نکتار پاپازیان آندرف؛ در میانه‌ی بتن و سیمان

نخستین زن معمار و از نخستین دانشجویان معماری دانشگاه تهران، صفاتی است که به نکتار پاپازیان آندرف، معمار ارمنی اراکی تبار وجهه‌ای متمایز از سایر معماران زن زمانه‌اش می‌دهد[۱]. پاپازیان پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تهران، در دانشکده‌ی فنی نام‌نویسی می‌کند تا مهندسی معدن بخواند، اما راهنمایی یکی از استادان دانشکده مسیر وی را از راهروهای دانشکده‌ی فنی به طبقه‌ی زیرمین آن، یعنی دانشکده‌ی هنرهای زیبا تغییر می‌دهد. بعد از دو سال، بوزار مقصدی است که پاپازیان هنرهای زیبا را به سمت آن ترک می‌کند و همزمان با اخذ مدرک معادل دکترا در سال ۱۹۶۵، ده سال در فرانسه همراه با تحصیل به کار و کسب تجربه می‌پردازد. پاپازیان پس از ازدواج با مهندس آندرف به ایران باز می‌گردد و همراه همسرش در تاسیس دفاتر معماری «مقتدر-آندرف»، «دفتر مهندسین مدام» و «دفتر مهندسین مشاور آزتک» مشارکت می‌کند و سال‌ها همپای مردان در پروژه‌های معماری که اعم آن‌ها آموزشی هستند به فعالیت می‌پردازد.

از پروژه‌های او می‌توان به کتابخانه‌ی دانشگاه شیراز (با همکاری مدام)، کوی دانشجویان دانشگاه شیراز، باغ ارم (با همکاری مقتدر و مدام؛۱۳۴۶-۱۳۶۳)، دانشکده‌ی کشاورزی و دانشکده‌ی دامپزشکی دانشگاه شیراز(با همکاری مقتدر و مدام؛ ۱۳۴۶-۱۳۶۳)، دانشکده‌ی ادبیات و علوم دانشگاه شیراز (با همکاری مقتدر و مدام؛ ۱۳۵۳-۱۳۵۸)، کتابخانه‌ی دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه شیراز (با همکاری مقتدر و مدام؛ ۱۳۵۰)، خوابگاه دانشگاه شیراز (با همکاری مقتدر و مدام؛ ۱۳۵۳-۱۳۵۸)، طرح ارتباطات کانال‌ها و تاسیسات فنی و ساختمان دانشگاه شیراز(دهه‌ی پنجاه)، ‌دانشکده‌ی کشاورزی و دامپزشکی دانشگاه تبریز (با همکاری مقتدر و مدام؛ ۱۳۴۲)، مرکز اداری و کانون دانشجویان دانشگاه تبریز (با همکاری مقتدر و مدام؛ ۱۳۵۰)، طرح جامع تبریز (با همکاری مقتدر و اکوشار؛ ۱۳۴۹)، دانشکده‌ی تکنولوژی دانشگاه تبریز (با همکاری مدام؛ دهه‌ی ۱۳۵۰)، مجموعه‌ی ورزشی دانشگاه تبریز (با همکاری مقتدر و مدام؛ ۱۳۵۳)، طرح جامع دانشگاه و بیمارستان دانشگاه اهواز (دهه‌ی پنجاه)، ساختمان گمرک و کوی کارمندان گمرک آستارا (دهه‌ی پنجاه)، مدرسه‌ی پرستاری دانشگاه تبریز (دهه‌ی پنجاه)، انیستیتو مربیان حرفه‌ای کرج (دهه‌ی چهل)،

طرح بیمارستان جمعیت شیر و خورشید تبریز (دهه‌های چهل و پنجاه) و دبیرستان جامع دانشگاه بوعلی همدان (دهه‌ی چهل) اشاره کرد.

با توجه به همکاری مشترک پاپازیان با سایر معماران، دشوار بتوان ویژگی خاصی را معطوف به معماری وی و تنها مختص به وی برشمرد، از طرفی کمبود منابع قابل رجوع هم بستر قابل اتکایی را برای تحلیل‌های دیگر محیا نمی‌کند. با این حال مشخصه‌هایی از پیروی از سبک بین‌الملل در آثار آندرف و همکارانش مشهود است. با اینکه اشارات فرمی به بخشی از یادواره‌های معماری در ایران، مانند قوس، در کارهای وی دیده می‌شود، با این حال وی و همکارانش در استفاده از مصالح کاملا مدرن عمل کرده‌اند. سیمان، بتن و آهن مصالحی هستند که در بیشتر پروژه‌های آندرف و همکارانش با تاکید بر اندام‌های باربر بنا، خودنمایی می‌کنند. از طرفی، این عمل را می‌توان با گفته‌ی آندرف تطبیق داد که وی معماری بین‌الملل را در قیاس با تلاش «کسی که معماری سنتی ایران را بد انجام می‌دهد» کم‌ضررتر می‌داند. به زعم آندرف، «معماری هیچ‌وقت نمی‌تواند حالت عمومی و کلی داشته باشد. هر جامعه‌ای احتیاج به معماری خاص خود دارد…پیروی از معماری قدیم یک کار حساس و به نظر من خطرناکی است. چون به کار بردن قوس و شیشه رنگی و شبکه به خودی خود نمی‌تواند ایجاد معماری بکند و خیلی خطرناک می‌تواند باشد».

[divider]منابع[/divider]

Nectar Papazian Andref (1977), Report of the Proceedings of the International Congress of Women Architects: The Crisis of Identity in Architecture (Tehran: The Hamdami Foundation), p. 11.

«نکتار پاپازیان آندرف» از ویژه‌نامه‌ی زنان معمار، هنر معماری، شماره ۳۶-۳۵، مرداد و آبان ۱۳۵۵، ۲۶-۳۰

مختاری طالقانی، اسکندر، ۱۳۹۶، میراث معماری مدرن ایران، ۳۲۲-۳۱۹

[۱] می‌توان جامعه‌ی معماری را برای چنین اهمال‌کاری در توجه به زنان پیشکسوت معمار ملامت کرد. دامنه‌ی اطلاعاتی که محدود به «اولین‌ها» می‌شود حداقل ابزاری را برای شناخت صحیح نحوه‌ی اثرگذاری و جایگاه پاپازیان در شکل‌گیری جریان معماری معاصر ایران فراهم نمی‌کند. با اینکه معمار پاپازیان در زمان نوشتن این متن در قید حیات هستند، کمتر اطلاعاتی از ایشان در دسترس هست و غیاب تنها واژه‌ای است که می‌توان به بازی دادن وی در گفتمان معماری معاصر اطلاق کرد.

مطلبی دیگر
از سعادت‌آباد تهران تا سعادت‌آباد کرمان