این یادداشت به قلم محمدرضا پهلوانزاده کارشناس شهرسازی از دانشگاه یزد در کانال تلگرامی چارسوق منتشر شدهاست و در پایگاه رویدادهای معماری بازنشر میشود.
محمدرضا پهلوانزاده | کارشناس شهرسازی از دانشگاه یزد
این روزها هر گاه عبارت «همزیستی مسالمتآمیز ادیان» را میشنوم، بیدرنگ ذهنم به تاریخ زرتشتیان ایران معطوف میگردد. با خود میاندیشم که ما همیشه روی شیرین این سکه را دیدهایم یا دوست داشتهایم که ببینیم! همواره با خود واگویه کردهایم که زرتشتیان در کنار برادران مسلمان خود، زندگی سرشار از آرامش و احترام را سپری کردهاند؛ بهویژه در شهرهایی همچون یزد که مهد زندگی و فرهنگ ایشان در دوران پس از گسترش اسلام بوده است؛ اما اگر نگاهی به سفرنامههای اروپاییانی داشته باشیم که از ایران بازدید داشتهاند، روی دیگر سکه هم اندکی رخ مینماید.
منابع داخلی نیز گاهی به برخی واقعیتها اقرار کردهاند؛ چنانکه میدانیم در بسیاری از دورههای تاریخی زرتشتیان یزد در انزوای اقتصادی و اجتماعی شدیدی به سر میبردهاند و حتی محلهی آنها هم در خارج از باروی شهر قرار داشته است. در دورهی سلجوقیان، با در نظر گرفتن الگوی توسعهی بسیاری از شهرهای آن دوره، شاهد آغاز جداسازی محلات از لحاظ آیین و مذهب هستیم؛ به طوری که در دوره فرماندهی علاءالدوله، دو منطقه مسکونی تازه در پیرامون یزد به نامهای یعقوبی و نصرآباد پدید آمد که به ترتیب در بخشهای شمال باختری و باختر شهر کنونی جای میگیرد که با توجه به جایگاه این حومهها و دیوارهای شهر کهن یزد، روشن است که یعقوبی (که محل اقامت یهودیان بوده) و نصرآباد (یا نرسیآباد که محل سکونت زرتشتیان بوده است) بیرون از محدودهی شهر بوده است (مدرس، ۱۳۹۳: ۴۴).
در دورهی صفویه و با اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور، زرتشتیان تا حدی تحت فشار قرار میگیرند؛ تا آنجا که در نامهای در سال ۱۰۰۵ یزدگردی، به سختگیریهای اواخر هزارهی یزدگردی اشاره میکنند؛ از جمله آنکه در سال ۹۹۷ در زمان پادشاهی شاهعباس، دو نفر از آنها را مقتول و کتب مذهبی و بسیاری نسخ خطی زند و اوستا را تباه و به غارت بردهاند (تشکری بافقی، ۱۳۷۷: ۱۴۹). افغانها نیز پس از تصرف یزد، فرمان قتل عام گروه انبوهی از جمله زرتشتیان یزد را صادر میکنند. پس از افغانها، در زمان حکومت محمدتقیخان بافقی که با درخواست عمومی در یزد به قدرت میرسد نیز وضعیت زرتشتیان سامانی نمییابد؛ تا آنجا که در ساخت باغ دولتآباد، مأمورین فرماندار هر روز بنایان زرتشتی را به اجبار به کار ساختمان میبردند و تا نیمروز، بدون دادن یک شاهی اجرت از آنها کار مفت میگرفتند (همان منبع: ۱۵۰).
اعتمادالسلطنه دربارهی وضعیت اجتماعی اقلیتهای مذهبی در یزد دورهی قاجار مینویسد: «در یزد یهودیان همواره مورد آزار و اذیت و تبعیض بودند. آنان مالیات سنگینی میپرداختند، مجبور بودند نشان خاصی به لباسشان بزنند، حق نداشتند در بازار مغازه دایر کنند؛ در دادگاهها نمیتوانستند به قید سوگند شهادت دهند و در قبال جرم هر یهودی دیگر مسئول بودند. همین طور زرتشتیان حق نداشتند عینک بزنند. انگشتری به دست کنند یا لباس فاخر یا جوراب سفید بپوشند و از رنگ دیگری به جز زرد، خاکستری یا قهوهای استفاده کنند. حق باز کردن دکان در بازار یا سکونت در خانه بیش از یک طبقه و یک اتاق با بیش از چهار پنجره را نداشتند» (آبراهامیان، ۱۳۹۱: ۵۰۲).
اینها تنها گوشهای از آنچه بود که بر این قشر روا داشته میشده است. شدت این رنجها و آزارها به حدی بوده که در دورهی صفوی، کسانی را برای سرپرستی زرتشتیان گماشتند تا از پایمال شدن حقوق آنها جلوگیری شود (افشار، ۱۳۷۴، ج۲: ۸۱۳). بد نیست بدانید که رقابت برای گماشتن سرپرست بر کوی زرتشتیان تنگاتنگ بوده است (مدرس، ۱۳۹۳: ۶۴). در دوران اصلاحات میرزا تقیخان امیرکبیر نیز وی طی ابلاغی به حکام ایالات، دستور میدهد که هر دعوایی که یک طرف مسلمان و طرف دیگر از اقلیتهای مذهبی باشد، بایستی به تهران احاله گردد و گاهی خود شخصاً در رسیدگی نظارت داشت؛ هرچند که این شرایط هم دوامی نداشت (تشکری بافقی، ۱۳۷۷: ۱۵۲).
البته در دوران معاصر هم نمونهی چنین اقدامهایی را میتوان مشاهده کرد. اشتباه غیر قابل جبران مدیریت شهری یزد در احداث بلوار بسیج در قلب محلهی زرتشتیان شهر تاریخی یزد که هنوز هم داغ آن بر تن این شهر تاریخی سنگینی میکند، میتواند گواه ناگواری بر این مدعا باشد؛ همان بلواری که در آغاز قرار بود با نام «زرتشت» یا «مارکار» به بهرهبرداری برسد؛ اما «بسیج» شد.
روزگار گذشت و به انتخابات شورای چهارم شهر یزد رسیدیم. در میان نامزدهای انتخابات، نام یک چهرهی زرتشتی هم به چشم میخورد: سپنتا نیکنام، مدیر انجمن زرتشتیان استان یزد. شاید زمانی که نتایج انتخابات اعلام شد برای برخی دشوار بود که باور کنند نام سپنتا نیکنام هم در زمرهی اعضای شورای شهر یزد قرار گرفته است.
در آن روزها، عضویت یک چهرهی جوان زرتشتی در شورای [اسلامی] شهر یزد-شهری که همگان آن را دارالعباده میخوانند- بازخوردهای گوناگونی در سطح جامعه داشت. برخی شادمان بودند و از بلوغ سیاسی و اجتماعی جامعه میگفتند که یک نمایندهی زرتشتی در انتخاباتی آزاد راهی شورای شهر شده است. برخی متعجب از اینکه چگونه در شهری با بافت اجتماعی غالباً مذهبی یک نامزد زرتشتی، توانسته آرای مردم را به خود جذب کند. برخی هم البته پا از تعجب فراتر گذاشته و میگفتند چرا باید چنین باشد. به هر حال، انتخاب سپنتا نیکنام برای همهی افراد یادشده، پیامی روشن به همراه داشت.
به گواه بسیاری از آنان که عملکرد شورای چهارم را دنبال میکردند و رفتار اعضای آن را رصد مینمودند، سپنتا نیکنام از پیگیرترین و دلسوزترین اعضای شورا بود؛ دلسوزی و دغدغهای که در همراهیاش با حرکتهای مردمی و اجتماعی نیز کاملاً مشهود بود.
همراهی نیکنام در روند ثبت جهانی شهر تاریخی یزد را نیز نمیتوان نادیده انگاشت؛ چه در فرایند مستندنگاری آتشکده زرتشتیان به منظور تدوین پرونده و چه در هنگام حضور ارزیاب ایکوموس به منظور بازدید میدانی از یزد؛ زمانی که ماریانا کوریا با حضور در آتشکده و محله زرتشتیان به عنوان بخشی از عرصهی پیشنهادی ثبت جهانی یزد، در نظر داشت تا همزیستی مسالمتآمیز ادیان را به عنوان یکی از ارزشهای برجستهی جهانی یزد ببیند و واکاوی کند، مقامات میراث فرهنگی با کمک سپنتا نیکنام (عضو شورای شهر و مدیر انجمن زرتشتیان) این مهم را به اثبات رساندند. از ثبت جهانی شهر تاریخی یزد که سخن میگوییم، در واقع از معرفی یزد به جهانیان بر پایه ارزشهایی سخن گفتهایم که همزیستی مسالمتآمیز ادیان از مهمترین آنها بود؛ چنانکه در پروندهی پیشنهاد ثبت جهانی این اثر نیز میخوانیم:
«شهر تاریخی یزد بازتابدهنده فرهنگهای متفاوتی است. از جمله ادیان گوناگون همچون اسلام، یهود و زرتشت که در پیوند با شهر، همچنان با آرامش در کنار یکدیگر میزیند و ترکیب ساختمانهایی را نظیر مساجد، آتشکدهها، کنیسهها، آرامگاهها و… پدید میآورند.»
پیامهای شادباش مسئولان در نخستین روزهای پس از ثبت جهانی شهر تاریخی یزد را همه به خاطر داریم؛ تأکید آنها بر همزیستی ادیان را نیز به خاطر داریم. ثبت جهانی یزد هم از رویدادهایی بود که برای جهانیان پیامی روشن به همراه داشت؛ اما با گذشت کمتر از سه ماه از ثبت جهانی.
به انتخابات ۱۳۹۶ رسیدیم. چند روز پس از انتخابات بود که با یکی از دوستان که ارزیابی چندان مثبتی از اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه نداشت، صحبت میکردم. بحث بر سر وضعیت رو به بهبود یا رو به زوال جامعه بود. در آن گفتگو، به انتخاب سپنتا نیکنام با رأی مردم به عنوان نشانهای بارز از آزادی و دموکراسی در جامعه اشاره کردم و شاهد مثالی بر وضعیت رو به بهبود جامعه در مقایسه با واقعیتهای تاریخی. چند روز بعد، همان دوست خبری در فضای مجازی برای من باز ارسال کرد. متن خبر گویا و بدون نیاز به هیچ توضیحی بود: تعلیق عضویت سپنتا نیکنام در شورای شهر یزد.
اول با خود گفتم شاید شیطنت رسانهای باشد؛ پس پاسخ به آن دوست را مسکوت گذاشتم تا موضوع را بیشتر بررسی کنم. اما خبرها حکایت از آن داشت که موضوع به قدری جدی و پیچیده شده که واکنش بسیاری از فعالان حقوقی و در صدر آنها، معاونت حقوقی رییس جمهور را هم برانگیخته است. پاسخ آن دوست هنوز مسکوت بود تا پرونده سپنتا نیکنام به نتیجهای قطعی برسد؛ اما هر دم از این باغ بری میرسید.
البته که بسیاری از چهرههای برجسته جامعه با دغدغه و پیگیری نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند. ستاد انتخابات استان، دوباره صلاحیت سپنتا نیکنام را بررسی و تأیید کرد. بسیاری از فعالان حقوقی، روزنامهنگاران و دیگران در ابنباره قلمفرسایی کردند. غلامعلی سفید، رییس شورای شهر یزد هم اعلام کرد که اگر سپنتا به شورا بازنگردد، استفعا خواهد داد. مجلس پس از کش و قوس فراوان با شورای نگهبان، موضوع را به مجمع تشخیص مصلحت نظام فرستاد. شورای عالی استانها، درخواست رسیدگی سریعتر کرد…
سپنتا نیکنام که در نخستین روزهای این جنجال که هوادارانش به منظور تجمع مقابل استانداری یزد، هموعده شده بودند، همه را به آرامش فراخواند و از قانون سخن گفت، چندی پیش هم در توییتر خود از صلح و دوستی نوشت.
اما کلیت این ماجرا چند پرسش اساسی در ذهن باقی میگذارد که نیازمند بررسی، اندیشه و نگاهی ژرفتر به موضوع همزیستی مسالمتآمیز ادیان است:
– نخست آنکه منظور ما از همزیستی مسالمتآمیز ادیان چیست؟ این عبارت از زمانی که مطرح شد و به دغدغهای اجتماعی تبدیل گردید، چه مفهومی را دنبال میکرد و چه معیارها و مصداقهایی را پوشش میداد؟
– با توجه به واقعیتهای اجتماعی تاریخی جامعه ایران بهویژه در دورههای صفوی و قاجار، میتوان شهرهای تاریخی ایران را مصداقی برای همزیستی مسالمتآمیز ادیان معرفی نمود؟
– امروزه مفهوم همزیستی مسالمتآمیز ادیان با چه معیارها و مصداقهایی همراه است و چه بایستههایی را گوشزد میکند؟
– و در نهایت آیا برخورداری از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن یک شهروند زرتشتی در انتخابات شورای شهر، در جایگاهی یکسان با همشهریان مسلمان خود، از بایستههای مصداق یافتن همزیستی ادیان در یک شهر به شمار خواهد آمد؟
راستی، پاسخ آن دوست به همراه پاسخ پرسشهای بالا و بسیاری پرسشهای دیگر در این زمینه هنوز مسکوت است و در انتظار رأی مجمع تشخیص مصلحت نظام…
[divider]منابع[/divider]
– آبراهامیان، یرواند. «ایران بین دو انقلاب، از مشروطه تا انقلاب اسلامی». ترجمه کاظم فیروزی، حسن شمسآبادی، محسن مدیرشانهچی. نشر مرکز، تهران: ۱۳۹۱.
– تشکری بافقی، علی اکبر. «مشروطیت در یزد از ورود اندیشه نوین تا کودتای سید ضیاءالدین طباطبایی». مرکز یزدشناسی، تهران: ۱۳۷۷.
– رمضانخانی، صدیقه. «تاریخ و فرهنگ زرتشتیان یزد». سبحان نور، تهران: ۱۳۸۷.
– مدرسی، علی. «معماری شهر یزد، دیروز- امروز- فردا». ترجمه نصراله سرمدی، محمدحسین دهقان. یزدا، تهران: ۱۳۹۰.
منبع:[button color=”red” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” url=”https://telegram.me/chaarsuoq”]کانال تلگرامی چارسوق[/button]