سد شفارود مقدمه فاجعه انسانی و زیست محیطی، این بار بزرگتر از رودبار

[divider]معرفی پروژه[/divider]

سد مخزنی شفارود در غرب گیلان – منطقه پونل رضوانشهر – بر روی رودخانه شفارود و در فاصله ۲.۵ کیلومتری شهررضوانشهر و ۶۵ کیلومتری شهر رشت قرار دارد. مطالعات این سد قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شروع و در دهه ۶۰ با بازنگری در این مطالعات، عملیات اجرایی آن در سال ۱۳۶۹ آغاز شده است. طرح چندین بار در دولت‌های گذشته مطرح شده است اما بدلیل نقیصه‌های فراوان آن هر بار کنار گذاشته شده بود. بعنوان مثال در دفتر فنی آب وزارت نیرو در بین سالهای ۷۵ تا ۸۵ طرح بررسی شد و چون گزارشات آن به لحاظ فنی دارای اشکال بود، مردود اعلام گردید از طرفی قانون تمامی دستگاه‌ها را موظف نموده تا قبل از اجرای عملیات پروژه‌های عمرانی، ارزیابی اثرات زیست محیطی طرح را تهیه و به تأیید سازمان حفاظت محیط زیست کشور برسانند.
اگر چه مجوز طرح سد شفارود در سال ۸۷ توسط «واعظ جوادی ریاست وقت سازمان حفاظت محیط زیست» و «اسکندری وزیر وقت جهاد کشاورزی» صادر گردید، اما بدلایل فنی این ارزیابی مورد بازبینی قرار گرفته است.

با توجه به نظر «دفتر ارزیابی و آمایش سرزمین سازمان حفاظت محیط زیست» در خصوص سطح ارزیابی زیست محیطی پروژه احداث این سد به مدت چندین سال منتفی اعلام گردید.

مهرماه سال گذشته نهایتاً محمد درویش مدیر کل آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به اینکه فشارها بر روی این سازمان برای ساخت سد شفارود بسیار زیاد است، گفته بود: مجوز و بودجه لازم برای ساخت سد صادر شده و اعمال فشارها باعث شده تا سازمان حفاظت محیط زیست مجبور شود با ساخت این سد موافقت کند.

جنگل‌های واقع در نیمرخ شمالی رشته کوه البرز که در پهنه‌ای به طول ۸۰۰ کیلومتر و به عرض ۲۰ تا ۷۰ کیلومتر، از آستارا در شمال استان گیلان تا گُلی داغ در شرق استان گلستان امتداد دارد، اغلب به نام جنگل‌های شمال شناخته می‌شود ولی نام اصلی و علمی آن، جنگل‌های هیرکانی است. درختان هیرکانی شمال کشور گونه منحصر به فردی از طبیعت جنگلی گیلان است که سوم دی ماه سال ۱۳۸۷ به شماره ۱۹ و با عنوان جنگل‌های هیرکانی حوزه ۱۴ قلعه رودخان و حوزه ۱۵ ماسوله در فهرست آثار طبیعی کشور به ثبت رسید.

[divider]اقدامات انجام شده[/divider]

مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای گیلان در گفتگو با «فارس» با اشاره به اینکه تمام مسائل اجتماعی و اقتصادی خانوارهای منطقه برای احداث سد شفارود در نظر گرفته شده است از تأمین آنچه “تمهیدات قانونی، مذهبی، دینی، شرعی، اقتصادی و مالی خانوارها” خوانده صحبت کرده و اعلام داشته است که تاکنون برای این امر حدود ۴۵ میلیارد تومان هزینه شده است. منظور وی از تمهیدات یادشده تخلیه دو پارچه روستا و بیکار شدن اهالی سابقاً کشاورز این آبادی‌ها و نابودی گورستانها، خانه‌ها و مزارع واقع در این محدوده است.

به گفته وی منابع مالی احداث سد شفا رود از طریق ۱۵ درصد سهم دولت جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان کارفرما و ۸۵ درصد بقیه به‌صورت فاینانس خارجی که حدود ۲۹۹ میلیارد تومان است، تأمین می‌شود. او از تأمین مجوزهای بانک مرکزی کشورهای طرف قرارداد طبق برنامه اجرایی زمان‌بندی انجام‌شده خبر داده و در مرداد ۱۳۹۱ ابراز امیدواری می‌کند که ساخت سد یادشده ظرف ۴۸ ماه به پایان برسد. (مرداد ۱۳۹۵)

در سال ۱۳۹۴ اما مدیرعامل آب منطقه‌ای گیلان پیشرفت فیزیکی سدشفارود را ۲۷ و نیم درصد اعلام کرد.

[divider]فاجعه قریب الوقوع زیست محیطی[/divider]

مطابق گفته‌های «کیادلیری» یک دستگاه می‌گوید ۳۰۰ هکتار، نهاد دیگری از ۵۰۰ هکتار سخن به میان می‌آورد. ۵۰۰ هکتار عددی است که از بررسی محیط زیستی‌ها به دست آمده است. البته عدد رسمی اعلام شده از تخریب ۱۷۵ هکتار سخن می‌گوید اما به گفته کیادلیری یک عدد نگران‌کننده دیگر هم از وسعت سه هزار هکتاری قلع و قمع‌ها سخن به میان می‌آورد. اما نکته مهم دیگری وجود دارد سد شفارود فقط به قلع و قمع درختان باستانی – هیرکانی محدود نمی‌شود بلکه زیستگاه‌ها را از بین خواهد برد که گونه‌های گیاهی و جانوری ارزشمندی در خود دارد.

قطع درختان، سست شدن زمین را در پی دارد و سست شدن زمین هم سیلاب‌هایی که تاکنون هم مرگ‌های بسیاری در کشور را رقم زده است.

این فقط ریشه درختان نیستند که آب را در خاک نگه می‌دارند: «هر هکتار جنگل دو هزار متر مکعب آب را در خود نگه می‌دارد.» لاشه برگ‌های پای درختان هم مثل «اسفنج» عمل می‌کنند. این پیامدها را سوای پیامدهای مثبت دیگری چون کاهش دمای هوا است. هر هکتار درخت تا ۴ درجه گرمای هوا را کم می‌کند: «وقتی درختان قطع می‌شوند، افزایش دما ایجاد می‌شود. افزایش دما خشکسالی را در پی خواهد داشت. خشکسالی خود آغاز بحرانی است که محیط زیست کشور را به زانو در می‌آورد.» سیلاب‌ها یکی از نشانه‌های این خشکسالی هستند. اما این مسائل هرگز باعث نشده تا متولیان طرح به هشدارها و ملاحظات زیست محیطی توجه کنند.

جنگل‌های هیرکانی از قدیمی‌ترین جنگل‌های جهان است که کشور «آذربایجان» سال‌هاست به دنبال ثبت جهانی آنها به عنوان میراث طبیعی بشری – جهانی در یونسکو است اما به دلیل وجود ۹۰ درصد از وسعت این جنگل‌ها در ایران هنوز به نتیجه نرسیده است. جنگل‌هایی که میلیون‌ها سال از عمر آنها می‌گذرد. قطع درختان و مرگ گونه‌ها پایان پیامدهای زیست محیطی سدی که دو سازمان متولی یعنی سازمان حفاظت از محیط زیست وجنگل‌ها ساخت آن را تأیید نکرده‌اند، نیست.

[divider]گیلانی‌ها باید برای رودباری دیگر آماده شوند![/divider]

فاجعه زلزله رودبار و کشتار هولناکی ناشی از آن هنوز از یاد و خاطره بسیاری از ایرانیان محو نشده است.

آنچه باعث از دست رفتن بیش از ۳۵ هزار انسان شد صرفاً زلزله نبود، رانش زمین، سیلاب مخازن آب و آسیب به زیرساختهای مواصلاتی در نتیجه رانش زمین منجر به دشواری در امداد رسانی و از دست رفتن فرصت طلایی در امداد و نجات شد. تثبیت خاک یکی از فواید وجود جنگل در مناطق با توپوگرافی متغیری چون گیلان است. ریشه گیاهان با کلاف کردن ذرات خاک به یکدیگر نقش شمع کوبی در بن ساختمان را ایفا می‌کند. از سوی دیگر درختان با نگه داشتن آب در اطراف ریشه‌ها مانع از خشک شدن زمین شده و همانند یک چسب طبیعی ضریب روانگرایی خاک را کاهش می‌دهند.

[divider]پشتوانه نظری سدسازی مورد مجادله است[/divider]

از سویی مطالعات فنی خطر ریزش کوه را در سدی که روی یک گسل زلزله ساخته می‌شود، محتمل می‌داند. کیادلیری (رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور) اعتقاد دارد که در برنامه‌ریزی‌ها برای استان‌های شمالی راه را اشتباه رفته‌ایم. به گفته او دولت باید در شمال یا روی کشاورزی سرمایه‌گذاری کند یا به صنعت و گردشگری فکر کند. چون صنعت و گردشگری باعث شده تا اراضی زمین‌های کشاورزی هر روز کوچک‌تر از قبل شود و هر لحظه بخشی از آن قربانی ساخت ویلا یا طرح جدیدی شود. علاوه بر آن وقتی زمین از پدر به فرزندان می‌رسد خرد می‌شود و از حالت اقتصادی خارج می‌شود: «دیگر زمین‌های کلان در شمال نداریم.» به گفته او چرخ سدسازی در کشور همچنان پرسرعت در حال حرکت است در حالی که مطالعات نشان می‌دهد که تأثیر سدسازی‌ها روی کشاورزی در کشور ۱۰ درصد بوده است.[۱]

حساب و کتاب‌های کیادلیری می‌گوید که طول عمر یک سد ۵۰ سال است در حالی که بررسی‌ها و شواهد نشان می‌دهد عمر کشاورزی در شمال بین ۱۰ تا ۲۰ سال دیگر به پایان می‌رسد. او یک آمار قابل تأمل دیگر هم می‌دهد: «سدها علاوه بر توسعه کشاورزی یک هدف دیگر دارند، تولید برق آبی. اما آمارها نشان می‌دهد که تولید این انرژی از سدها در سال‌های معمول و متعارف ۹ درصد بیشتر نبوده است.» این آمار به سال‌هایی برمی گردد که ریزش باران طبیعی است و به اصطلاح کارشناسان ترسالی اتفاق افتاده است. اما به گفته او الان که کشور در شرایط خشکسالی قرار دارد تولید برق آبی به ۲ تا ۳ درصد می‌رسد که به اعتقاد کیادلیری پشتوانه قابل اطمینانی برای تولید انرژی نیست آن هم در زمانی که کشور گاز و نفت دارد. او آمار پر بحث دیگری هم دارد: «در سال ۵۴ در کشور ۱۴ سد وجود داشته که تعداد آن در سال ۸۸ به ۲۰۰ سد رسیده است اما میزان ذخیره آب فقط دو برابر شده و این مسأله نشان می‌دهد که سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌ها بی‌نتیجه بوده است.»

تحقیقات نشان می‌دهد که در یک دوره هفت ساله کاربری ۳۳۰ هکتار از عرصه‌های جنگلی ومنابع طبیعی منطقه شفارود به زمین کشاورزی تبدیل شده است. (به تصاویر ابتدای این مطلب نگاه کنید) درهمان محدوده زمانی ۳۳۱ هکتار از زمین‌های کشاورزی کاربری خود را به کاربری مسکونی جهت ویلاسازی داده‌اند. هجوم ساکنان فلات مرکزی ایران که درگیری بیشتری با خشکسالی و بی‌آبی دارند را به سرزمین‌های شمالی از دیگر دلایل پایان دادن به روایت زراعت و کشاورزی در شمال است، فلات نشینانی که امروز هم بسیاری از آنها ویلا یا ساختمانی را برای فرار در شمال دارند. شفارود چقدر از هیرکانی را می‌بلعد؟

این حجم از پافشاری و کرنش سازمان محیط زیست در مقابل فشارهای غیر علمی که با دغدغه و هشدار متخصصین همراه است، این سؤال را در ذهن متبادر می‌کند که نکند این بار هم نهادهای مسئول آگاهانه در حال دادن آدرس اشتباه هستند؟

خانم ابتکار باید پاسخ دهند که ایجاد شهرکهای توریستی و تفکیک زمین‌های جنگل با ارزش بین المللی برای ساخت اقامتگاههای خصوصی به بهای نفس چند هکتار درخت و جان چند هزار انسان تمام خواهد شد؟

در آخرین اظهاراتشان ایشان گفته‌اند “سد شفارود تأییدیه قطعی ندارد” باید منتظر ماند و دید آیا در نهایت این تأییدیه قطعی می‌شود یا نه؟

سؤال دیگر این است که آیا خانم ابتکار به عنوان تأیید کننده نهایی این ضربه بر پیکر زیست محیط ایران در فاجعه‌های قریب الوقوع انسانی و زیست محیطی، این آمادگی را دارند که مسئولیت قانونی را بر عهده گیرند؟

[divider]پانویس[/divider]

[۱] – در گفت‌وگو با روزنامه ایران

مطلبی دیگر
نابودی ۴۰ هزار روستا امنیت غذایی ایران را به خطر انداخته است!