نویسنده: ریحانه حجتی | کارشناس ارشد معماری منظر دانشگاه تهران
با گذشت شش سال از طراحی پروژه پل طبیعت و یک سال از افتتاح آن، شاهد حضور گرم مردم و استقبال آنها از این فضا و تبدیل آن به پاتوقی برای تجمع و گذران اوقات فراغت هستیم. پروژهای که در سال گذشته یکی از موفقترین پروژههای شهرداری تهران به شمار رفت و همچنان ذکر خیر آن در محافل مختلف ادامه دارد: یکی از پنج سازه برتر دنیا، بزرگترین پل عابر پیاده خاور میانه، تداوم خودباوری و عزم جهادی مهندسان کشور، نماد شهری، معرف فرهنگ و طبیعت شهر، انتخاب اول مردم و انتخاب پنجم معماران برجسته جهان و … . اما از میان عوامل متعدد فنی، ایدهپردازانه و چون آنها که در موفقیت این پروژه نقش داشتهاند، عاملی که کمتر در رسانهها به آن پرداخته شده و گویا از نظر مسئولان و مدیران شهری نیز پنهان مانده موقعیت مکانی و پتانسیلی است که توانسته آن را به فضایی جمعی تبدیل کند.
امروز با گسترش و تغییر مقیاس شهر، درک منظر شهری بهصورت جامع و کلی امکان ندارد. این امر موجب گسست ادراکی شهروندان و تهدید هویت شهری نزد آنان می شود. از اینرو مکانیابی نقاطی که امکان دیدن کل شهر را فراهم میکنند همواره مورد توجه بوده و بهعنوان راهکاری ویژه در کشورهای مختلف دیده شده است. نظرگاههای شهری با ایجاد تصویری روشن از شهر و ایجاد لذت بصری، بستری برای ثبت خاطرات جمعی هستند (طیبیفر، ۱۳۸۹). با این مقدمه میتوان نظرگاهها را یکی از انواع موفق فضاهای جمعی در شهر دانست که با ایجاد تصویری بارز از شهر، بهانهای برای اجتماع افراد فراهم میکنند. مطالعهای که PPS بر روی بیش از ۱۰۰۰ قطعه فضای عمومی شهری در کشورهای مختلف دنیا انجام داده است، حاکی از آن است که ۴ عامل اساسی سنجش مطلوبیت کیفی وضعیت فضاهای عمومی شهری از اهمیت بیشتری برخوردار است: دسترسی و به هم پیوستگی، آسایش و تصویر ذهنی، استفادهها و فعالیتها و اجتماعیبودن (مطلایی و رنجبر، ۱۳۸۹، اجتماع شهروندان برای تماشای شهرشان و بهدستآوردن تصویری هویتمند توسط شهر.
[divider]موقعیت استراتژیک تپههای عباس آباد [/divider]
نعمت نظرگاههای شهری برای هر منطقه و هر کشوری در دسترس نیست؛ مگر آنکه بهصورت مصنوعی به ایجاد ارتفاعاتی مصنوع در سطح شهر پرداخته شود که این برای شهر و مدیران شهری هزینهای هنگفت دارد. اما شهرهایی که از لحاظ موقعیت قرارگیری در بستری طبیعی با شکل ویژهای از زمین رویارو هستند، از نعمتی طبیعی برای شهر برخوردارند: وجود فضاهایی که میتوانند بالقوه یک نظرگاه شهری باشند. میتوان شهر تهران را از ایندست شهرهای بهرهمند دانست. شیب عمومی زمین در تهران از شمال به جنوب در دامنه کوهستان شمیرانات، ۱۰ تا ۱۵ درصد، ازتجریش تا تپههای عباسآباد (با شیب متوسط) ۳ تا ۵ درصد، ازعباسآباد تا خیابان انقلاب ۲ درصد و از مرکز شهر تا کناره ۱ درصد است(URL1). قرارگیری شهر تهران در دشت و کوهپایه جنوبی رشتهکوه البرز علاوه بر ارتفاعات شمالی از بلندیهایی در موقعیتهای میانی شهر نیز برخوردار میکند. این ارتفاعات همان مواهب طبیعی هستند که میتوانند بدون صرف هزینههای فراوان برای مدیران شهر، امکان ایجاد نظرگاه را فراهم کنند. در شهر تهران علاوه بر ارتفاعات شمالی، آن را که حاصل شیب عمومی کوهپایههای جنوبی البرز و دشت تهران هستند، ارتفاعاتی در یک خط ممتد از میانه شهر میگذرند؛ ارتفاعاتی که از شرق و با بلندیهای لویزان آغاز و در غرب به اراضی پارک پردیسان ختم میشوند. این ارتفاعات در میانه مسیر خود از اراضی ارزشمند عباس آباد میگذرند که با توجه به مرکزیتشان نسبت به دو نقطه دیگر از اهمیت بیشتری برخوردارند. این اهمیت از یک وجه به امکان ایجاد نقاط نظرگاهی در این اراضی برمیگردد که به راحتی چشماندازهایی را در اختیار شهروندان قرار میدهند؛ وجهی که تنها بهمنظور قرار دادن برخی کاربریها – که در جای خود مهم هستند – به آن پرداخته شده است. گرچه در سالهای اخیر کاربریهای تفریحی در این نقاط اهمیت یافته، اما پل طبیعت گویای واقعیتی دیگر در زمینه این اراضی است که سالها از دید مدیریتی مدیران پنهان مانده است.
[divider]پل طبیعت بالفعلسازی یک استعداد بالقوه[/divider]
آنچه پل طبیعت را به مجالی برای توقف و تجمع بدل میکند (چنانچه ایده طراحان آن هم بر این امر استوار بوده است که آن را مانند پل خواجو در اصفهان تنها محل عبور نبینند) مکانیابی آن است. این پل با قرارگیری در محلی استراتژیک توانسته است استعدادی طبیعی از ساختار زمین شهر تهران را نمایان کند. این استعداد که همان فرصتِ دادن چشماندازهای جامع از شهر است، در این پل به صورت بالفعل بروز مییابد. پل طبیعت بهعنوان یک فضای جمعی بیش از آنکه به جوانب فیزیکی و کالبدی متکی باشد، فضایی ادراکی و نمادین است؛ ادراکی حاصل از تماشای شهروندان و به ذهنسپردن منظره شهرشان. موقعیت ویژه این پل در اراضی مرتفع عباس آباد، پتانسیلی بالقوه از این اراضی را به یک ویژگی بالفعل تبدیل کرده است. این پل محلی برای شکلگیری تعاملات اجتماعی مردم شهر و بستری برای وقوع رفتارهای انسانی است. پل طبیعت مجموعهای از عرصهها و فضاهایی با مقیاس و عملکرد بههمپیوسته است که در نقطهای با موقعیت خاص و استراتژیک شکل گرفته است. این موضوع هم توانمندی آن را در ایجاد جاذبهای شهری برای اقشار مختلف به دنبال داشته و هم موضوعیتی برای ایجاد فضاهای جمعی به وجود آورده است.
[divider]یک پیروزی جمعی[/divider]
امروزه پل طبیعت در حال تبدیل به یک برند در شهر تهران است. علاوه بر موفقیتهای این پروژه در عرصههای فنی و تکنولوژیک، حس تعلقی که در شهروندان تهرانی نسبت به آن در حال ایجادشدن است موضوعی بسیار ارزشمند است که باید برای طراحان یا مدیران و مسئولان شهری نیز از اهمیت بیشتری برخوردار باشد. اما این توفیق بزرگ، حاصل حضور و اجتماع شهروندان است که موجب شده آن را متعلق به خود و شهرشان بدانند. آنچه ضامن تداوم این حضور و تبدیل آن به یک نماد و نشانه شهری بین شهروندان خواهد شد خاطره جمعی است که در ذهن آنها نقش خواهد بست. شاید برای معماران یا مهندسان سازه و حتی برای بسیاری از مردم جاذبه اولیهای که این پل را به مقصد بازدید آنها تبدیل کرده است، همان ابعاد زیباشناسی و تکنیکی در سازه و فرم آن باشد؛ اما میتوان در بلندمدت این عامل را کمرنگتر دید؛ چراکه بعد از گذشت زمان جاذبههای بصری اولیه کمرنگ میشوند و نوسازی یا افزودن متعلقاتی به پدیده ضرورت مییابد. به نظر میرسد شناختهشدن پل بهعنوان یک فضای جمعی است که ضامن بقای آن در بین مردم خواهد بود. پیروزی پل طبیعت تنها متعلق به طراحان آن یا مسئولان شهرداری نیست؛ بلکه یک پیروزی جمعی است برای همه شهروندان تهرانی؛ چنانچه خود مسئولان نیز در روزهای اخیر به این امر اذعان داشتهاند. معاونت اجتماعی شهرداری تهران با بیان اینکه «ثبت خاطره و احساس تعلق نسبت به این سازه عظیم نشانه خوبی از پویایی این پروژه شهری و جاریبودن حیات مدنی و زندگی اجتماعی در آن است»(URL2) یکی از موفقیتهای آن را تبدیلشدنش به نمادی برای شهر تهران دانسته است. گرچه پل طبیعت این توفیق را مدیون طراحی زیبا یا برنامهریزی مدیران شهر برای مکانیابی آن است، اما بیش و پیش از آن مرهون بستری است که در آن واقع شده است؛ بستری که امکان در اختیارقراردادن چشماندازی جامع و زیبا را از شهر تهران ایجاد کرده است. برقراری ارتباط منطقی بین بستر، چشماندازها، فضای نظرگاهی و فضای جمعی میتواند سلسلهمراتبی را مشخص کند که محبوبیت پل طبیعت را در میان شهروندان سبب شده است.
[divider]پل طبیعت یک الگوی موفق[/divider]
رجوع به سلسلهمراتبی که در پایان، پل طبیعت را به یک نقطه عطف شهری تبدیل کردهاند، نشان از بهکارگیری یک الگوی موفق دارد که بهرغم بستر فراهمش در شهر تهران مورد توجه قرار نگرفته است. الگو یا ایدهای که توفیق اجتماعی پل طبیعت را به دنبال داشته، برآمده از بستر طبیعی شهر است. اما به نظر میرسد این ایده چنانکه در این پروژه مورد توجه قرار گرفته در سایر نقاط شهر به کار گرفته نشده است؛ گرچه ایده یادشده موهبتی رایگان در اختیار شهر است، اما هیچگاه به الگویی برای ایجاد فضاهای جمعی تبدیل نشده است. پل طبیعت نشان میدهد چگونه حسن استفاده از این فرصت و برنامهریزی درست برای ایجاد فضاهای جمعی موجب موفقیت یک پروژه میشود. الگویی که پل طبیعت پیش روی مدیران و برنامهریزان شهری میگذارد این است که به فرصتی نهفته در شهر توجه کنند و آن را با شناسایی درست به کار گیرند. این فرصت موهبت طبیعی موجود در ارتفاعات شهر تهران است و بر اساس الگوی مکشوف از تجربه پل طبیعت، جایگاهی برای ایجاد فضاهای جمعی به شمار میرود. با استناد به تعریف فضای جمعی که محل تعامل و ارتباط متقابل شهروندان و مکانی برای اجتماع و گفتوگوی آنها است، ارتفاعات شهر تهران میتوانند با داشتن مزیت نسبی خصلت نظرگاهی خود، قابلیت بسیار بالایی برای تبدیل به فضاهای جمعی داشته باشند. نقاط مرتفع شهر تهران از این نظر که محلی برای بهدستآوردن تصویری کامل از شهر و حصول ادراکی مشترک از آن هستند، امتیازی بالقوه برای تبدیلشدن به فضای جمعی دارند. تجربه پل طبیعت نشان میدهد تا چه اندازه دقت و بذل توجه به این نقاط میتواند متضمن توفیق پروژههای شهری باشد.
[divider]به دنبال نقاط بلند [/divider]
برای ایجاد فضاهای جمعی با الگوی مورد نظر، نخستین گام یافتن نقاط مستعد از این جنس است. فضاهای جمعی از جنس نظرگاه بر ارتفاعاتی مکانیابی میشوند که یافتن آنها در شهر تهران چندان دشوار نیست. اما نکته دوم یافتن نقاطی است که بتوانند چشماندازهایی اثرگذار را برای شهروندان ایجاد کنند؛ چشماندازهایی هویتمند که در یک نگاه شهر را در نظرگاه مخاطب قرار دهند. این چشماندازها باید حاوی عناصری هویتبخش برای شهر باشند. به دنبال این نقاط میتوان توپوگرافی شهر تهران را بررسی کرد. این نقاط شامل دو دسته ارتفاعات شمال و مرکز شهر هستند. برخی ارتفاعات شمالی شهر مانند بام تهران به چنین فضاهایی تبدیل شدهاند و امروزه محلی برای تماشای شهر هستند؛ برخی دیگر از این ارتفاعات به واسطه تراکم کاربریهای تفریحی و خدماتی در شلوغی این کاربریها چشماندازهای خود را از دست دادهاند.
در این میان ارتفاعاتی که در بخش میانی شهر قرار دارند به واسطه وسعت دید بیشتری که به اطراف و دید همزمانی که به شمال و جنوب شهر دارند از اهمیت بیشتری برخوردارند. گرچه تنوع توپوگرافیک تهران نقاط ریزودرشت بسیاری را در سطح شهر با این قابلیت ایجاد کرده است که میتوانند چشماندازهای گوناگونی را برای شهروندان ایجاد کنند، چنانچه اشاره شد، ارتفاعاتی با مکانیابی مناسبتر که از گستردگی مناسبی برخوردارند نیز میتوانند به فضاهای جمعی شهر تهران تبدیل شوند. این موضوع باعث میشود نتوان هر فضای نظرگاهی در سطح شهر را به فضای جمعی تبدیل کرد.
صفحهی اصلی پروندهی «فضای جمعی»
[divider]منبع[/divider]
فصلنامه معماری و شهرسازی همشهری معماری شمارهی ۳۰ | تهرانشهر