اگر انقلابهای مهم تاریخ را چیزی بیش از تغییر آرایش روبناهای جامعه بدانیم و آنها را به عنوان مقاطعی از تاریخ در نظر بگیریم که ممکن بودن شیوههای جدید و مترقیتر اندیشه و عمل اجتماعی در آنها مانند صاعقههایی نورانی حداقل برای لحظاتی (در نسبت عمر تمدن بشری) به عینیت میرسد، پس باید بپذیریم این انقلابها هرگز شکست نمیخورند. چرا که موفقیت آنها در ورقزدن برگکهنهی تاریخ برای همیشه و بازکردن راهی جدید در آن است. از این رو انقلابهایی مانند انقلاب فرانسه یا اکتبر روسیه با آنکه از نظر شکل دادن به فرم مطابق با آرمانها و شعارهایشان در قالب یک دولت مشخص ناموفق بودند اما اثراتشان در تاریخ برگشتناپذیر بوده است.
ادامه متن