در مناقشه مسجد، آنکه همیشه غایب است و یا از او به مثابه موجودی مجرد و بیپیشینه یاد میشود، مخاطب است. مخاطب که در منظر هر نظریهپردازی و در دست هر طراحی، همچون خمیره گل، به شکل دلخواه تعبیر میشود و به تقریب هرگز آراي او و باورهای او مورد بررسی قرار نگرفته است. بررسی جایگاه مخاطب به عنوان غایت اثرگذاری فضای کالبدی مسجد، ضرورتی است که میتواند مبین کارایی و روایی رویکردهای نظری و عملی به مقوله مسجد باشد. این مقاله به بررسی نسبت دو جریان غالب (بدون در نظرگرفتن خردهجریانات) و نسبت آنها با مخاطب مسجد میپردازد.
ادامه متن