نویسنده: پریچهر صابونچی | دانشجوی کارشناسیارشد معماری منظر دانشگاه تهران میدان امام خمینی(ره)(توپخانه) شاهد تغییرات و حوادث بسیاری بوده که... ادامه متن
کالبد شهری
ما انسانها در دورههای مختلف زندگی با انواع مختلفی از تنهایی مواجه میشویم که هرکدام به شکل مقطعی یا دائم بر روحیات ما، دریافت ما از زندگی و نگرشمان به آن تاثیر میگذارند. بسیاری آن را مترادف با درد و ناراحتی دانستهاند و بیشتر از دیدگاه روانشناسی و جامعهشناسی راهکارهایی برای آن ارائه کردهاند. اما به نظر کمتر به این مسئله در شهرهایمان توجه کردهایم. از تجربهی فضایی آرام و بیدغدغه که امکان اندیشیدن را فراهم کند یا از بستری برای سرگرمشدن، گفتوگو کردن و قرار ملاقات گذاشتن و دوستهای جدید پیدا کردن. ادامه متن
تعریفهای متعددی در مورد فضاهای عمومی وجود دارد و از نقطهنظرهای گوناگونی هم میتوان این دسته از فضاها را مورد... ادامه متن
در تقاطع خیابان جمهوری و خیابان حافظ در تهران، دوتا از مهمترین مجتمعهای تجاری تهران واقع شدهاند: در یکسو، پاساژ علاءالدین با نمایی از کامپوزیت و شیشه، بدون هیچ بازشو و گشودگی به بیرون، با راهروهایی تنگ و مغازههایی کوچک و چسبیده به هم و در سوی دیگر، مجتمع تجاری و فرهنگی چارسو، در مقیاسی بزرگتر از علاءالدین، با نمایی از شیشه و فلز و راهروهایی عریض، مغازههایی بزرگ، وویدی سرتاسری در میانه و بالکنی در طبقهی پنجم که میتوان غروب تهران را در آن تماشا کرد. در قلب شهر تهران و درجایی که هر متر زمین تجاری بسیار باارزش است، دو رویکرد متفاوت نسبت به ساخت یک مجتمع تجاری را مشاهده میکنیم. این یادداشت تأملی در این تفاوت و نسبت این دو رویکرد است. ادامه متن
واژگانی چون «فرهنگ» و «تمدن» همواره برخاسته از «جوامع بشری» بودهاند و مفاهیمی تعریفشده برای اجتماعات انسانی قلمداد میشدهاند؛ به عبارت دیگر فرهنگ هیچگاه مفهومی جدای از جامعه و افراد آن نبوده است. فرهنگ با مردم بالیده و بهعنوان مفهومی پویا در طول تاریخ شکل گرفته است؛ بنابراین هیچ اقدام یا حرکت فرهنگی بدون حضور فعال مردم موفق نخواهد بود. پس میتوان گفت در سطح شهر نیز هیچ فضای فرهنگی یا فعالیتی که بهعنوان فعالیت فرهنگی در شهر انجام میگیرد، بدون حضور پویا و تعامل افراد در آن کامل نخواهد شد. فرهنگ زمانی ارتقا مییابد که امکان گفتمان و تضارب آرا در جامعه ایجاد شده باشد؛ اتفاقی که امروز در شهر تهران بهصورت غالب دیده میشود، ساخت فضاهایی با کاربری و ادعای فرهنگی است؛ اما این فضاها از کوچکترین فضای جمعی بیبهرهاند. ادامه متن
در زمانهای که ندیدن، نشنیدن و سخن نگفتن فضیلت است، چگونه باید دید، سخن گفت و شنید؟ چگونه باید چشم در چشم مردمی دوخت که معاصر ما هستند و از تمام مردمان همهی زمانها و مکانهای دیگر به ما نزدیکتر هستند؟ بیایید این پرسش را از شهر بپرسیم. فضاهای عمومی شهری، پاتوقها، میدانها و هرجای دیگری که مجال این دیدن و شنیدن و سخن گفتن را فراهم کنند قلب تپندهی هر شهرند. چنین فضاهایی مظهر شهروندان آن شهرند، جایی برای تأثیر و تأثر و کنش و واکنش. از این نقطهنظر، نه ادارهها، نه کارخانهها، نه خیابانها و نه بازارها، بلکه این عرصهها مهمترین فضاهای هر شهرند. پروندهی «پاتوقهای شهری در ایران» تلاشی برای نمایاندن، تحلیل، واکاوی و توصیف این فضاها در ایران است؛ تلاشی برای رسیدن به پاسخ سوالهایی از این دست که: این فضاها کجایند؟ چگونهاند؟ بر زیست شهروندان چه اثری میگذارند؟ چگونه محمل رویداد میشوند؟ ادامه متن