت استفاده شود و ۶۰ میلیارد متر مکعب مابقی حق طبیعت است. اما همین الان حجم مخازن سدهای ایران حدود ۷۶ میلیارد متر مکعب است. و تازه سدها تنها ابزار مهار و ذخیره سازی آب های تجدید پذیر نیستند. بنابراین در ایران دست کم دو برابر حد مجاز اکولوژیک سد ساخته شده است.
اینکه سد پدیده لازمی است و انسان در طول تاریخ همیشه به آن احتیاج داشته امری بدیهی است. این هم که چه جور سدی در کجا ساخته بشود باز امری مهندسی است و صحبت در باره آن در تخصص کارشناسان محیط زیست نیست. اما یک امر مسلم است: دست کم نیمی از سدهای کنونی ایران در تقابل با ظرفیت اکولوژیک کشور ساخته شده اند و باید برچیده شوند یا اینکه با باز گذاشتن دائم دریچه های آنها مانع ذخیره سازی آب در مخازن آنها شد. اساس این حرف یک شاخص کمی و معمول بین المللی است.
شاخصی که مکررا و همه روزه توسط دلمشغولان محیط زیست در ایران بر آن تاکید میشود و بی اعتنایی به آن می تواند به عنوان دلیل اصلی فروکاست توان زیستبومی ایران نکته کلیدی در همه مطالعات مرتبط باشد. هیچ رمانتیسیسمی در کار نیست. واقعیت خشک و خشن است.
منبع: [button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” ]بیبیسی فارسی[/button]