طراحی پارامتریک سبک نیست

نویسنده: کاس اوشترهاوس[۱]
مترجم: الیاس کهنسال


عنوان این نوشته کاملاً واضح است. با اینکه همه‌ی کارهای ما در استودیوی نوآوری اُ.اِن.اِل[۲]، و کرسی هایپربادی[۳] من در دانشگاه فنی دِلفت[۴] اساساً پارامتریک است، من هیچ علاقه‌‌ای به پارامتریسیسم ندارم. توضیح می‌دهم که چرا. به نظر من مشکل در مورد تعریف و معنی کلمات نیست، بلکه در مورد درک این موضوع است که اساساً طراحی پارامتریک چیست. طراحی پارامتریک قطعاً یک سبک نیست و به هیچ عنوان نیز نباید به عنوان یک سبک به آن نگاه شود. رابرت آیش[۵] در سخنرانی‌اش در نشست شهود مصنوعی[۶] در دانشکده‌ی معماریِ دانشگاه فنی دلفت [۱۹۹۰] که من مدیریت محتوای آن را بر عهده داشتم، گفت که در دهه‌ی هفتاد، زمانی که برای یک کشتی‌سازی لهستانی کار می‌کرد، از طراحی پارامتریک استفاده می‌کرده‌است. از آنجا که کشتی‌ها به دلیل بدنه‌ی آب‌شکن‌شان، قسمت‌های تکرارشونده ندارند، او جزئیاتی را طراحی کرد که اندازه‌های آن، بسته به موقعیت قرارگیری‌شان در کشتی، تغییر می‌کردند. این کار طراحی پارامتریک است؛ هرچند که آیش اصطلاح بهتری برای توصیف آن به کار می‌برد: او نام این روش را مدل‌سازی روابطی[۷] می‌گذارد. طراحی پارامتریک یعنی مدل‌کردن رابطه‌هایی پیوسته بین اجزایی که یک کشتی یا ساختمان از آن ساخته شده است. این رابطه‌ها نوعی از درهم‌پیچیدگی پویا هستند. اگر متغیرهای یک قسمت تغییر کنند، قسمت‌های مرتبط با آن نیز تغییر می‌کنند.

روابط دو طرفه

از اوایل دهه‌ی نود تعریف خلاصه‌ی من از طراحی پارامتریک، هنر ایجاد روابط پویا است. روابط تطابقی بین یک قسمت با قسمتی دیگر، بین یک چیز با چیزی دیگر، بین یک شیء‌ با شیئی دیگر، چه در دنیای مجازی و چه در دنیای واقعی. معماری تعاملی[۸] طراحی پارامتریک نیست ولی با آن مرتبط است. من معماری تعاملی را ارتباط همزمان افراد با اشیا و برعکس تعریف می‌کنم. روابط، بنا به تعریف، دو طرفه هستند و هرگز ایستا نیستند. روابط در یک سیستم تطابقی پیچیده به وجود می‌آیند. طراحی پارامتریک نیز به همین صورت است؛ یک رابطه پارامتریک دو طرفه و یا چند طرفه عمل می‌کند.

اتصال فضاپیمای آپولو به سویوز | ۱۹۷۵
اتصال آپولو به سویوز | ۱۹۷۵

آپولو < > سویوز[۹]

یک رابطه‌ی همبسته الزاماً به این معنی نیست که قسمت‌های مجاور از لحاظ شکل و اندازه مشابه باشند. قسمت‌های درهم‌تنیده می‌توانند از خانواده‌ها و سامان‌های مختلفی باشند. این مسئله را می‌توانم با ذکر مثالی از رابطه‌ی پارامتریک مورد علاقه‌ام، که البته تک‌بعدی است، بیان کنم: جفت‌شدن‌ کپسول‌های سویوز ساخت شوروی و کپسول‌های امریکایی آپولو در فضا. این اتفاق در دهه هفتاد قرن پیش رخ داد و دستاورد بسیار بزرگی هم در زمینه‌ی سیاسی و هم فناوری بود. روس‌ها و امریکایی‌ها فرایند تبادل اطلاعات، دیدگاه‌ها و چشم‌انداز را شروع کردند که در نهایت منجر به توافق بر سر شکل حلقه‌ی اتصال کپسول شد. این مسئله بدین معنی بود که آپولو و سویوز دقیقاً در یک لحظه از زمان، در یک موقعیت مشخص و با داشتن یک مجموعه از اشکال و ابعاد یکسان، با هم جفت می‌شدند. این حد از دقت در همبستگی، کلید طراحی پارامتریک است. برای طراحی پارامتریک، باید روابط دقیقی بین اجزا ایجاد شود به گونه‌ای که وقتی یکی از اجزای در هم تنیده طرح تغییری می‌کند، اجزای مجاور با آن منطبق شوند.

خطوط مولد | پایون آب | اُ.ان.ال ۱۹۹۷
خطوط مولد | پایون آب | اُ.ان.ال ۱۹۹۷

پاویون آب[۱۰]

برای طراحی پاویون آب [اُ.ان.ال، ۱۹۹۷]، ما ارتباطی بین نقاط مرجعِ ۸ منحنی اصلی که هندسه‌ی این بنای مجسمه‌وار را تعریف می‌کردند با نقاط مرجعِ سازه‌ی فولادی و پوسته‌ی بنا و باله‌هایی که برای تأکید بر انحنای ساختمان به صورت متوالی ولی با اندازه‌های متغیر از بدنه‌ی اصلی بیرون زده‌اند، برقرار کردیم. سازه، پوسته و باله‌های تزئینی در یک سیستم پارامتریک منسجم با هم در ارتباط بودند. این ارتباط شرکت‌پذیر بود چراکه در هر مورد، مقادیر نسبی فاصله‌ها و زوایای بین اجزا، بسته به محل قرارگیری آن بر روی منحنی، متغیر بود. این روابط در نرم‌افزارهای کَد (CAD) موجود مدل نشدند بلکه از ابتدا با استفاده از زبان برنامه‌نویسی اوتولیسپ[۱۱] کد‌نویسی شدند. ترسیمات و مدل‌های سه‌بعدی در دنیای پویای پارامتریک بی‌معنی است. روابط با فرمول‌ها و الگوریتم‌هایی تعریف می‌شوند که ارتباطات دو طرفه بین آنها را تعریف می‌کنند. کد‌نویسی روش بسیار به‌صرفه‌ای برای طراحی است که بر مبنای رد و بدل کردن حجم کمی از داده‌ها با یک پایگاه داده عمل می‌کند.

پاتریسیسم (اشرافی‌گری) [۱۲]

آنچه معمولاً به عنوان طراحی پارامتریک شناخته می‌شود، عمدتاً چیزی بیش از یک موزاییک‌کاری شیک نیست که به معنای واقعی کلمه فقط بخش سطحی طرح/ساختمان را می‌پوشاند. قدرت واقعی طراحی پارامتریک در پیوند دادن تمام اجزای تشکیل‌دهنده‌ی یک اثر، شامل کف‌ها، دیوارها، بام و … است. تنها در این صورت و به شرط وجود روحیه‌ای واحد در همه‌ی اجزا، ولی نه کاملاً مشابه یکدیگر، می‌توان نام سبک را بر روی این‌گونه طرح‌ها گذاشت که این هم معمولاً تا حد زیادی به مد و پیروی از دستورات پیش‌فرض یک نرم‌افزار خاص وابسته است. با این حال، باز هم در حق ظرفیت‌های طراحی پارامتریک بی‌انصافی خواهد بود که ویژگی‌های سطحی‌ای چون تشابه در عین عدم تکرار را یک جریان مهم طراحی بدانیم، چه برچسب پارامتریسیسم بر روی آن بزنیم و چه نزنیم. این کار عملی پوپولیستی و بی‌احترامی به ارزش‌های بنیادی آن است. به یاد دارم وقتی که در اِی‌اِی[۱۳] سرپرست بخش بودم [۱۹۸۸- ۱۹۸۹]، در نامه‌ای به آلوین بویارسکی[۱۴]، مخالفتم را با همه‌ی «ایسم‌ها»  بیان کرده بودم.  آن موقع  مخالفت من با مدرنیسم و بدیل  آن پست‌مدرنیسم، کانستراکتیویسم و بدیل آن دی‌کانستراکتیویسم بود که در آن زمان هر دوی آنها در اِی‌اِی به‌شدت طرفدار داشتند. ولی من از همه‌ی ایسم‌ها خسته شده بودم. بنابراین تعجبی ندارد که من نسبت به اصطلاح پارامتریسیسم آلرژی پیدا کرده‌ام که البته این اصطلاح چیزی نیست به جز تلاش پاتریک شوماخر[۱۵] برای دستیابی به عنوان بنیان‌گذار و پیشروی جنبشی پوپولیستی که از منحنی‌های خطاطانه‌ی سوپره‌ماتیستی[۱۶] و بعضاً متعصبانه‌ی زها حدید[۱۷] فقید تغذیه می‌کند [نوشته‌ی من با عنوان منحنی‌های خطاطانه را بخوانید]. عنوان پاتریسیسم برای تلاش‌های او در ایجاد یک جریان اصلی مناسب‌تر است.

سازه و پوسته‌ی پارامتریک جی.اف.ای | برج لیوا | ا.ان.ال ۲۰۱۴
سازه و پوسته‌ی پارامتریک جی.اف.ای | برج لیوا | ا.ان.ال ۲۰۱۴

برج لیوا

از آنجا که مدرنیسم نگرشی است در تلاش برای مدرن به‌نظر رسیدن ولی در باطن مدرن نیست و صرفاً تلاش‌هایی است قدیمی‌شده برای مدرن به نظر رسیدن و کانستراکتیویسم تلاشی است برای منطقی به نظر رسیدن سازه‌ای که در واقع منطقی نیست، اصطلاح فراگیر پارامتریسیسم نیز مناسب طرح‌هایی است که پارامتریک به نظر می‌رسند ولی الزاماً پارامتریک نیستند. به نظر من مهم است که بین این دو تفاوت قائل شویم. برای مثال، برج پنیر سوئیسی رایزر-اومِموتو[۱۸] در خلیج تجاری دوبی [۲۰۱۴] ممکن است پارامتریک به نظر برسد، درحالی‌که به هیچ عنوان پارامتریک نیست. درست است که این برج بازشوهایی با ۵ اندازه‌ی مختلف در اسکلت خارجی بتنی‌اش دارد که ظاهراً کاملاً رندوم است ولی دقیقاً به همین دلیل پارامتریک نیست. در یک طراحی پارامتریک، تک‌تک بازشوها شکل منحصربه‌فرد خود را خواهند داشت و هرگونه تشابهی کاملاً اتفاقی خواهد بود. در مقابل، برج لیوا[۱۹]ی گروه اُ.اِن.اِل روی‌هم‌رفته پارامتریک است؛ در یک سیستم منسجم، مولدهای هندسه‌ی منحنی، محاسبات سطح زیربنای طبقات [GFA]، سازه‌ی فولادی و پوسته‌ی ساختمان همگی با هم در ارتباط هستند. تمام پنجره‌های برج لیوا و همچنین تمام بادبندهای سازه‌ی این برج، از لحاظ شکل و اندازه منحصر به فرد است و هر دوی این سیستم‌ها به صورت پارامتریک به هم مرتبطند. تغییر یک نقطه‌ی مرجعِ یکی از منحنی‌ها، تمام پنجره‌ها و اجزای فولادی را در حداقل دو سطح از بدنه ساختمان تغییر می‌دهد؛ در حالی که زیربنای تعیین‌شده را ثابت نگه می‌دارد.

صندلی تمام قد BYYU
صندلی تمام قد BYYU

ساختار ژنتیک

سیستم‌های طراحی پارامتریک می‌توانند و باید بیشتر توسعه یابند تا جایی که همه‌ی اجزای تشکیل‌دهنده‌ی یک طرح به عضوی فعال از سیستم تبدیل شوند. اجزای ساختمان در نقش عملگرهای یک سیستم طراحیِ ارتباطی پویا و آزاد هستند. صندلی تمام قدِ  BYYU  [۲۰] اثر گروه اُ.اِن.اِل طرحی است که به این هدف نزدیک شده است؛ همه‌ی اجزا و قطعات این طرح در یک سیستم انطباقی پیچیده و منسجم با هم در ارتباطند، جایی‌که مشتری می‌تواند در رابط کاربری ترجیحات شخصی خود را وارد کند، در حالی‌که در هسته‌ی نرم‌افزار، طراحی مستقیماً به دستگاه‌های برشِ واترجت رباتیکی متصل است که از طریق داده‌های ورودی کنترل می‌شوند. تنها با داشتن یک سیستم طراحی پارامتریک کاملاً کارا می‌توان به چنین ارتباط مستقیمی بین طراحی و ساخت و بین مشتری تا کاربر دست یافت. این موضوع اهمیت این مسئله را نشان می‌دهد که با سیستم‌های طراحی پارامتریک نباید به‌مثابه چیزی که پارامتریک به نظر می‌رسد برخورد کرد، بلکه پارامتریک بودن خصوصیتی است که در عمق ساختار ژنتیک یک سیستم نهفته است.

[divider]پی‌نوشت[/divider]

[۱] Kas Oosterhuis

[۲] ONL

[۳] Hyperbody

[۴] TU Delft

[۵] Robert Aish

[۶] symposium Artificial Intuition [1990]

[۷] Associative Modelling

[۸] interactive architecture

[۹] Apollo < > Soyuz

[۱۰] Waterpavilion

[۱۱] Autolisp

[۱۲] Patricism

[۱۳] Architectural Association [AA]

[۱۴] Alvin Boyarsky

[۱۵] Patrick Schumacher

[۱۶] Suprematist

[۱۷] Zaha Hadid

[۱۸] Reiser Umemoto Swiss Cheese tower

[۱۹] LIWA tower

[۲۰] BYYU Body Chair

منبع: [button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” url=”http://www.oosterhuis.nl/?p=145″]سایت اوشترهاوش[/button]

مطلبی دیگر
رومن پولانسکی در خانه اردیبهشت؛ روایتی نه چندان رسمی از تهران قدیم