این دوماهنامه که به تازگی شماره سوم آن منتشر شده قرار است در هر شماره به سراغ گروهی از هنرمندان، اساتید و پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی برود. ادامه متن
معماری و سیاست
خرابهها بیان فیزیکی سختی زندگی در حضورِ گذشتهی انسانها هستند، مخصوصاً گذشتهای خشونت بار. باخرابههای جدید چه باید کرد، آیا باید آنها را بازسازی یا جایگزین کرد یا نگه داشت؟ در این متن نگاهی داریم به رویکردی بدیع در نگاهداری خاطرات خشونت. کلیسای کایزر اصلی در قرن نوزدهم به مثابهی نوعی از یادمان بود که در قرن بیستم به عنوان ویرانه و از طریق تأثیر خشونت و شرایط، به نوعِ دیگری از یادمان تبدیل شده است، یادمانی بیانگر مقیاس خسرانی که امروز غیرقابل تصور به نظر میرسد. ادامه متن
كتاب «معماری و سرمایهداری: از ۱۸۴۵ تا امروز» به ویراستاری پگی دیمر، مورخ معماری آمریکایی، حاصل گردآوری مجموعهمقالاتی است که به ارتباط دو امر معماری و سرمایهداری در بستر جوامع غربی پرداختهاند. پس از برگزاری جلسهی رونمایی این کتاب، راس ولف، وبلاگنویس و منتقد، در گزارشی از این جلسه آرای سخنرانان را نقد کرد. كیلیان ریانو، یکی از سخنرانان آن رویداد، متنی در پاسخ به ولف نوشت و تلاش کرد منظور خود را روشن کند. او در نوشتهاش توضیح میدهد كه منظورش از «سیاسیبودن كل طراحی» چه بوده است. راس ولف در یادداشت دیگری با عنوان «آیا بهراستی کل معماری سیاسی است؟» به ادعای ریانو پاسخ میدهد. نظر به ارتباط این مباحثهی پربار با موضوع پرونده، هرسه مقاله ترجمه شدهاند.ادامه متن
به زعم پاول فینچ حرفهی معماری، از یادمانها تا بحران مسکن باطناً به روابط سیاسی پیوند خورده است. نویسنده: پاول... ادامه متن
مقالهی پیش رو در سالهای پایانی قرن بیستم و در دورهی تركتازی نظریهپردازان پستمدرن معماری نوشته شده است. نثر مقاله پیچیده و مملو است از ارجاعات و مفاهیم ماركسیستی و عموما ناآشنا برای مخاطب معمار. مترجم وظیفهی خود میداند از كیوان مهتدی قدردانی كند كه ضمن یاری او در فهم برخی از آن مفاهیم، سخاوتمندانه بازخوانی متن را نیز بر عهده گرفت. همهی پانویسها (جز اسامی و معادلهای انگلیسی) از نویسندگان مقاله است؛ اما لیدها، تصاویر و توضیحات آنها از مترجم است كه به دلیل الزامات صفحهبندی مجله، ناچار از الصاق آنها بود. ادامه متن
پی گرفتن رد نامی که در تاریخ نگاشته شده به دست پیروزمندان، بهویژه در بستر زبان بهغایت «پیروزمندانه»ی فارسی و فرهنگ بس بسیار پیروزمندانهترش، پنهان نگاه داشته شده است، دستکمی از جستوجوی «غنچهی رز» (rosebud) همشهری کین ندارد. نامهایی که من/ما ردزنیشان میکنیم، اسمهای رمز مخالفت با وضع موجود یا تصور آیندهای بهتمامی دیگرگونه (avenoir) است. کنستانت آنتون نیونهویس (Constant Anton Nieuwenhuys) یا بهاختصارْ کنستانت، از دستهی دوم نامهایی است که ردشان را خواهیم زد. ادامه متن
چطور یادمانهایی بسازیم که باعث شوند جنایتهای گذشتگانمان را به یاد بیاوریم یا فراموش کنیم؟ جنبش ضدیادبود در پی پاسخ به همین سوال شکل گرفت؛ جنبشی که با ضد خاطره و مذمت سروکار داشت نه خاطره و بزرگداشت. این نوشته، دربارهی ضد یادبودها و دلالتهای آنهاست؛ از کته کلوویتز تا ستونی که به تدریج در خاک فرو میرود. ادامه متن
دقیقاْ چه چیزی یک محیطِ انسانساخت را «خانه» میکند؟ چه نوع محرومیت یا خطری قدرت این را دارد که فرد را به ترک خانهاش وادارد؟ چگونه یک شخص میتواند پس از مهاجرت به اجتماع و سرزمینی غریب، همچنان هویت و ارتباط اجتماعی را احساس کند؟ آیا فرآیند ساکن شدن در یک شهر جدید – هر چقدر هم طولانی- لزوماْ به تشکیل «خانه» میانجامد؟ آیا بعد از سالها نزاع، ویرانی، و دوری از سرزمین مادری، امکانی برای بازگشت به «خانه» وجود دارد؟ میتوان آنچه از دست رفته را باز هم کشف کرد؟ آن هم در مکانی که دیگر قابل تشخیص نیست. ادامه متن
رنگ با بهرهجویی از تواناییاش در برقراری ارتباط ساده و واضح، میتواند از فرم یا سبک معماری تاثیرگذارتر باشد. رنگ در معماری قدرت و زبانی را مخصوص به خود دارد که فرم یا سبک بنا فاقد آن هستند. در این متن به بررسی این پدیده در محل اقامت رسمی سران سه کشور پرداخته میشود: کاخ سفید در واشنگتون، دی.سی خانهي صورتی (لا کازا رزادا) در بوینس آیرس و خانهی آبی (چیونگ وادئا) در سئول - سه پروژهي شاخصی که رنگ نمای خارجیشان بسیار معروفتر است تا هر گونه خصوصیت فرمال یا سبکی معماری آنها. ادامه متن
در دههی ۱۹۹۰ بار دیگر به نظر میرسد كه حرفزدن بیپرده از تعهد اجتماعی ممكن شده است. ما معماران دیگر نباید خود را به این حماقت بزنیم كه میان كوششهای هنری و تعهد اجتماعی گسستی ذاتی وجود دارد. بیشتر جنبشهای هنر و معماری در صدوپنجاه سال گذشته بر پایهی برنامههای اجتماعی استوار بودند. حتی باید بسیار دورتر رویم و بگوییم كه باور به مسائل اجتماعی شكل ابتدایی ممكنِ معماری بزرگ است. این باور نه مانع، كه كاتالیزور خلاقیت است. پس چرا معماران امروز از ایدهی تعهد اجتماعی اجتناب میكنند؟ علتهای زیادی برای این بیباوری ما در كار است. بخش بزرگی از آنها به اسطورههایی بازمیگردد كه این حرفه با خود به همراه دارد. نوشتار حاضر این اسطورهها را به بحث میگذارد و دربارهی اینكه معماران چگونه باید از آنها فرابگذرند، پیشنهادهایی را طرح میكند تا معماری در دهههای پیشِ رو بتواند بار دیگر برای بخشیدن فرمی بصری به تعهد اجتماعی چراغی فراهم آورد. ادامه متن
ساختمان جدید حرم امام خمینی (ره) ۱۴ خرداد 1386 با حضور مردم افتتاح شد. از انتشار اولین تصاویر رسانهای از کالبد حرم تا ورود مردم به آن، یک هفتهای انتقادات و گفتگوهای رسانهای متفاوت درباره این ساختوساز جدید ایراد شده بود که هیچکدام از مسئولان مرتبط را مجاب نکرد. عمده انتقادات در فضای عمومی معطوف به سیره سادهزیستانه امام(ره) و تناقض آن با معماری تجملاتی جدید حرم بود. دست آخر مسئول مستقیم این پروژه (حمید انصاری) با حضور در گفتوگوی خبری شبکه دو با دفاع کامل از تصمیمات و معماری حرم آن را معماری ایرانیاسلامی درخور امام(ره) و انقلاب دانست. ادامه متن
امروزه ما معماران متوجه ارزشی که برای جامعه پدید میآوریم نیستیم؛ کار میکنیم، اما خودمان را کارگر نمیدانیم؛ استثمارمان میکنند و از کارمان منتفع میشوند اما بیخبریم. بااینحال همیشه چنین نبوده است. مبارزهی کارگری در حرفهی معماری پیشینهای دارد که باید آن را بازیابیم؛ بلکه آگاهانهتر با عادات کاری، دستمزدها و عرفهای استخدامیمان مواجه شویم و «کار» معماری را از این بیزبانی بهدرآوریم. با پروردن چنین آگاهی بنیادی و فهمی از ارزش است که میتوانیم به کارگزاران تیزبینی در دل اقتصاد سیاسی روزگارمان بدل شویم و سرانجام آن را از منظر حرفهی خودمان دگرگون کنیم.
ادامه متن