نویسنده: جاناتان ولز[۲]؛ مترجم: الیاس کهنسال
«در برایتون، ما تختهای پزشکی را در وسط اتاق [رختکن] گذاشتیم تا بازیکنان آسیبدیده حس کنند که هنوز جزئی از تیم هستند.» منبع: ریچارد چیورز[۱]
پس از آنکه در اوایل هفته، چلسی نقشههای ورزشگاه شصت هزار نفری جدیدش را معرفی کرد، بسیاری در توییتر به انتقاد از طرح پرداختند.
برخی این استادیوم جدید را به زیرسیگاری و عدهای دیگر به بشقابپرنده تشبیه کردند و حتی یک فتوشاپ کار خلاق آن را با یک دستگاه برش زننده تخممرغ آبپز مقایسه کرد. با اینحال اکثر منتقدان این طرح جدید همعقیده بودند که نیازی نیست در طراحی استادیومهای فوتبال بیشازحد به جزئیات اهمیت داده شود.
بیشک ورزش تجارت بزرگی است و هر جا که پول [کلانی] باشد، معمولاً معماریهای پرکار و پرزرقوبرق هست. بااینحال بد نیست کسانی که این انتقادها را میکنند، صبر کنند و به منطق پشت طرح جدید ورزشگاه استمفورد بریج[۳] فکر کنند. همانطور که هر معماری که کارش را بلد باشد، به شما خواهد گفت، ساختمانهای خوب به مردم کمک میکنند حس بهتری داشته باشند – و این مسئله در مورد فوتبال تراز اول که برای سرگرمی مردم میلیونها پوند به بازیکنان پرداخت میشود، بسیار مهم است.
وقتی ورزشکاران وارد زمین میشوند، باید هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روانی در بهترین سطح آمادگی باشند. اگر این امر مستلزم مهندسی کردن محیط اطراف آنها برای از بین بردن هرگونه بهانهای است، پس باید همین کار را کرد.
به همین دلیل است که دقیقترین اتاقی که در کل یک استادیوم فوتبال طراحی میشود، نقطهای مرکزی برای باشگاه و اتاقی است که عموم مردم هیچوقت آن را نمیبینند. یک رختکن ساده، صرفاً آنچه که به نظر میرسید نیست بلکه سنگر روحیه تیمی و قلعه رفاقت است.
جیمز باد[۷]، مدیر گروه KSS که یک شرکت معماری است که درزمینهی طراحی استادیوم تخصص دارد و بر روی پروژههایی برای باشگاه لیورپول[۸]، منچستر سیتی[۹] و لیدز یونایتد[۱۰] کار کرده است. او میگوید: «چیزی که باید در مورد ورزشکاران در نظر داشته باشید این است که ذهن آنها پیش از مسابقه واقعاً به جای دیگری میرود. ما سعی میکنیم تا این سفر را با استفاده از ظرفیتهای فضایی و معماری، تا حد ممکن راحتتر کنیم. مثلاً در مورد مسائل گرافیکی، ما سعی میکنیم اتاق [رختکن] را ساده و تمیز طراحی کنیم. آنها نیاز دارند تا بر روی ورزش تمرکز کنند.»
«وقتی بحث طراحی است، باید محیطی خلق کنیم که به هیچچیز در آن نتوان ایراد گرفت. مربی نباید هیچ بهانهای داشته باشد. فکر کنم زمانی بود که در بولتون[۱۱] با سم الردایس[۱۲] کار میکردیم که او برای اولین بار درخواست یک رختکن بهمثابه یک “اتاق جنگ” دایرهای را مطرح کرد و از آن زمان به بعد ما واقعاً بر روی بعد روانشناسی رختکنها تمرکز کردهایم.»
«در تاتنهام[۱۳] که دستمان برای طراحی باز بود، سعی کردیم رختکنی بدون گوشه بسازیم. چراکه وقتی باشگاه شما چند دسته بازیکن دارد که شاید بعضیها اهل فرانسه، بعضیها از افریقا و بعضیها از امریکای جنوبی باشند، دلتان نمیخواهد که باندبازی به وجود بیاید. میخواهید که همه با هم باشند و این برای مربیها بسیار مهم است.»
دبی دریک[۱۴] خالق گرافیک محیطی و هویت تجاری استادیومهاست. او در مورد تنوع کار با مربیان فوتبال توضیح میدهد.
دریک میگوید: «آنها همه طراحیای متفاوت میخواهند و همهشان فکر میکنند روشهای متفاوتی جواب خواهد داد و ازآنجاکه ساختوساز میتواند زمان بسیاری طول بکشد، ما با چندین مربی کار میکنیم. گاهی با مربی جدیدی طرف هستم که [تازه بر سر کار آمده] و رختکن کاملاً متفاوتی میخواهد. فکر کنم بیشترین تعداد مربیهایی که بر روی یک طرح دیدهایم، هشت تا بوده است.»
دبی برنت[۱۷]، یکی از مدیران KSS که مسئول تیم طراحی داخلی نیز هست، میگوید: «و با وجود اینکه آنها تقریباً کمدوامترین عضو تیم هستند، جالب است که چقدر در نحوه اتفاق افتادن مسائل مهم هستند. ما معمولاً سعی میکنیم تا خواستههای مربیان را برآورده کنیم چراکه آنها میدانند بهترین راه حمایت از تیمشان چیست.»
برنت ادامه میدهد: «بعضی از مربیها ترجیح میدهند تا نیمکتها وسط باشند تا بتوانند آب و نوشیدنیهایی برای رفع خستگی بازیکنان را وسط بچینند و یا مثلاً سبد لباسهای کثیف را زیر یک چرخدستی در وسط جای دهند. ولی بعد مربی دیگری ممکن است بگوید اگر چیزی را وسط اتاق بگذاریم و بازیکنها ناراحت از زمین برگردند، چیزی نباید وسط باشد – چراکه تبدیل به هدف[ی برای لگد زدن] خواهد شد. برایتون واقعاً یک متخصص ورزش و تمرینات بدنی را آورد تا به بررسی حالات روانی بازیکنها و طراحی گرافیک مناسب برای رختکنها کمک کند.»
دبی دریک میگوید: «وقتی رختکنهای تاتنهام را طراحی میکردیم، به دنبال این بودیم که کدامیک از پیامها و ارزشهای اصلی باشگاه هیچوقت تغییر نخواهد کرد، ایدههایی که با تغییر مربی بهم نمیخوردند.»
«درنتیجه ما سه لایه از گرافیک را به وجود آوردیم. در سطح اول ما گرافیک سازه و ساختهشده را داشتیم – کلمات و نمادهایی که بر روی ساختمان حکشده و به بخشی از میراث باشگاه تبدیل میشوند. لایه بعدی الکترونیکی است، بوردها و صفحهنمایشهایی که میتوانند با برنامه تمرینها یا پیامهای الهامبخش – یا هر چیز دیگری که نیاز باشد – برنامهریزی شوند. و درنهایت، گرافیکهای چاپی را داریم که از حروف SPURS حکشده روی دیوار دوام کمتری دارند ولی باز هم تا حد زیادی ثابت هستند. بنابراین ما سعی میکنیم در زمان ساخت رختکنها این سه لایه را رعایت کنیم تا فضا قابلیت تغییر داشته باشد و کهنه نشود.»
یکی از مسائل ذهنی مهمی که طراحان باید به آن توجه کنند، کانسپت ایجاد یک «جو تیمی» است.
باد میگوید: «میدانم که با فوتبال فرق میکند ولی به نظرم تیم [راگبی] تویکنهام[۱۸] اوج برخورد مناسب با این قضیه را مجسم میکند. در رختکنهای آنها، تختهای پزشکی مخصوص مصدومین، درست در وسط اتاق قرار دارند – که عجیب به نظر میرسد. بااینکه صدمات راگبی معمولاً از مصدومیتهای فوتبالی شدیدتر هستند، باز هم مدیریت میخواسته تا مطمئن شود که بازیکن صدمهدیدهای که در حال مداواست، در دید اعضای تیم و درنتیجه هنوز جزئی از تیم باشد. نمیخواهید آنها را جدا کنید چون این کار باعث میشود از تیم جدا شوند.»
برنت اضافه میکند: «در حال حاضر یک باشگاه درخواست صفحهنمایشهای شخصی بر روی در کمد بازیکنها را دارد که میتوان توصیههای رژیمی شخصی یا برنامههای خاص برای هر فرد را در آنها برنامهریزی کرد. این ایده هنوز تأیید نشده ولی به این هم فکر کردهاند که تحلیلگران تیم میتوانند بین دو نیمه، بخشهایی از فیلم بازی را به طور اختصاصی برای هر بازیکن پخش کنند تا او بتواند عملکرد خود را پیش از شروع نیمه دوم نقد کند. چیزهایی مثل این در حال اتفاق افتادن هستند.»
«قسمت سخت برقراری تعادل بین تنهایی و فردیت بازیکنها و “صرف زمان با تیم” توسط آنهاست. این موضوع در نقشه خود اتاق هم مشکلساز است. شما ممکن است یک ظاهر گرد و باز بخواهید ولی وقتی همهچیز در یک قوس است، باید مراقب باشید تا جایگاه هر یک از بازیکنها بیشازحد تنگ نشود. اینها بازیکنان تراز اول هستند – خوب نیست که موقع عوض کردن لباس مدام با یکدیگر برخورد کنند!»
باد توضیح میدهد که ادراک حسی هم میتواند تأثیر بسیاری بر وضعیت ذهنی بازیکنها بگذارد. از بوها تا صداها، همهچیز باید در نظر گرفته شود.
«پالت رنگی تا حد زیادی توسط تیمی که رختکن را برای آن میسازید، تعیین میشود. منظورم این است که شما نمیتوانید در رختکن اسپُرز (تاتنهام) از قرمز یا در رختکن منچستر یونایتد از آبی استفاده کنید. برای اسپُرز، ما تابلوی جادهای که به استادیوم میرسید، جاده هاتسپُر[۱۹]، را عوض کردیم و علامت اژدهای سرخ انفیلد بورو[۲۰] را از روی آن برداشتیم – چیزهای کوچکی مثل این می توانند تاثیرات بزرگی داشته باشند.»
«فکر میکنم باید به هر رنگ، باشگاه و هر موردی فقط بر اساس ویژگیهای خودش نگاه کرد. اگر پاشیدن یک رنگ روی دیوار کمی زیادهروی باشد، حتی اگر یکی از رنگهای اصلی باشگاه باشد، ممکن است به عوض کردن آن رنگ با نورپردازی فکر کنیم.
باد اضافه میکند: «موسیقی هم مسئله مهمی است. از نظر آکوستیک، من تیمهایی را میشناسم که قبل از ورود به بازی آهنگهای ایسی/دیسی[۲۱] را با صدای بسیار بلند پخش میکنند. درحالیکه باید سیستمهای صوتی مناسب برای ایجاد این روحیه تهاجمی را داشته باشیم، باید بتوانیم جو آرام و مناسب برای تمرکزی که بعضی دیگر از تیمها میپسندند را نیز مهیا کنیم.»
«ما زیربنای معماری و سازه را میسازیم ولی باید این امکان را نیز فراهم کنیم که اگر بخواهید بتوانید پوشش کار را تغییر دهید. بنابراین نورپردازی، جلوههای بصری و صوتی میتوانند بسته به نیاز، تغییر داده شوند.»
روی دیگر سکه هم این است که گاهی رختکن تیم مهمان را بهگونهای طراحی میکنند که بازیکنان حریف را سردرگم کند. باد میگوید: «مواردی را دیدهام که صرفاً برای اذیت کردن ذهن تیم حریف، در رختکنها ستونهای الکی میگذارند و شنیدهام که جاکفشیها را در ارتفاعهای عجیبغریب میگذارند.»
«ولی رختکنها درهرحال فضاهایی موقتی هستند. بنابراین تبدیل کردن آنها به فضایی خیلی لوکس و مجلل، احتمالاً حرکت اشتباهی است – مگر اینکه واقعاً بخواهید بازیکنانتان لم بدهند و استراحت کنند. آیا واقعاً برای صحبتهای دقیق و مستلزم تمرکز بین دو نیمه همچین چیزی میخواهید؟ رختکن باید فضایی باشد که انگیزه ایجاد کند ولی الزاماً نباید جای راحتی باشد. افراد باید بر روی آنچه مربی یا سرمربی میگوید تمرکز داشته باشند.»
برنت اضافه میکند: «رختکنها باید در چشم بازیکنها زیبا به نظر برسند ولی ضرورتاً باید بسیار هم عملکردی باشند. [قطعا شما] دوست دارید که طراحی اتاق، ارتباط و گشودگی [بین افراد] را تشویق کند و طرحی که به کوچکترین جزئیات میپردازد، میتواند تأثیر بسیاری ایجاد کند. ما بهتازگی حتی ایده استفاده از درهای کرکرهای برای کمدها را بررسی کردهایم تا درهای باز شده، فضا را تقسیم نکنند و به بازیکنها احساس جدا افتادن ندهند.»
آیا این زیادهروی است؟ آیا با چنین توجهاتی به جزئیات، در حال نازپرورده کردن – یا حتی احمق فرض کردن – ستارههای ورزشی گرانقیمت نیستیم؟ جیمز باد تأکید میکند که جواب منفی است: «با اینکه اعضای تیم فقط زمان کمی را در آنجا به سر میبرند ولی رختکن یکی از مهمترین اتاقهای یک استادیوم است. در اینجاست که آنها چه از لحاظ بدنی و چه از لحاظ ذهنی [برای مسابقه] آماده میشوند و همه جنبههای طراحی آن مهم است و با وجود اینکه هیچ فرمول ثابتی برای همه وجود ندارد ولی رختکن برای همه قلب استادیوم است.»
منبع: تلگرافصفحهی اصلی پروندهی فوتبال و فضا
[divider]پینوشتها[/divider]
[۱] Richard Chivers
[۲] Jonathan Wells
[۳] Stamford Bridge
[۴] American Express
[۵] Brighton and Hove Albion
[۶] PAUL HAZLEWOOD
[۷] James Budd
[۸] Liverpool FC
[۹] Manchester City
[۱۰] Leeds United
[۱۱] Bolton
[۱۲] Sam Allardyce
[۱۳] Tottenham
[۱۴] Debbie Drake
[۱۵] Spurs: لقب تیم تاتنهام
[۱۶] GARETH GARDNER
[۱۷] Debbie Brant
[۱۸] Twickenham
[۱۹] Hotspur Way
[۲۰] Enfield Borough
[۲۱] AC/DC: یک گروه راک معروف
[۲۲] Sammy Ofer
[۲۳] MANSFELD KEHAT