نویسنده: گی دوبور
مترجم: امیر مصباحی
گی دوبور نظریهپرداز مارکسیست و فیلمساز و اوربانیست فرانسوی است که از اعضای بینالملل موقعیتگراها بود که عموماً با کتاب ارزشمند «جامعه نمایش» شناخته میشود. اما وی افزون بر این، یک اوربانیست منتقد اوربانیسم موجود در آن دوره بود و به همراه اعضای گروه موقعیتگرایان در نشریه این جنبش بهطور مرتب مینوشت و تز اوربانیسم وحدت خواه را هم میتوان دست آورد آن گروه دانست. متن زیر را دوبور در نوامبر ۱۹۵۹ در سومین شماره نشریه « بینالملل موقعیتگرا » نوشته و ترجمه زیر از روی ترجمه انگلیسی آن برگردانیده شده است.
۱. اشتباهی که همه برنامهریزان شهری[۱] مرتکب آن میشوند، این است که خودروی شخصی (و فرآوردههای جانبیاش از قبیل موتورسیکلت) را اساساً بهمثابه یک وسیله حملونقل در نظر میگیرند؛ [حالآنکه] در واقعیت خودروی شخصی برجستهترین نمادِ مادیِ مفهومِ شادیای است که سرمایهداری توسعهیافته تمایل دارد آن را در سرتاسر جامعه گسترش دهد. خودرو، هم بهمثابه برترین کالایِ یک زندگیِ ازخودبیگانه و هم بهمثابه محصولِ اساسیِ بازار سرمایهداری، در مرکز این تبلیغات قرار دارد: امسال عموماً گفته میشود که شکوفایی اقتصاد آمریکا دارد عنقریب به موفقیتِ شعارِ «۲ ماشین در هر خانوار» منوط میشود.
۲. زمان رفتوآمد روزانه به کار، همانگونه که لوکوربوزیه بهدرستی متذکر شده، از میزان زمانِ «آزاد» به همان نسبت میکاهد.
۳. ما باید سفر بهمثابه افزودهای بر کار را با سفر بهمثابه یک لذت جایگزین نماییم.
۴. خواستی مبنی بر بازطراحیِ معماری جهت تطابق با نیازهای وجودِ انبوه و انگل وارِ کنونیِ خودروهای شخصی، بازتابدهنده غیرواقعیترین کجفهمی از جایی است که مسائلِ واقعی در آن قرار دارد. معماری بهجای آن، باید برای تطابق با همه جنبههای توسعهِ جامعه دگردیسی یابد و همه شکلهای ناپایدارِ مرتبط با شکلهای کهنه خویشاوندیِ اجتماعی (که خانواده در جایگاه نخست آن قرار دارد) را به زیر بوته نقد کِشَد.
۵. حتی اگر طی یک دوره گذار، جدائیِ سفتوسخت بین منطقه کاری و منطقه سکونتی را موقتاً بپذیریم، باید دستکم محدوده سومی را درنظرداشته باشیم: محدوده خود زندگی (محدوده آزادی و فراغت-اساسِ زندگی). شهرگرائی (اوربانیسم) وحدت خواه[۲] هیچ مرزی را به رسمیت نمیشناسد و قصد دارد محیطِ انسانیِ یکپارچهای را شکل دهد که در آن جداسازیهایی از قبیل کار/فراغت یا عمومی/خصوصی درنهایت از بین برود. ولی پیش از آنکه این امر امکانپذیر گردد، حداقل کنشِ شهرگرائیِ (اوربانیسم) وحدت خواه، گسترشِ زمینِ بازی به همه ساختوسازهای مطلوب است. این زمین در سطح پیچیدگیِ یک شهر قدیمی خواهد بود.
۶. این قضیه مخالفت با خودرو، بهمثابه امری زیانبار بهخودیخود نیست و این تمرکز بیشازاندازه آن در شهرها است که منجر به انکارِ کارکردش شده است. شهرگرائی (اوربانیسم) بهطور حتم نباید خودرو را نادیده گیرد، ولی نباید هم آن را بهعنوان موضوعِ اصلی خود بپذیرد و روی پایان یافتنِ تدریجیاش حساب کند. در هر موردی میتوانیم ممنوعیتِ رفتوآمد خودرو از نواحیِ مرکزیِ مجتمعهای نوین خاصی علاوه بر چند شهر قدیمی در نظر داشته باشیم.
۷. آنهایی که بر این باورند که خودرو [چیزی] همیشگی است، حتی از دیدگاهی کاملاً فنآورانه نیز به دیگر شکلهایِ آتیِ حملونقل نمیاندیشند. برای نمونه، در ۲۰ سال آینده احتمالاً مدلهای خاصی از بال گردهای یکنفره که هماکنون ارتشِ آمریکا در حال آزمایش آنها است، در میان عموم مردم گسترش خواهند یافت.[۳]
۸. درهم شکنیِ دیالکتیکِ محیط انسانی به نفع خودروها، (آزادراههای طرحریزیشده در پاریس، ویرانیِ هزاران خانه و آپارتمان را در پی خواهد داشت اگرچه که بحرانِ مسکن بهطور مداوم در حال بدترشدن است) نابخردانگیاش را با توجیهاتی شبه عملی میپوشاند. ولی در عمل این امر تنها در شرایطِ یک چیدمانِ خاصِ اجتماعی ضروری است. آنهایی که بر این باورند که ویژگیهایِ مسئله دائمیاند، در حقیقت میخواهند به دائمی بودنِ جامعهِ کنونی باور داشته باشند.
۹. شهرگرایانِ (اوربانیست هایِ) انقلابی توجه خود را به گردشِ چیزها یا گردشِ انسانهایِ به دام افتاده در جهانی از چیزها محدود نکرده و تلاش خواهند کرد تا این زنجیرههای مکان شناسانه را بشکنند و با تجربیاتِ خود راه برای سفری انسانی از طریق زندگیِ واقعی باز نمایند.
[divider]پینوشت[/divider]
[۱]City planners
[۲]Unitary urbanism
ارتش آمریکا در آن دوران مشغول کار و آزمایش روی بال گردهای یک نفره بود و امروزه این آزمایش ها به موفقیت رسیده و
این بال گردها، هر چند هنوز به طور محدود، در امارات، چین و برخی از شهرهای آمریکا مورد استفاده است . [۳]
منبع:[button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”nofollow” openin=”samewindow” url=”https://telegram.me/DEcreation”]دیکریشن[/button]