پاتوق‌های شهری | فضاهایی برای دیدن و شنیدن و سخن گفتن

مأخد: سایت گردشگری ایران

دبیر پرونده: کامیار صلواتی |  دانشجوی کارشناسی مطالعات معماری ایران، دانشگاه تهران


در زمانه‌ای که ندیدن، نشنیدن و سخن نگفتن فضیلت است، چگونه باید دید، سخن گفت و شنید؟ چگونه باید چشم در چشم مردمی دوخت که معاصر ما هستند و از مردمان همه‌ی زمان‌ها و مکان‌های دیگر به ما نزدیک‌تر؟ بیایید این پرسش را از شهر بپرسیم. فضاهای عمومی شهری، پاتوق‌ها، میدان‌ها و هرجای دیگری که مجال این دیدن و شنیدن و سخن گفتن را فراهم کنند قلب تپنده‌ی هر شهرند. چنین فضاهایی مظهر شهروندان آن شهرند، جایی برای تأثیر و تأثر و کنش و واکنش. از این نقطه‌نظر، نه اداره‌ها، نه کارخانه‌ها، نه خیابان‌ها و نه بازارها، بلکه این عرصه‌ها مهم‌ترین فضاهای هر شهرند. پرونده‌ی «پاتوق‌های شهری در ایران» تلاشی برای نمایاندن، تحلیل، واکاوی و توصیف این فضاها در ایران است؛ تلاشی برای رسیدن به پاسخ سوال‌هایی از این دست که: این فضاها کجایند؟ چگونه‌اند؟‌ بر زیست شهروندان چه اثری می‌گذارند و چگونه محمل رویداد می‌شوند؟‌ از این پس، در سلسله نوشتارهایی در پایگاه رویدادهای معماری، پاسخ این سوال‌ها را خواهیم جُست.

[divider]رواقی که نیست[/divider]

نگاهی به رواق ساختمان فرهنگستان هنر با تکیه‌بر مفهوم حوزه‌ی عمومی در اندیشه‌ی هانا آرنت

نویسنده: سعید احمدیان | دانشجوی کارشناسی ارشد رشته‌ی جامعه‌شناسی در دانشگاه علامه طباطبائی


در خیابان ولیعصر کمی پایین‌تر از خیابان طالقانی، ساختمان فرهنگستان هنر قرار دارد؛ ساختمانی که در کنارش رواقی دارد با ستون‌هایی سنگی، حوض آبی و یک فرونشستگی‌ در میانه که چند پله می‌سازد تا افراد بتوانند در کنار حوض بنشینند یا به دیواره‌ها و ستون‌ها تکیه دهند. آدم‌ها می‌آمدند و در این رواق می‌نشستند، گپ می‌زدند، کتاب می‌خواندند، موسیقی پخش می‌کردند و ملال روزهایشان را دود می‌کردند. حالا رواق با ستون‌ها و حوض و پله‌هایش هنوز هست اما آدم‌ها دیگر نه، فرهنگستان مانده و حوضش. مرزی شیشه‌ای رواق را از خیابان جدا می‌کند. شیشه‌هایی شفاف که وقتی نگاه از میانشان می‌گذرد، خاطره‌ها و لحظه‌های گذشته دوباره در مکانی که تجربه‌شان کردی، جان می‌گیرند. دیگر نمی‌توانی به مکانی که آن اتفاقات را تجربه کردی پا بگذاری و این تبعید است. تبعید گفت‌وگوست به تک‌گویی. تبعید ماست به من‌های بسیار. تبعید عمل است به رفتار.

متن کامل مقاله

[divider]همیشه در گردش[/divider]

نگاهی به مسئله‌ی «توقف» و «حرکت» پیاده‌ها در تبریز

نویسنده: امیررضا اسماعیلی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران، دانشگاه تهران


تعریف‌های متعددی در مورد فضاهای عمومی وجود دارد و از نقطه‌نظرهای گوناگونی هم می‌توان این دسته از فضاها را مورد بحث و بررسی قرار داد. اما اگر این تعریف را بپذیریم که «فضای عمومی یعنی زمینه‌ی مشترکی که مردم در آن بتوانند فعالیت‌های عملکردی و آئینی را که منجر به پیوند بین‌شان می‌شود انجام دهند.»  نیاز به فضاهایی برای توقف، نشستن و فراغت نیز مطرح می‌شود، مسئله‌ای که پیوند محکمی با ساختار شهر و الگوی مسیرهای حرکتی علی‌الخصوص مسیرهای پیاده دارد.

متن کامل مقاله

[divider]فضاهای تنهایی[/divider]

 روایتی کوتاه از پرسه‌زنی، تنهایی و گذران وقت در شهر

نویسنده: امیررضا اسماعیلی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران، دانشگاه تهران


ما انسان‌ها در دوره‌های مختلف زندگی با انواع مختلفی از تنهایی مواجه می‌شویم که هرکدام به شکل مقطعی یا دائم بر روحیات ما، دریافت ما از زندگی و نگرش‌مان به آن تاثیر می‌گذارند. بسیاری آن را مترادف با درد و ناراحتی دانسته‌اند و بیشتر از دیدگاه روان‌شناسی و جامعه‌شناسی راهکارهایی برای آن ارائه کرده‌اند. اما به نظر کمتر به این مسئله در شهرهایمان توجه کرده‌ایم. از تجربه‌ی فضایی آرام و بی‌دغدغه که امکان اندیشیدن را فراهم کند یا از بستری برای سرگرم‌شدن، گفت‌وگو کردن و قرار ملاقات گذاشتن و دوست‌های جدید پیدا کردن.

متن کامل مقاله

[divider]پاگردی برای شهر[/divider]

یک روایت شخصی از میدان جلفا

نویسنده: سعیده سلطانی | دانشجوی طراحی صحنه دانشگاه هنر تهران


آدم‌ها حتی همدیگر را نمی‌شناختند.  برای اولین بار آن‌جا هم‌کلام می‌شدند، صمیمی می‌شدند و اعتماد می‌کردند. شاید چون تعداد نیمکت‌ها برای آن جمعیت کم بود، مردمی که با هم غریبه بودند روی سکوها کنار هم می‌نشستند. کافه‌ها و فضاهای سربسته برای دور هم نشستن طوری که بتوان در حین گفت‌‌گو  به چشم ها نگاه کرد زیاد نبودند، البته که تعداد کافه بروها هم آنچنان چشم‌گیر نبود؛ بنابراین آدم‌هایی که حتی همدیگر را نمی‌شناختند آن‌جا هم‌کلام می‌شدند، اعتماد می‌کردند و صمیمی می‌شدند. دوباره می‌آمدند. وقتی بازمی‌گشتند بعضی‌ها را می‌شناختند؛ تعداد تکراری‌ها کم نبود.

متن کامل مقاله

 

مطلبی دیگر
راه رفتن در ارتفاع: جایگزینی برای پله و آسانسور