گونه‌شناسی حمام‌های عمومی؛ نگاهی به حیات حمام‌های عمومی در جهان

نویسنده: تام ویلکینسون؛ دبیر بخش تاریخ آرکیتکچرال ریویو

مترجم: فراز طهماسبی؛ دانشجوی مرمت شهری دانشگاه تهران


از عهد کهن و در سراسر جهان، حمام‌های بخار و گرمابه‌ها در حیات اجتماعی ایفاگر نقش بوده‌اند: بستری که در آن کاربرانی از هر طبقه‌ی اجتماعی عریان می‌شدند و این بستر بزنگاهی غنی برای معماران فراهم می‌کرد.

فضا در بخار حل می‌شود. فاصله‌ها فرو می‌ریزند، خط محیطی بدن‌ها مبهم است و  شرحه‌های انسانی[۱] از میان مه پدیدار می‌شوند. سیر حمام بخار و گرمابه در تاریخ به اندازه‌ی فضای محصور پربخارش تیره و تار است و خاستگاهش در چشم‌انداز مه‌آلود زمان گم شده است. در حمام‌ها برخلاف یا شاید به سببِ رواجشان در ژاپن، روسیه، کره، مراکش، فنلاند، ترکیه، آلمان و مجارستان که سنت‌هایی پویا دارند، ویژگی‌های بینافرهنگی و قاعده‌مند اندکی می‌توان برشمرد. با این حال در اعماق همه‌ی این فرهنگ‌های استحمامی شاید چشمه‌ای مقدس قرار دارد. چشمه‌ای که برای مثال هنوز در اتاق‌های تعریق بومیان آمریکایی دست‌نخورده باقی مانده و رد آیینی‌اش را در سایر سنت‌ها هم به جا گذاشته است. خلاصه آنکه گرمابه اکنون به هر روی نهادی رازگشایی شده است که در عین حال کارکرد باهمستان‌سازش[۲] را حفظ کرده است. کارکردی که کیفیت آیینیِ روال‌های مدونی که پیش‌تر از آن گفتیم تحققش را آسان می‌کند و برهنگیِ کاربران حمام نیز رکن دیگر این تسهیل است. برهنگی‌ای که بر طبقه‌بندی‌ها[ی اجتماعی] تاثیر دارد: به قول روس‌ها در حمام (بانیا) روی سرشانه‌ی احدی درجه‌ای نیست .

از منظر معماری خاستگاه معمارانه‌ کالبد حمام‌های بخار را می‌توان در هیئت سازه‌های ساده‌ای همچون کومه‌های تعریق بومیان با طاق‌آهنگی از نی و پوشیده از خاشاک یا آلونک‌های روستایی بانیا‌های[۳] روس دید.  و در همین اثنا ساخت حمام‌های پر زرق و برق و تجملی در سنت‌های روم و عثمانی تداوم داشت. حمام‌هایی که سلسله‌ای از اتاقک‌های تودرتو پیرامون فضاهای مرکزی بزرگ دارند و لحن بومی به تفصیل در آن‌ها هویداست. گویی عنصر نیاکانیِ مهمی در عمل [استحمام] وجود دارد که سنت معمارانه مولفه‌ای حیاتی برای آن است. طراحی داخلی ساده و چوبی حمام بخار، آیینه‌ی احضار زندگی‌ای است که در برابر ضرورتی عریان، لخت شده است؛ شبیه به کلاتوری‌سونای[۴] هشت ستونیِ توماس تویوُنن[۵] در اسکله‌ی هلسینکی. در حقیقت نمی‌توان این رویکرد را، جز در مواردی مثل چشمه‌های آب گرم اونسن[۶]  در ژاپن یا گِیسِرهای[۷] ایسلندی، به هم‌دلی با طبیعت تعبیر کرد. معماریِ حمام اگر تا حد تجربه هم فرا رود، معماری‌ای مینی‌مال است.

حمام‌های بلدیه در ژاپن یا همان سنتوها کمابیش کسالت‌آورند. به خصوص در قیاس با اونسن‌ها که اغلب در مکان‌های روستایی چشم‌نواز قرار دارند. اما در اغلب آنها نقاشی دیواری کوه فوجی‌یاما ملالت‌باری فضا را کمی شکسته است. مثل سنتوی آتامی‌یو

تمازکال‌های[۸] دوره‌ی پیشاکلمبی در فرهنگ‌های آمریکای میانه از کهن‌ترین حمام‌های گرماییِ آیینی هستند. سازه‌های گنبدیِ سنگی‌ای که خدای تِمزکالتکی[۹] از آنان محافظت می‌کرد. این بناهای زهدان شکل، برای درمان بیماران و به خصوص زایمان نیز استفاده می‌شدند. با آنکه امروزه بسیاری هنوز مدعی این هستند که حمام بخار ویژگی‌های سلامتی‌بخش دارد، و مشهورترین این ادعاها [بر پایه‌ی] فرضِ تحرک برانگیخته‌ی بدن تحت تاثیر افزایش دماست، تعداد اندکی باور دارند که پشت این نیروهای درمانی قدرت ازمابهتران وجود داشته باشد. تازه فواید پزشکیِ حمام بخار که مدافعانش تضمین کرده‌اند سراسر کذب است، ولی در عین حال کیفیت تخدیری این تجربه قابل انکار نیست. و به این ترتیب می‌توان گفت این باور که روح جهان از دل بخار برخاسته از سنگ‌های داغ اتاق تعریق ظاهر می‌شود، یا این باور سنتی پیشامسیحی که بانیک[۱۰] یا روح حمام بانیاهای اسلاوی را تسخیر کرده است، ممکن است ریشه‌های روان‌شناسانه داشته باشند.

حمام ۶۲ هکتاری کاراکالا در رم، ۲۱۲ ق.م. این حمام شامل باشگاه بدن‌سازی، استخر و کتابخانه‌ی عمومی هم بود.

با آنکه حمام فاقد قدرت شفابخشی است، در جهانِ لوله‌کشی‌نشده کارکردی قطعی در سلامت عمومی داشته است. حمام‌های رومی که به قدر کافی برای استفاده‌ی اغلب مردمان ارزان بودند، امپراتوریِ پاکیزه‌ای خلق کرده بودند؛ با آنکه ممکن است در اینکه آب کلردار نشده چه قدر می‌تواند بی‌میکروب باشد تردید کنیم. این زیرساخت‌ها در بریتانیا وجود نداشتند تا آنکه دیپلمات عصر ویکتوریایی دیوید اِرکِآرت[۱۱] حمام را از عثمانی‌ها که خود در این سنت اخلاف رومی‌ها شمرده می‌شدند و اوج حمام‌سازی‌هایشان در آثار سنان[۱۲] مشهود است، وارد کرد. در قرن نوزدهم در اروپا و آمریکای شمالی حمام‌‌های خاورِ دور-مآبانه می‌ساختند. نمونه‌های تجملی‌ترشان، مثل فریدریش‌بادِ[۱۳] مشهور در بادن[۱۴]، در اختیار طبقات بالا می‌گرفتند؛ ولی در آلمان و بریتانیا بیشتر محملی برای استحمام فقرا شمرده می‌شدند و حتی در آمریکا فقط مخصوص مهاجران بودند.

بریتانیا در برهه‌ای حدود ۶۰۰ حمام ترکی داشت، ولی از زمان پیداییِ حمام‌های خصوصی بسیاری از آنان تعطیل یا به باشگاه‌های تجملی تبدیل شدند. پرچستر اسپا[۱۵] در لندن سال ۱۹۲۵ تاسیس شد و حمام‌های مرکزی پدیتگتون[۱۶] (که مادرجدِ من روزگاری در آن جریان آب گرم را با یک دکمه‌ی بزرگ برنجی تنظیم می‌کرد) سالم مانده‌اند. هنوز آن جا  اسماعیسه[۱۷] انجام می‌شود: اصطلاحی ییدیش برای نوعی مشت و مال با رافیا[۱۸] که زمانی در لندن در مناطق فقیرنشین کاری معمول بود.

حمام‌های ملی تاشکند که گنبدهایی به سبک معماری عثمانی داشت و در سال ۲۰۱۰ تخریب شد.

در روسیه‌ی پس از انقلاب، کارکرد حمام به عنوان محمل پاکیزگی توده‌ها، نقطه‌ی عطفی جدید به خود گرفت. در شرایطی که نمونه‌های موجود مثل حمام باشکوه سندونی[۱۹] در مسکو بر کیفیت روحانیِ استحمام جمعی تاکید داشتند، اکنون [بعد از انقلاب] پیوندی نامتناسب با فوتوریسم فن‌سالارانه برقرار شده بود. بانیا دیگر ماشین تولید شوروی‌مردانِ[۲۰] نمونه شده بود. ساختمان‌هایی داشت که نقشه‌های دوارِشان را الکساندر نیکولسکی[۲۱] طراحی کرده بود و به قول ووجُسِویچ[۲۲] کیهانی کمونیستی را به نمایش می‌گذاشتند که در آن بدن‌ها طبق اصول تیلوریسم[۲۳] پردازش می‌شدند. در استخر مدور گنبددارِ [طرح] بانیای نیکولسکی، سوژه‌ی انقلابی «غسل تعمیدی توده‌ای پرولتاریایی تحت جنات مکانیزه» را تجربه می‌کرد- یا شاید بهتر است بگوییم اگر این طرح ساخته می‌شد، تجربه می‌کرد. با این حال حمام‌های وسیع بالاخره در اتحاد جماهیر شوروی ساخته شدند. نمونه‌ای یادمانی از این حمام‌های مدور در آلماتی وجود دارد که در سال ۱۹۸۲ تکمیل شده است و موزاییک‌های زیبایی دارد. ووجُسِویچ سخت بر این باور است که «بانیای گِرد مشخصاً [خودِ] جهان بود: جهانی که پرولتاریات‌های مکانیزه ساکن آن بودند».

بانیای سندونی در مسکو که در شکل امروزینش در سال ۱۸۶۹ گشوده شده است.

عقاید ادیان ابراهیمی تاثیری غم‌انگیز بر فرهنگ استحمامی، مثل دیگر جنبه‌های حیات، گذاشت. استفاده‌ی مختلط [مردان و زنان] از حمام در اونسن‌های ژاپنی [چشمه‌های آب گرم] تا پیش از ورود غربیان به این کشور در دوره‌ی مِیجی (۱۸۶۸-۱۹۱۲) امری معمول بود. در آمریکای میانه نیز اروپایی‌های متعفنِ متجاوز بساط حمام‌های بخار آیینی را برچیدند چرا که اختلاط عریان جماعت در حمام را صحیح نمی‌دانند. در کشورهای اسلامی در برخورد با این مشکل تفکیک سخت‌گیرانه‌ی جنسیتی را تدبیر کردند. در این کشورها «حمام» هنوز برای نظافت آیینی استفاده می‌شود: [بستری برای] مشارکت دراعمال مذهبی مسجدی که حمام در خدمت آن است و با بسیاری دیگر از نهادهای مشابه تجهیز شده است. و در همین زمان بسیاری از دیگر فرهنگ‌ها نیز رویکردی خشک و بی‌‌روح را در قبال برهنگیِ مختلط در پیش گرفتند. بیشترشان تنها همین اخیراً حمام‌ها را رفع تفکیک کرده‌اند یا حریم عفت را با پارچه‌هایی نامناسب پوشانده‌اند[۲۴] مثل نقش برجسته‌ی کروکشناک[۲۵] در حمامی رومی در سامرست[۲۶]. انگار نه انگار که رومیان پیشگام استحمام جمعی در قرن دوم بودند. البته این پیشگامی هم رسماً رسوایی به حساب می‌آمد.

بعد از لشکرکشی‌های ناپلئون به شرق، حمام‌های تفکیک جنسیتی شده‌ی ترکی در کشورهای غرب اروپا بدل به منبع خیال‌پردازی‌های اشتیاق‌برانگیز شدند. آنان که به شرق مسافرت می‌کردند می‌توانستند آن را تجربه کنند؛ برای مثال فلوبر روابطش را در حمام‌های قاهره و بیروت آزمود و در بیروت از پسری ۱۴ ساله سیفیلیس گرفت. اما حمام‌های نفوذناپذیر زنان موضوع کنجکاویِ همه‌گیرتری بودند. این تخیلات قومیت‌محورانه در نقاشی‌های انگر[۲۷] و ژروم[۲۸] هم دیده می‌شوند. نقش‌هایی از دریای تن‌های عریان گوشتی با پوست پریده‌رنگ ترکی‌شان که به شکل تحریک‌آمیزی به هم چسبیده‌اند و کنیزکان سیاه آن‌ها را کیسه می‌کشند. حمام در حقیقت فضایی بود که زنان می‌توانستند فارغ از تعرض اغیار معاشرت کنند و این موضوع تا حدی میل شدید مردان اروپایی را به نفوذ به این فضا توجیه می‌کند (البته جالب است که تابلوی حمام ترکیِ انگر را ابتدا دیپلمات عثمانی خلیل بِی خرید). این میل کنجکاوانه در آثار پیکاسو و لوکوربوزیه هم باقی مانده بود.

با آنکه شهوت‌انگیزی این نقاشی‌ها تخیلی است، حمام‌ها همیشه مستعد [تحقق] امکان‌های جنسی بوده‌اند. حمام‌های رومی پر از کارگران جنسی و کسانی که به هر وضعیت ممکن مقاربت تن می‌دادند بودند. این مسئله در موزائیک‌های حمام‌های پومپئی هم مشهود است. کمی بعدتر حمام کانون حیات هم‌جنس‌خواهانه شد و فضایی برای ملاقات مردان در شرایطی نسبتاً امن فراهم می‌کرد. در واقع همان طور که آرون بتسکی[۲۹] می‌گفت این حمام‌ها نمونه‌ی کوچکی از شهرِ نربازان بودند: با دالان‌هایی متناظر با خیابان‌ها، اتاقک‌هایی که همان خانه‌های شهر بودند و تاریک‌خانه‌هایی هم‌تراز میادین. حمام‌ها علاوه بر بستری برای پیوندهای دوستانه و شراکت‌های جنسی، کانونی ضروری برای فرهنگ نیز بودند: حمام‌های مشهور قاره‌ای در منهتن در زیر زمین هتل آنسونیا[۳۰] در سال ۱۹۶۸ تاسیس شدند و اولین اجراهای بت میلر[۳۱]، فرنکی ناکلز[۳۲] و لری لوان[۳۳] در آن‌جا بود. دایان چیشلم[۳۴] یادآور می‌شود که این حمام بنگاهی تجاری نیز بود؛ بنگاهی که در آن روابط جنسی در شهرِفرنگ سرمایه‌داری تصویر کشانده می‌شدند. بسیاری از این دکان‌ها در واکنش به بحران ایدز تعطیل شدند و آن‌هایی که جان به در بردند هم در نبرد با اجاره‌های بالا و اعیان‌سازی مغلوب شدند. رومی‌ها اگر بودند این حال ما مایه‌ی تاسف و دریغشان بود. بر لوح گور تیبریوس کلودیوس دوم[۳۵] هم نوشته است: «حمام‌، نوشیدن و مقاربت جسم ما را تباه می‌کند، لیکن حمام، نوشیدن و مقاربت به زندگی ارزش زیستن می‌بخشد.»

حمام یک کانون اجتماعی ضروری برای مردان هم‌جنس‌خواه در قرن بیستم بود. در دهه‌ی هفتاد حمام‌های بزرگی مثل هالیوود اسپا در لس‌آنجلس، شهرک‌های کوچکی از دگرباشان بودند.

اما ما همه‌ی حمام‌ها را نباخته‌ایم. در واکنش به تعطیلی‌های اخیر، مثل تعطیلی باشگاه چَریِتز در شوردیچ لندن[۳۶]، هنرمندی به نام هنری سینگر[۳۷]، سونایی موقت با نام «سوکینگ لِویتز[۳۸]» را در بهار گذشته در انبار جنوب لندن راه‌اندازی کرد. در سایر جاها هم فرهنگ استحمامی به شکلی آشکار جریان دارد. برای مثال در کره‌ی جنوبی جیم‌جیل‌بنگ[۳۹] در میان همه‌ی سنین محبوب است. این موسسات که قیمتی معقول هم دارند بستری برای معاشرت، آسودن و حتی گذراندن شب هستند. چرا که اکثراً در همه‌ی طول شبانه‌روز بازاند و جای خواب هم دارند. اغلب کسانی که بعد از کار اضافه‌کاری کرده‌اند از جای خواب استفاده می‌کنند. جالب توجه‌ترین جنبه‌ی معماری جیم‌جیل‌بنگ‌ها  وجود کوره‌های سونای گنبددار است. این فضا حتی در جیم‌جیل‌بنگ‌های غول‌آسای مدرن هم یافت می‌شود. مثل اسپا لند سنتوم سیتی[۴۰] که در بزرگ‌ترین مرکز خرید دنیا در بوسان قرار دارد. چشمه‌ی آب در این حمام از عمق هزار متری زمین پمپ می‌شود. در بیست و دو حمام گونه‌گون اسپا لند، فرم نیاکانی کندوییِ جیم‌جیل‌بنگ به صحنه برگشته است و از قیل و قال مصرف‌گرایانه‌ی بیرون کناره می‌گیرد.

[divider]پی‌نوشت[/divider]

[۱] disjecta membra

عبارتی لاتین به معنای تکه پاره‌های کاغذی نوشته یا سفال که برگرفته از یکی از اشعار هوراس است.

[۲] community-forming

[۳] Banya

حمام‌های بخار سنتی روس‌ها

[۴] Kulttuurisauna

[۵] Tuomas Toivonen

[۶] Onsen 

[۷] Geysers

[۸] temazcal 

[۹] Temzcalteci

الهه‌ی اتاق‌های تعریق در اساطیر آزتک و مایایی

[۱۰] Bannik

روحی که در اساطیر اسلاوی در بانیا حضور دارد

[۱۱] David Urquhart

[۱۲] Sinan

[۱۳] Friedrichsbad

[۱۴] Baden

[۱۵] Porchester Spa

[۱۶] Paddington Central Baths

[۱۷] Schmeiss

[۱۸] Raffia

الیاف نوعی گیاه ماداگاسکاری

[۱۹] Sanduny

[۲۰] New Soviet Man

الگویی برای شهروند نمونه در شوروی که حزب کمونیستی آن را وضع کرده بود.

[۲۱] Aleksandr Nikolsky

[۲۲] Tijana Vujosevic

[۲۳] Taylorism
مکتب مدیریت علمی که به نام بنیانگذار آن فردریک وینسلوتیلور معروف شد اولین حرکت مشخص در زمینه تدوین پایه‌های تئوری مدیریت علمی در آمریکا و جهان غرب به‌حساب می‌آید فلسفه تیلوریسم سازمان و مدیریت بر پایه نگرشی تک‌بعدی به انسان به‌عنوان موجودی اقتصادی استوار است- ویکی‌پدیا. 

[۲۴] چنین کلی‌نگری با اینکه از متنی علمی به دور است، خود به خوبی می‌تواند تصویر برساخته از وضعیت کشورهای اسلامی را در غرب نمایانگر باشد. مطالعه‌ای حتی سطحی می‌تواند اشتباهات و نقطه‌نظرات شخصی نویسنده را برملا سازد. این پاراگراف صرفا نظر نویسنده را می‌رساند- و.

[۲۵] Cruikshank

[۲۶] Somerset

[۲۷] Jean-Auguste-Dominique Ingres

نقاش نئوکلاسیک فرانسوی در قرن نوزدهم

[۲۸] Jean-Léon Gérôme

نقاش و مجسمه‌ساز فرانسوی (۱۹۰۴-۱۸۲۴)

[۲۹] Aaron Betsky

[۳۰] The Ansonia Hotel

[۳۱] Bette Midler

خواننده و ترانه‌سرای آمریکایی

[۳۲] Frankie Knuckles

دی‌جی آمریکایی

[۳۳] Larry Levan

دی‌جی آمریکایی که به واسطه‌ی اجراهای متعددش در باشگاه‌های شبانه‌ی نیویورک مشهور بود

[۳۴] Dianne Chisholm

[۳۵] Tiberius Claudius Secundus

[۳۶] Chariots Spa in Shoreditch

[۳۷] Henry Stringer

[۳۸] Soaking Levitts

[۳۹] jjimjilbang 

[۴۰] Spa Land Centum City

[divider]منبع[/divider]

[button color=”red” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” url=”https://www.architectural-review.com/rethink/typology/typology-bathhouse/10028036.article?blocktitle=Typology-Bathhouse&contentID=19911″]Architectural Review[/button]

مطلبی دیگر
پیاده‌مداری و کاهش جرم در خیابان‌ها