رویدادهای معماری

تمرکز فقر و سیاست‌های شهری

آمریکا یک مشکل شایع و خود‌ساخته دارد: فقر متمرکز. محله‌هایی با فقر متمرکزــ بر اساس تعریف سرشماری‌ها به‌جایی گفته‌ می‌شود که نرخ فقر در‌ آن‌ها ۴۰ درصد یا بیشتر باشدــ که از کمبود منابع برای ایجاد مدارس باکیفیت، فرصت‌های شغلی، خیابان‌های امن و دسترسی به مراکز بهداشتی و درمانی رنج می‌برند.

تمرکز فقر و ثروت: ۱۰٪ ثروتمند جامعه(آبی) و ۱۰٪فقیرجامعه(خاکستری)

تحقیقات نشان می‌دهد این فقر متمرکز در حال افزایش است. از دهه‌ی ۱۹۹۰، روندهایی که سهم خانواده‌های فقیر در محلات با فقر متمرکز را کاهش می‌داد، معکوس شده و کارشناسان مقصر اصلی این اتفاق را سیاست‌گذاری‌های عمومی دولت می‌دانند.

منطقه بندی انحصاری (Exclusionary zoning) همان سیاستی است که باعث می‌شود خانه‌های ارزان‌قیمت از طریق مقررات کاربری زمین و پروانه‌ی ساختمان از محلات مرفه دور نگه‌داشته شوند. این‌یک ترفند حقوقی است که دهه‌هاست به‌کاربرده می‌شود تا مردمان با درآمد پایین و اقلیت‌های نژادی را از محلات مرفه نشین و طبقه‌ی متوسط در سرتاسر کشور دور نگه‌دارند. این مسئله می‌تواند اثرات مخربی داشته باشد چراکه فقیران را از دسترسی به آموزش باکیفیت و فرصت‌های شغلی‌ای که معمولاً در محلات مرفه نشین بیشتر یافت می‌شوند محروم می‌کند.

[divider]منطقه بندی انحصاری از کجا می‌آید؟[/divider]

منطقه بندی انحصاری در شکل‌های متنوعی از دهه‌های ابتدایی قرن ۲۰ وجود داشته است و از آن به‌عنوان وسیله‌ای برای تبعیض نژادی استفاده می‌شده است. تا قبل از تصمیم دادگاه عالی در پرونده بوچانان و وارلی در سال ۱۹۱۷، منطقه بندی شهری در کل امریکا، اقلیت‌ها را از سکونت در بلوک‌های شهری‌ای که اکثریت ساکنان آن سفیدپوست بودند ازنظر قانونی منع می‌کرد. پرونده‌ی بوچانان و وارلی اولین پرونده از سری پرونده‌ها و اقداماتی بود که در آنها دولت فدرال، تبعیض‌های قانونی در خانه‌سازی را محدود کرد و در سال ۱۹۶۸ همه‌ی این اقدامات در قالب قانون اسکان عادلانه تجمیع شد.

قانون اسکان عادلانه هرگونه تبعیض را بر اساس نژاد، رنگ، ملیت، مذهب، جنسیت، معلولیت و وضعیت خانوادگی را ممنوع کرد. نکته قابل‌توجه اما این است که این قانون تبعیض طبقاتی را ممنوع نکرده است. نتیجتاً قانون اسکان عادلانه روزنه‌ای را برای تبعیض می‌گشاید که بر اساس آن مردم فقیر به محلات خاصی محدود می‌شوند آن‌هم از طریق جلوگیری از ورود آنان به مناطق بهره‌مند و مستعد از طریق تاکتیک‌های اقتصادی نظیر اندازه‌ی حداقلی قطعه زمین و دیگر مقررات گران‌قیمت.

در سال ۱۹۷۷ دادگاه عالی طی تصمیمی در یک پرونده حقوقی اعلام کرد که منطقه بندی انحصاری برخلاف قانون اساسی نیست و بدین ترتیب منطقه بندی انحصاری درواقع همان سیاست‌های تبعیض نژادی اوایل قرن را بازتولید کرد. چراکه اقلیت‌های نژادی درواقع همان کسانی هستند که درآمد کم دارند و این تبعیض طبقاتی به تبعیض نژادی قبلی افزوده شد. به‌عبارت‌دیگر تبعیض طبقاتی در قالب منطقه بندی انحصاری تجسم دوباره‌ی همان تبعیض نژادی قانونی است.

[divider]منطقه بندی انحصاری چگونه انجام می‌شود؟[/divider]

به شکلی سنتی سیاست‌های منطقه بندی انحصاری، فقیران یعنی ساکنان بخش مرکزی شهر را از حومه‌های مرفه نشین دور نگه‌داشته است. این کار از طریق مقررات حداقل اندازه زمین، تعداد افراد ساکن در هر قطعه، حداقل مساحت لازم برای صحن حیات و تعرفه‌های گران‌قیمت پروانه‌ی ساخت‌وساز. این مقررات درمجموع شرایط را برای ساخت مجتمع‌های چند واحدی‌ استیجاری که به طبقات کم‌درآمد اجازه می‌دهد در حومه‌های مرفه با امکان دسترسی به آموزش و شغل خوب ساکن شوند، سخت می‌کند. علاوه بر این، سایز بزرگ قطعات زمین (در حومه‌ها)، امکان عرضه‌ی زمین را محدود می‌کند که خود باعث افزایش قیمت مسکن و دور نگه‌داشتن فقرا از این محلات می‌شود.

اخیراً استفاده از منطقه بندی انحصاری به درون مراکز شهری هم گسترش پیداکرده و خانواده‌های ثروتمند سفیدپوست به شکلی گسترده در حال سکونت در مناطق مرکزی شهر هستند. درون شهرها هم سیاست‌هایی نظیر محدودیت‌های ارتفاعی و زمین‌های محدوده‌ی مدارس، باعث افزایش قیمت زمین شده است که خانواده‌های کم‌درآمد را مجبور می‌کند به محلات فقر نشین نقل‌مکان کنند. گرچه هنوز اثرات منطقه بندی انحصاری شهری در مقایسه با انتقال بزرگی که به حومه‌ها در دهه‌ی ۷۰ میلادی رخ داد، چیزی نیست.

[divider]منطقه بندی انحصاری چه تأثیراتی دارد؟[/divider]

منطقه بندی انحصاری جدایی گزینی درآمدی را از طریق ایجاد نواحی فقر متمرکز و ثروت متمرکز، تقویت می‌کند. همان‌طور که پاول جارگوفسکی در گزارشش تحت عنوان معماری جدایی گزینی توضیح می‌دهد شیوع فقر متمرکز از آغاز قرن جدید بیشتر شده و اثرات بسیار مخربی برجای گذاشته است.

در سال ۲۰۰۰ میلادی، ۱۰.۳ درصد از فقیران در محلات بسیار فقیر زندگی می‌کردند. در سال ۲۰۱۳ این سهم افزایش پیداکرده. به ۱۴.۴ رسیده است. تعداد افراد هم به همین شکل زیاد شده‌اند. در سال ۲۰۰۰ حدود ۷.۲ میلیون نفر آمریکایی در محلات بسیار فقیر زندگی می‌کرده‌اند و در سال ۲۰۱۳ این تعداد تقریباً دو برابر شده و به ۱۳.۸ میلیون نفر رسیده است.

download-1
درصد خانواده‌های فقیری که در محلات بسیار فقیر زندگی می‌کنند به تفکیک نژاد و سال
جمعیت محلات بسیار فقیر به تفکیک نژاد و سال

این تغییرات، اثرات بدی را بر اقلیت‌ها گذاشته است. هر یک نفر از ۴ سیاه‌پوست آمریکایی و یک نفر از ۶ اسپانیایی‌تبار آمریکایی فقیرند و در محلات بسیار فقیر زندگی می‌کنند؛ اما یک نفر از ۱۳ نفر سفیدپوست فقیر در محلات بسیار فقیر زندگی می‌کند.

نواحی بسیار فقیر که مشخصاتی همچون فرصت‌های محدود شغلی، مدارس ناکارآمد، نرخ بالای جرم و فضاهای محدود تفریحی دارند، عملاً امکان داشتن تحرک اجتماعی را از خانواده‌های فقیر می‌گیرند. منطقه بندی انحصاری با جلوگیری از خانواده‌های فقیر از سکونت در نواحی با فرصت بیشتر، چرخه‌ی فقر را تثبیت می‌کند.

[divider]چه توجیهاتی برای منطقه بندی انحصاری وجود دارد؟[/divider]

طرفداران منطقه بندی انحصاری می‌گویند اصلی‌ترین دلیل دور نگه‌داشتن فقرا از محلاتشان این است که ورود آنها ارزش املاک را پایین می‌آورد. تحقیقات پیرامون ارزش املاک تیره و مبهم است. از یک‌سو برخی تحقیقات نشان دهد که تنوع کاربری اراضی درواقع ارزش املاک را بالا می‌برد. از دیگر سو همان تحقیقات نشان می‌دهند که تنوع نژادی ارزش املاک را کم می‌کند.

بااین‌حال هنوز شواهدی وجود دارد شواهد موجود درباره‌ی اثرات تنوع نژادی بر ارزش املاک بر پایه ترسی قدیمی و پنهان قرار دارد و حتی برخی نهادهای رسمی آن را برای ارزش املاک مضر دانسته‌اند.

[divider]چه‌کارهایی شده تا منطقه بندی انحصاری متوقف شود؟[/divider]

طرفداران اسکان منصفانه مدت‌هاست دریافته‌اند که منطقه بندی انحصاری الگوهای جدایی گزینی بر اساس نژاد و درآمد را تثبیت می‌کند. در سال ۱۹۶۹ یعنی تنها یک سال بعد از تصویب قانون اسکان عادلانه، جرج رامنی، وزیر وقت مسکن و توسعه شهری ایالات‌متحده تلاش کرد به‌وسیله ابتکار جوامع باز، منطقه بندی انحصاری را غیرقانونی اعلام کند اما رئیس‌جمهور نیکسون پیشنهادش را رد کرد و آقای وزیر نهایتاً مجبور به استعفا از سمتش شد.

از آن زمان تاکنون برخی دولت‌های محلی و دادگاه‌ها برخی سیاست‌ها را اجرا کرده‌اند تا با منطقه بندی انحصاری در شهرداری‌ها مبارزه کنند. مثلاً در سال ۱۹۷۴، شهر مونتگومری در ایالت مریلند، مصوبه‌ای را گذراند که طبق آن توسعه‌دهندگان را مجبور می‌کردند ۱۵ درصد از واحدهای ساخته‌شده را زیر قیمت بازار بفروشند یا اجاره دهند. این سیاست موجب شد ۱۱‌هزار واحد ارزان‌قیمت در مونتگومری ساخته شود. علاوه بر این سال بعد در ایالت نیوجرسی، دادگاه عالی تصویب کرد که هر شهر در ایالت باید سهم منصفانه‌اش را از خانه‌های ارزان‌قیمت فراهم کند.

علیرغم این تلاش‌ها هنوز در بسیاری از نقاط ایالات‌متحده امریکا، منطقه ‌بندی انحصاری باعث می‌شود محلات مستعد برای آمریکایی‌های فقیر غیرقابل دسترسی باشند.

منبع: [button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”nofollow” openin=”samewindow” url=”https://tcf.org/content/facts/understanding-exclusionary-zoning-impact-concentrated-poverty/#chart-area-14349-1″]THE CENTURY FOUNDATION[/button]

مطلبی دیگر
درس بزرگ شهر «مسا» درباره‌ی مشارکت عمومی