عدهای خلیفه سوم را و عدهای مروان بن حکم خلیفه اموی را نخستین سازنده مقصوره میدانند ولی گمان دیگر آن است که نخستین کسی که در مسجد مقصوره ساخت، معاویه بود. معاویه در بدعتِ «به مسجد افزودن» در بسیاری از موارد نخستین بوده است ولی برای اینیکی جز عزت و جلال بنای مسجد، بهانه دیگری هم داشت. ۳ خلیفه از ۴ خلیفه پیشین در مسجد و یا در حال عبادت ترور شده بودند. خود او نیز تروری نافرجام را از سوی خوارج تجربه کرده بود. نتیجه اینکه در ظاهر امر دلایل کافی وجود داشت تا آنچه را از همسایگان بیزانسی آموخته بود در پرداخت شاهانه محرابهای عبادی به کار بندد و حائلی رابین خود و مأمومین قرار دهد. این جایگاه کمکم بهعنوان عنصری تشریفاتی بالیده شد و چنان جایگاه یافت که در شمار محراب و منبر، یکی از ارکان مساجد اهل سنت در برخی ممالک به شمار میرود.
امنیت همیشه برای حاکمین جامعه مسئلهای ضروری بوده است. اما گاهی بیش از آنکه ضرورتهای فیزیکی در مورد آن لحاظ شود، بهانهای بوده است برای انجام برخی اعمال که بدون این توجیه امکانپذیر نبودهاند. گاه نیز کار چنان بالا میگیرد که حتی صحبت درباره ضروری بودن یا نبودن برخی از امور، خود مشمول امنیتی بودن یا نبودن میشود. بیشک اگر کسی از مسلمین در اعتراض به معاویه درباره ساخت مقصوره صدای خود را بلند میساخت، بیش و پیش از آنکه پاسخی بشنود، متهم به این بود که همدست با دشمنان و قاتلین خلیفه است.
هرچقدر هرم قدرت در جامعهای از سوی فرد بهسوی قشری از افراد گسترش یابد و جمع بیشتری را در شمول خود قرار دهد، چنانکه تلقی دولت مدرن چنین است، مقصورههای ذهنی نیز میتوانند گسترش پیدا کنند. میتوانند بخش زیادی از قشر حاکم را در محدودهای مجزای از مردم، از مسیری جدا و با تشریفاتی جدا به صفوف نماز برسانند و از همان مسیر بهسلامت برگردانند. این اتفاق توصیف همان وضعیتی است که در عمده نمازهای جمعه و یا جماعتی که مسئولین در آنها حضور دارند رخ میدهد.
اگر به چهرههای تصویر فوق دقت کنیم درمییابیم که میان خود جمعیت گزینششده نیز مرزهایی وجود دارد که در بسیاری از موارد افرادی با مرتبه بالاتر سیاسی در محدودهای عقبتر قرارگرفتهاند. پس گویا این مرزها در درون خود چندان قاعدهمند نیستند. همچنین گهگاه چهرههایی دیده میشوند که هرچند عقبه سیاسی دارند ولی سالهاست هیچ پست حاکمیتی را در اختیار ندارند و یا صرفاً فعالین رسانهای هستند. گویا تعریف واضحی از طبقهای که باید در این محدوده قرار بگیرد وجود ندارد. تنها شرط حضور چهره بودن است. حتی ممکن است این چهرهها ورزشی باشند. و یا آنکه چهره بارزی نباشند اما از همراهان آنان قرار بگیرند. به هر رو این نرده طبقهای را تعریف میکند که تعریف اش برای مخاطب عام و بقیه مردم چندان روشن به نظر نمیرسد.
بگذارید چند فرضیه را درباره ضرورت این نردههای حائل مرور کنیم. فرض اول احتمال ترور با مواد منفجره است. در این صورت تمرکز چهرههای سیاسی خود بهعنوان یک فرآیند محرک و هدف ساز بهعنوان یک خطای امنیتی به شمار میرود. فرض دوم ترور فردی با سلاح سرد یا گرم است که اگر تصاویر متعدد این حائلها را مرور کنید درمییابید که بههیچوجه خاصیت تدافعی بارزی ندارند. اگر شخصی بخواهد به چهره خاصی به هر علتی نزدیک شود و حاضر باشد این عمل را در چنین جمعیتی صورت دهد، عبور لحظهای از این حائلها کار بسیار سادهای است؛ ضمن اینکه ورود به فضای مسقف نماز جمعهها با چکهای امنیتی اولیه در ورودیها میسر میشود. پس بگذارید ماهیت امنیتی را بهعنوان یک پیشفرض ذهنی رها کنیم.
فرض دیگر میتواند مراجعات مردمی به این چهرهها باشد. اتفاقی که بعد و قبل از نماز ممکن است رخ دهد و در عمده موارد حضورِ جمعی، مانند راهپیماییها و سخنرانیها نیز دیده میشود. این فرض را باید اینگونه به چالش کشید که چرا مراجعه نکنند؟! این اجتماع مسلمین است و این افراد نیز مسئولیت را پذیرفتهاند. سنت نابجایی نیست اگر پس از اتمام نماز در میان مردم به آنها پاسخ دهند یا به زمان و مکان دیگری راهنماییشان کنند.
در مواردی نیز این فاصله را نه نردههای سفیدرنگ که جمعیتهای سازماندهی شده و متحدالشکل ایجاد میکنند. فضاهایی از قبل رزرو شده که بقیه نمازگزاران حق اشغال آن را ندارند. در این موارد بهروشنی علتالعلل این رفتار آشکار میشود. همان نمایش استیلا و قدرت و ایجاد رابطه طبقانی میان عام و خاص که نماز جماعت تلاشی برای از بین بردن آن است. همانطور که خود اسلام یکی از پایهایترین شعارهایش را از میان بردن این فاصله تعریف کرده است. ورزشکار، سیاستمدار، اهل رسانه، کارآفرین (ثروتمند) و اقوام و دوستان میتوانند فضاهایی معین در اختیار داشته باشند و شما هرچقدر به امام جماعت مؤمن باشید و مشتاق به حضور، هرگز تجربه صف اول نماز را نمیتوانید کسب کنید. گویی دیواری شیشهای بناست تا نهتنها مواهب دنیوی که حتی ثواب اخروی را نیز به شکلی ناعادلانه توزیع کند.
رانت فضایی ایجادشده برای قدرتمندان در نمازهای جمعه و جماعت، یکی از دهشتناکترین تصاویری است که میتواند در همان نقطهای که منبع مشروعیت و مقبولیت نظام جمهوری اسلامی است، حیثیت و چهره نظام را مخدوش کند. درحالیکه بر سر عنوان تنها دموکراسی واقعی منطقه میان ایران، اسرائیل و ترکیه رقابت وجود دارد و ۴ کشور ایران، عربستان، ترکیه و مصر هرکدام داعیهدار مفهوم امت اسلامی است، چنین بیسلیقگیهایی که به خاطر عادت شدن چندین سالهشان بسیار تغییرناپذیر به نظر میرسند، ضروری است که برطرف شوند. نباید در جمهوری اسلامی که خود را میراث دار اهلبیتی میداند که از آمیختگی با مردم پرهیز نمیکردند و حتی در خود این نظام در دیگر مراسم و ایام این آمیختگی دیده میشود، در میان صفوف نماز، اینهمه افتراق دیده شود. بهراستی در تصویر زیر، چه کسی ممکن است برای چه کسی مزاحمت ایجاد کند؟ مسئولین در جامعه اسلامی از مردماند نه بر مردم.