این هفته اتفاقاتی عجیب در دانشکدهی معماری دانشگاه تهران رخ داد. در حالی که روز شنبه تعداد زیادی (حدود ۸۰ نفر نفر) برای شرکت در آزمون «اسکیس تشریحی» (عنوانی عجیب و غریب که در سایت دانشگاه تهران آمده است) به دانشکدهی معماری دانشگاه تهران رفته بودند، اعلام شد که نتایج آن فردا صبح اعلام میشود. برگزاری آزمون اسکیس از آن دست عجایبی است که احتمالاً تنها در کشور ما برای دورهی دکتری (PhD) رخ میدهد؛ اما به روال سابق داوطلبان با خود میگفتند که لابد اینبار هم مانند سالهای قبل این آزمون تنها یکی از چند معیار قبولی در دورهی دکتری است؛ دورهای که در آن قرار است دانشجو تنها به پژوهش و ارائهی نظریه یا تزی جدید بپردازد، نه اینکه ببینیم او در طراحی و عمل معماری تواناست یا خیر؛ آن هم با اسکیسی که زمین طراحی اش پانزده هزار متر است و در آن تاکید شده که «فقط ترسیم کنید و کلمهای ننویسید»!
خبر عجیب صبح یکشنبه از راه رسید: از میان آن دعوت شدگان به دانشگاه که همگی حد نصاب دعوت به مصاحبه و آزمون کتبی را کسب کرده بودند، تنها حدود ۲۵ نفر جواز حضور در مصاحبه را کسب کردند و بقیه تنها به دلیل اسکیس از حضور در مصاحبه منع شدند. این در حالی بود که طبق بند ۱۰ قانون صریح وزارت علوم و سازمان سنجش مصوب فروردین ۹۷، هیچ دانشگاهی حق ندارد به صرف برگزاری امتحان کتبی دعوتشدگان و کسانی که حدنصاب تراز دانشگاهها را کسب کرده بودند از حضور در مصاحبه منع کند.
اینها همه در حالی است که پیش از آن هیچ خبر یا اطلاعیهای که طبق آن اعلام شده باشد که تعداد محدودی از کسانی که در اسکیس شرکت میکنند به مصاحبه دعوت میشوند یا قرار است عدهای به خاطر اسکیس مردود شوند و به مصاحبه نروند منتشر نشده بود و بسیاری از آن شرکتکنندگان که از شهرستان آمده بودند، با صرف هزینهی زیاد ثبت نام در مصاحبه (۹۰۰۰۰ تومان) و پرینت مدارک خود و هزینهی رفت و آمد به تهران و اسکان شب، ساعت هشت صبح روز بعد فهمیدند که نمیتوانند به مصاحبه بروند! یعنی برای کسانی که این تصمیم خلقالساعه را گرفتند، وقت، هزینه، انرژی و آگاهی داوطلبان کوچکترین اهمیتی نداشت.
یکی از مصححان –از استادان گروه معماری دانشگاه تهران که در طراحی و تصحیح اسکیس نقش پررنگی داشت- در پاسخ به انتقاد یکی از داوطلبان «مردود» شده گفته بود: دانشجویی که میخواهد به دورهی دکتری بیاید باید بتواند طراح خوبی باشد؛ چون قرار است در صورت قبولی «استاد دانشگاه» شود و طرح درس دهد!باور نکردنی است، اما این استدلال یکی از استادان دانشگاه تهران است.
گویا حتی تصمیمگیران حتی توجهی به تفاوت دورهی PhD (Doctorate of Philosophy) و DDes (Doctorate of Design) نداشتند. عنوان دورهی دانشگاه تهران PhD است و «باید» بر مسائل نظری و پژوهشی استوار باشد نه توانایی طراحی. دورهی DDes دورهای شبیه به دکتری است که در معدود دانشگاههای دنیا ارائه میشود و تمرکزش توانایی عملی معماری است، اما مدرک آن تنها «معادل» دکتری است نه خود دکتری. اگر واقعاً قصدشان سنجش توانایی طراحی است، پس نام دوره را PhD نباید بگذارند.
اما اینها تنها وجه قانونی، اخلاقی و غیرعلمی این اتفاق بودند؛ وجه دیگر نفس برگزاری و ملاک قرار دادن اسکیس و توانایی طراحی، آن هم طراحی با دست آزاد است که از عجایب سیستم آموزشی معماری در مملکت ما به شمار میرود. هرچند گفتن این نکات بدیهی است، اما گویا دستاندرکاران آن دانشکده به این بدیهیات بیتوجهند که:
۱-دورهی دکتری دوره پژوهشی است و تقریباً در همهی دانشگاههای دنیا، ملاک سنجش توانایی داوطلب برای ورود به دورهی دکتری معماری تنها و تنها تواناییهای علمی و پژوهشیست نه تواناییهای طراحی. دلیل آن هم ساده است: دانشجو در دورهی دکتری معماری (PhD) قرار است چیزی به علم موجود دربارهی معماری اضافه کند، و توانایی او در ارائهی نظریه یا تزی جدید است که اصالت دارد نه توانایی معماری کردن او یا حتی از آن بدتر، تواناش در بیان ایدهها و طرحاش در قالب یک شیت ۵۰*۷۰.
مهمترین و ضروریترین توانایی توانایی پژوهش است و توانایی طراحی یا سابقهی معماری کردن نه تنها پیشنیاز نیست، بلکه به کلی بیارتباط با این موضوع است. بسیاری از پژوهشگران مطرح معماری دنیا اصلاً طراح یا معمار نیستند و وقتی وارد دورهی دکتری میشوند، یعنی از بعد عملی معماری دست شستهاند؛ اما گویا استادان ما دورهی دکتری را صرفاً ادامهی دوران ارشد و کارشناسی میدانند. تا جایی که نگارنده جستجو کرده، تقریباً هیچ دانشگاهی در دنیا برای دورهی دکتری معماری حتی طلب پورتفولیو نمیکند، چون سوابق عملی و طراحی معماری تقریباً هیچ اهمیتی برای ورود به دورهی دکتری ندارد. آنچه ملاک است پروپوزال، تخصص پژوهشی دانشجو، سوابق پژوهشی-علمی و تواناییهای مرتبط دیگر مانند آشنایی با زبان انگلیسی است.
۲- پژوهشگر دورهی دکتری لزوماً قرار نیست معلم و استاد معماری شود. او در درجهی اول و از همه مهمتر قرار است «پژوهشگر» شود یا اصلاً ممکن است «نخواهد» کارهای شود. چه در پژوهشکدهها، چه در دانشگاهها، چه در کتابخانهها، فرهنگستانها، چه در دفاتر و … یک دارندهی مدرک دکتری معماری میتواند شاغل شود. اینکه در آینده دانشجو قرار است با مدرک دکتریاش چه کند موضوعی کاملاً بیارتباط با نفس و کارکرد ذاتی دورهی دکتری یا شرایط قبولی آن است. تازه بیایید این اظهار نظر غلط آن «استاد» محترم را هم بپذیریم؛ مگر همهی مدرسان دانشگاهی «طرح» درس میدهند؟ آن هم با اسکیس دستی و راندو؟! و از آن مهمتر، مگر دورهی دکتری معماری دانشگاه تهران دورهی تربیت دبیری است؟ استادان دانشگاه تهران دغدغهی کلاسهای طرح سالهای آینده را باید داشته باشند یا باید به فکر این باشند که دانشگاهشان خروجی پژوهشی و علمی مناسب داشته باشد و اعتباری علمی کسب کند؟
بیایید باز هم این فرض بسیار غلط که دانشجوی دورهی دکتری باید توانایی طراحی معماری داشته باشد را هم بپذیریم؛ در آن صورت سوال بعدی این است: چند درصد از معماران بزرگ دنیا میتوانند با معیارهای استادان اسکیسمحور دانشگاه تهران، پرسپکتیو و پلان و دیاگرام و ماژیکهای خوشرنگ بکشند و کارشان پذیرفته شود؟ (اسکیسهای آلوارو سیزا و لوکوربوزیه و زاها حدید را ببینید و فرض کنید قرار است آزمون «اسکیس» بدهند؛ آیا آنها قبول میشوند؟). آیا چون این استادان بیش از هرچیز به تواناییهای عجیب و منسوخشدهای مانند اسکیس و ترسیمات دستی خوشرنگ و ماژیک کشیدن ماهر هستند و به آن علاقه دارند، باید تمام راههای واقعی و رایج انجام یک پروژهی معماری را نادیده گرفت؟ اگر واقعاً ملاک طراحی است، میشد از دانشجویان به سیاق همهجای دنیا که تجربهی عملی و کاری معماری دانشجویان را میسنجند «پورتفولیو» خواست؛ اگر هم اصرار بر این بود که توانایی آنها حضوراً سنجیده شود، میشد استفاده از نرمافزارهای ترسیمی را آزاد کرد. ترسیم دستی تنها یک ابزار و وسیله است و لابد استادان مطلع برترین دانشگاه ما میٔدانند که سیستم ماژیککشی و شیت ۱۰۰*۷۰ اسکیس، فقط در کلاسهای کنکور ارشد کاربرد دارد و البته آتلیههای داوران مصاحبهی دکتری تهران. آتلیههایی که زمانی مأمن امثال سیحون و غیایی و پیرنیا بوده و امروز به چنین وضعیت تأسفآوری دچار شدهاند.
و در نهایت یک نکته برای همهی داوطلبان ورود به دورهی دکتری معماری دانشگاه تهران: اگر مایلید به این دانشکدهی خوشسابقه و بدحال وارد شوید، باید مقالهنوشتن و توانایی پژوهشی و پروپوزال نوشتن و زبان دانستن را رها کنید و در اولین فرصت به تمرین ماژیککشیدن در معتبرترین موسسههای آموزش اسکیس بپردازند. اینطوری میتوانید مطمئناً باشید که ۶۰ نفر از دیگر داوطلبان را حذف کردهاید، اما با زحمت کشیدن برای کارهای علمی و پژوهشی هرگز نمیتوانید به چنین توفیقی دست پیدا کنید.