مناطقی از شهر که روزگاری قلب تپندهی تاریخ این شهر بودند و اکنون نیز حداقل قلب تپندهی اقتصاد شهر را تشکیل میدهند، با تعطیلی بازار و ادارات، گردی از سردی و سکوت مرگبار را بر خیابانهای خود تجربه میکنند. خیابانهایی که در گذشتهای نه چندان دور شاهد قدم زدن و گفتگوی نخبگان و هنرمندان و سیاستمداران شهیر این مرز و بوم بوده اند، اکنون در هنگام شب مهمانی جز کارتنخوابها یا اندک ساکنان باقی مانده ندارند. مناطق مرکزی تهران در شب هنگام چهرهای کاملا متفاوت با روز و گذشتهی تاریخی خود دارند. پدیدهای که به آن شبمردگی میگویند نشانهایست از حیات اجتماعی رو به زوال در این مناطق که اگر چارهای برای آن اندیشیده نشود، روح زندگی را در کل شهر میمیراند.
[divider]مقدمه[/divider]
تحقیقات نشان میدهد که در چهار منطقه ۶، ۷، ۱۱ و ۱۲ شهر تهران که هسته پایتخت را شکل دادهاند، فقط ۱۳ درصد از کل جمعیت ۸ میلیون و ۱۷۶ هزارنفری این کلانشهر در آنها سکونت دارند و بهطور متوسط ۲۵۰ هزار نفر در هر یک از این ۴ منطقه شهری ساکن هستند، این در حالی است که متوسط حجم ساکنان مناطق اطراف هسته مرکزی، بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر است و در برخی از این مناطق، شتاب تبدیل ساختمانهای مسکونی به مجتمعهای اداری شیب تندی یافته است و چهره غالب محدوده مرکزی تهران که درگذشته کاملاً مسکونی بود، هماکنون به محل کار و فعالیت تبدیلشده است. تجربه نشان داده است، هر منطقه از تهران که خالی از سکنه شود و فضای سکونتگاهی در آن محله کم شود؛ پدیده شبمردگی در آنجا بروز پیدا میکند که نتیجه آن شکلگیری آسیبهای اجتماعی خواهد بود. منطقه ۱۲ تهران نمونه محقق شده از پدیده شبمردگی در پایتخت است که اکنون انواع معضلات اجتماعی در منطقه ۱۲ همچون محله هرندی یا در بافتهای تاریخی این منطقه را شاهد هستیم. در دهههای گذشته ازآنجاکه بازار قدیمی شهر تهران مرکز مبادلات اقتصادی گروه گستردهای از ساکنان پایتخت بود، حیات اجتماعی بخش زیادی از پایتختنشینان نیز در حاشیه این بازار شکل میگرفت. به تعبیر دیگر پیوند محکمی میان حیات اجتماعی و اقتصادی ساکنان شهر وجود داشت، اما در حال حاضر یک نوع تفکیکپذیری میان مناطق اقتصادی شهر با سایر کارکردهای اجتماعی و فرهنگی اتفاق افتاده است. نکته قابلتوجهی که در جریان جابهجایی جمعیت از یک منطقه شهری به سایر مناطق رخ میدهد، این است که بخشهایی از جمعیت که دارای تمکن مالی بیشتری هستند در یک منطقه و بخشهایی که از استطاعت مالی کمتری برخوردار هستند در منطقه دیگر ساکن میشوند و عملاً شهر به دو منطقه محروم و برخوردار تقسیمبندی میشود. مهمتر آنکه مناطق مرکزی شهر درگیر ساکنانی میشود که امکان مهاجرت به سایر مناطق شهری را ندارند و با ساختمانهایی که کاربری آنها تغییر کرده و به انبارها و کارگاههای اقتصادی تبدیلشدهاند یا ساختمانهای مخروبه همزیست میشوند.
این منطقه اگرچه جزو هویت و پیشینه تهران است، اما افزایش تعداد بناهای تاریخی خالی از سکنه، این محلات را آماده بروز آسیبهای اجتماعی کرده است. با ادامه روند شبمردگی در تهران، چشمانداز منطقه ۱۲ برای منطقه ۶، ۷ و ۱۱ و حتی برخی محلات منطقه ۳ شهر تهران نیز قابلتصور است.
[divider]علل بروز پدیده[/divider]
عدم ساماندهی مناسب مشاغل: گرچه در سند طرح تفصیلی تهران تلاش شده است تا استقرار کاربریهای مسکونی، اداری و تجاری در پهنههای مختلف شهری متناسب با یک الگوی مشخص حرکت کند، اما بررسی مناطق مختلف شهری بهویژه محدوده مرکزی شهر تهران بیانگر معضل ساماندهی نادرست مشاغل شهری است. بهعنوانمثال بازدیدهای انجامشده از محله بهارستان نشان میدهد که ۷۰ درصد از اعضای شورایاری این منطقه، ساکن منطقه نیستند. این موضوع بیانگر آن است که منافع محله توسط افرادی تعیین میشود که در محله سکونت ندارند و بخش زیادی از ساختمانهای مسکونی این منطقه عملاً به کارگاهها و انبارهای مشاغل مستقر در منطقه تبدیلشدهاند.
تقلیل شهر به پروژه: تقلیل شهر به پروژه تنها نابودی آن را به دنبال دارد و فضاهای تفکیکشده غیرانسانی را پدید میآورد که فرآیند تجزیه و اتمیزه شدن اجتماع به افراد تنها، منزوی و خودخواه محصور در اتاقکهای تنهایی در ساختمانهای بلندمرتبه را تسریع میکند. در چنین وضعیتی خانواده، محله و فعالیتهای اجتماعی در معرض خطر نابودی قرار میگیرند، اتفاقی که زنگهای خطر آن مدتها است با افزایش آمار طلاق، افسردگی و خودکشی به صدا درآمدهاند. اکنون مشکل مناطق مرکزی کمبود خدمات فرهنگی و اجتماعی در معنایی است که در بالا گفته شد. نگاه کالایی به شهر و فروش فضاهای شهری به از میان رفتن و تحلیل مدنیت شهری منجر شده است. واقعیت آن است که بسیاری از عرصههای زندگی شهری قابل قیمتگذاری و فروش نیستند و حاکمیت منطق تحلیل هزینه و فایده، بدون توجه به سایر ابعاد، شهر را نابود میکند.
منطقه ۱۲: مهمترین دلیل مبتلا شدن منطقه ۱۲ به عارضه تخلیه جمعیت ساکن، وجود بازار قدیمی شهر در این منطقه است. در سالهای گذشته بازار قدیمی مرکز شهر تهران محلی برای تأمین کالاهای کل کشور بوده است و مجموعه کاسبان برای صرفهجویی در هزینهها بخش زیادی از سکونتگاههای محلات مجاور بازار را به انبار کالا بدل کردهاند. ضمن آنکه در این میان بعضاً نوع کاربریهای ایجادشده با جنس منطقه نامتجانس بوده است. ادامه این روند طی سالهای متمادی سبب شد تا ساکنان محلات مجاور بازار بزرگ ترجیح دهند با فروش یا اجاره واحد مسکونی خود به منطقه دیگری از شهر مهاجرت کنند و حتی برخی محلات حاشیهای را برای سکونت خود انتخاب کنند. باگذشت زمان تخلیه سکونتگاهها افزایش پیدا کرد. استقرار حجم زیادی از آپارتمانهای مسکونی خالی از سکنه در مناطقی از شهر بهویژه منطقه ۱۲ با ظهور آسیبهای اجتماعی همراه شد.
سایر مناطق: در مناطقی مانند مناطق ۶، ۷ و ۳ به دلیل استقرار تعداد زیادی از بنگاههای اقتصادی شامل بانکها و بیمهها بوده است. در این مناطق پیشنهاد اجاره یا خرید واحدهای مسکونی و تبدیل آنها به دفاتر اداری از سوی بنگاهداران برای بسیاری از ساکنان منطقه قابلتوجه بوده است. ازاینرو بسیاری از اهالی منطقه با دریافت چنین پیشنهادی، مهاجرت و سکونت در منطقهای برخوردار را ترجیح دادهاند. در این میان علاوه بر وجود چنین دلایلی برای مهاجرت تعداد زیادی از ساکنان و بروز پدیده شبمردگی در یک منطقه، همراهی مدیریت شهری برای صدور مجوز تغییر کاربری مزید بر علت بوده است. به تعبیری این نوع تغییر کاربریها از یکسو برای مالکان توجیه اقتصادی و ارزشافزوده خوبی دارد و از سوی دیگر شهرداری در کوتاهمدت میتواند منابع مالی خوبی از این محل کسب کند؛ این در حالی است که ادامه این روند در بلندمدت قطعاً هزینههای زیادی بر شهر و مدیریت شهری تحمیل خواهد کرد.
[divider]راهکارها[/divider]
مدنیت شهری: آنچه دوای درد شب مردگی است بازگرداندن مدنیت شهری یعنی حضور گروههای گوناگون مردم با علائق و سلایق متنوع به فضاهای شهری است. باید برنامهریزان شهری و مدیران شهر اهمیت ترکیب کاربریها و تنوع فعالیتها را برای زندگی مدنی شهر درک کنند و به دنبال آن باشند. باید برای مناطق مرکزی تهران که اکنون به بیماری شبمردگی و ملال گرفتار آمدهاند فضاهای شهری که فعالیت و سرزندگی را ممکن میکنند ایجاد کرد یا برای حفظ و گسترش فضاهای موجود در آنها کوشید. فضاهایی مانند تئاتر، هتل، سالن کنسرت، سینما و انواع اماکن عرضهکننده خوراکی که امکان جذب جمعیت را دارند.
طبقه خلاق: کلانشهر تهران مکان زندگی کسانی است که به قول ریچارد فلوریدا «طبقه خلاق» هستند. بهجای افزودن بر بار سیمان و آهن بر شهر تهران باید به دنبال جذب سرمایه انسانی بیشتر به این شهر بود و آن را مکانی جذاب برای زندگی افراد خلاق کرد. انبوهی از هنرمندان، بازیگران، مجسمهسازان، نقاشان، نویسندگان، دانشجویان، استادان، روشنفکران، موسیقیدانان، طراحان و معماران در این شهر زندگی میکنند که حضور یکپارچه آنها در هر یک از مناطق شهری میتواند زندگی و نشاط را به آنها ببخشد. این افراد که میتوانیم آنها را طبقه خلاق بنامیم، این قابلیت را دارند که زندگی را در پیرامون خویش به حرکت درآورند و مهمترین سرمایه هر جا به شمار میروند. با تدوین و پیگیری سیاستهای سکونتی و با ابزار عوارض و مالیات شهری که در اختیار شهرداری است، اما تاکنون از آن به سبب جذابیت درآمدهای کلان و ناپایدار ناشی از تراکمفروشی استفاده درستی نشده است، میتوان مناطق مرکزی دچار شبمردگی را با جذب طبقه خلاق برای سکونت در آنها دارای رونق و حیاتی دوباره کرد. وجود فضاها و ساختمانهای زیبا در این مناطق که تاکنون از گزند بورژوازی مستغلات در امان مانده و هویت شهری مشخص و دارای تاریخ این مناطق، قابلیت جذب طبقه خلاق را به آنها بهعنوان یک راهحل جدی مطرح میکند.
گردشگری شبانه: گردشگری شبانه، امروزه یکی از محلهای درآمدزا برای شهرداریهای شهرهای بزرگ جهان است. با الگوبرداری از این تجربه جهانی میتوان از این روش برای بازگرداندن روح زندگی و آشتی مردم با بافت سنتی و قدیمی شهر استفاده کرد.
منطقه ۱۲ شهر تهران جاذبههای تاریخی زیادی دارد که تاکنون کمتر موردتوجه قرار داشته است. میتوان با بازسازی جاذبههای تاریخی این منطقه و ایجاد مراکز فراغتی متعدد به پایداری سکونت و بازگشت حیات اجتماعی این منطقه کمک کرد. همچنین میتوان برای جلوگیری از خالی شدن بناهای ارزشمند در محدوده مرکزی شهر با تشویق سرمایهگذاران بخش خصوصی کاربری این نوع املاک را به هتل یا فضای تفرجگاهی تغییر داد تا زمینه حضور مردم در آنها فراهم شود.
بازگشت به طرح تفصیلی و ساماندهی مشاغل شهری: یکی از مهمترین راهکارهای مقابله با توسعه شبمردگی در مناطق مختلف شهر تهران رجوع به ضوابط مصوب طرح تفصیلی شهر تهران است. این طرح اگرچه در اجرا با اشکالات بسیاری همراه است، اما بهعنوان یک سند فرادست میتواند نقشه راه مناسبی برای توزیع کاربریهای شهر تهران در مناطق مختلف باشد.
در ضوابط مصوب طرح تفصیلی شهر تهران، مناطق ۲۲ گانه به چهار پهنه مسکونی، فضای سبز و باز، مختلط و تجاری تقسیمبندی شدهاند. بررسی جامع این پهنهبندیها نشان میدهد که وسعت زیادی از کاربریهای پیشبینیشده برای این پهنهها بهصورت عمده مسکونی است؛ اما ازآنجاکه هزینه عدم رعایت ضوابط شهرسازی مصوب در این طرح پایین در نظر گرفتهشده است، در موارد زیادی شاهد هستیم که ضوابط طرح تفصیلی ملاک عمل قرار نمیگیرد. ازاینرو به نظر میرسد برای آنکه طرح تفصیلی بهعنوان سند فرادست در کلیه عملیات ساختوساز و تعیین کاربریهای ساختمانی ملاک عمل قرار گیرد، باید هزینه عدم اجرای آن توسط شهرداریهای مناطق افزایش پیدا کند. بهعبارتدیگر، باید به سمتی حرکت کرد که انحراف از طرح تفصیلی و تخلف در حوزه تغییر کاربریها بهعنوان یک جرم تلقی شود.