بیانیه تشکل‌های دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران درباره «طرح جدید توسعه دانشگاه تهران»

                                                                                         بسمه‌تعالی

 

دانشگاه تهران از ابتدای تأسیس تا‌کنون، صرفاً به‌عنوان یک نهاد دانشگاهی و آموزشی مطرح نبوده، بلکه به‌واسطه نقش آن در مهم‌ترین حوادث تاریخی و تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه، همواره زمینه‌ساز پیوند میان مردم و قشر دانشگاهی ایران بوده است. ازاین‌رو، تصمیم‌گیری و قضاوت درباره طرح توسعه آن نمی‌تواند تنها در انحصار وزارت راه و شهرسازی، شهرداری و هیئت امناء دانشگاه تهران باشد. بر این اساس برخی از دانشجویان، فارغ‌التحصیلان و تشکل‌های دانشجویی مجموعه‌ای از نکات ضعف و ابهام در خصوص طرح جدید توسعه دانشگاه تهران که با عنوان «شهر دانش، دانشگاه کارآفرین، سبز و هوشمند» روند تصویب خود را طی می‌نماید، جهت تنویر افکار عمومی به استحضار عموم مردم شریف ایران می‌رساند:

 

۱- دانشگاه تهران از اوایل دهه ۸۰ تاکنون جهت اجرایی کردن طرح توسعه دانشگاه درگیر تملک و آزادسازی اراضی است، اما تا این زمان، تملک حدود ۴۰ درصد اراضی باقی‌مانده است که ارزش مالی آن با اراضی که تاکنون تملک‌شده برابری می‌کند. مشکل تنها به موضوع عدم تأمین بودجه مرتبط نیست، بلکه بحث تملک در تمام طرح‌های شهری با مباحث پیچیده اجتماعی، حقوقی و مالی مواجه است. باوجودآنکه مشکل اجتماعی در این طرح با نادیده گرفتن اعتراضات مردمی به‌ظاهر مرتفع شده است، اما سایر مشکلات اعم از حقوقی و مالی، هنوز به قوت خود باقی است که همچنان سبب طولانی شدن روند اجرای طرح خواهد شد.

 

۲- شایان توجه است که محدوده طرح توسعه دانشگاه تهران، در‌گذشته بخشی از یک محله مسکونی بوده است. باوجود آن‌که به سبب اجرای طرح، بخشی از ساکنان با رضایت و یا به‌اجبار محله خود را ترک کرده‌اند، لیکن زندگی‌بخش دیگری از ساکنان همچنان در این محدوده در جریان است. به‌موجب عدم توجه به تحقق‌پذیری طرح، خرید املاک از سوی دانشگاه تهران متوقف گشت و در طول توقف آن اجازه فروش، نوسازی و بازسازی نیز به ساکنان داده نمی‌شود. همچنین بسیاری از اراضی تملک‌شده، به پارکینگ تبدیل گردیده که کیفیت زندگی در این محدوده را تنزل داده است. این موارد شاهدی است بر این موضوع که در این طرح، ساکنان مورد بی‌مهری واقع گشته‌اند. این نکته نیز قابل‌تأمل‌ است که طرح توسعه دانشگاه تهران بدون اطلاع اجتماع محلی تغییر یافته است و مردم از این موضوع بی‌اطلاع هستند که بخشی از محله آن‌ها به‌جای دانشگاه به پارک علم‌و‌فناوری تبدیل خواهد شد!

 

۳- تاکنون تبیین دقیقی از توجیه‌پذیری اقتصادی اجرای این طرح ارائه نشده است. بااین‌وجود می‌توان به نکاتی که از مصاحبه‌ها و بیانات متولیان طرح استخراج‌شده است، اشاره نمود:

 

بودجه تملک اراضی باقیمانده، از محل اوراق مشارکت تأمین خواهد شد. لازم به ذکر است که ماهیت اوراق مشارکت به‌گونه‌ای است که می‌بایست از سود تضمین‌شده برخوردار باشد و این در حالی است که تملک و آزادسازی اراضی برای طرح‌های شهری فعالیتی سرمایه‌بر، فرسایشی و طاقت‌فرسا است که نمی‌تواند محل مناسبی برای سرمایه‌گذاری منابع مالی حاصل از اوراق مشارکت باشد.

 

همچنین مقرر گردیده که تأمین سرمایه اجرای طرح، به‌صورت مستقل و بدون حمایت مالی دولت صورت پذیرد. در این‌گونه طرح‌ها، اعطای امتیازات به سرمایه‌گذار امری اجتناب‌ناپذیر است. روند طرح‌های مشابه نشان می‌دهد که به‌طورمعمول این امتیازات ماهیتی ضد شهری می‏یابد، به این سبب که هزینه‌های واقعی طرح، در اکثر قریب به‌اتفاق موارد، از ارقام و محاسبات پیش‌بینی‌شده فراتر رفته و محملی را جهت اعطای امتیازات بیشتر برای جذب منابع مالی فراهم می‌آورد. نتایج این اقدام، انحراف طرح از اهداف خود به‌ویژه در موضوعات تراکم و کاربری‌ها و یا اتلاف سرمایه عمومی به‌واسطه لزوم تهاتر یا اعطا زمین و ملک معوض در قبال جذب سرمایه بخش خصوصی را به دنبال خواهد داشت.

 

۴- از دیگر نقاط ابهام این طرح پیش‌بینی استقرار ۴۰۰۰ تا ۵۰۰۰ شرکت دانش‌بنیان (که به‌عنوان شرکت‌های خصوصی ثبت می‌شوند) در این محدوده است. در این خصوص می‌توان به نکات حائز اهمیتی اشاره نمود. ابتدا این‌که با استقرار این تعداد از شرکت‌های خصوصی این طرح دیگر به‌عنوان طرح توسعه دانشگاه تهران شناخته نمی‌شود، بلکه می‌توان از آن به‌عنوان «طرح استفاده مجدد از اراضی اطراف دانشگاه تهران» نام برد. ثانیاً مشخص نیست برآورد این تعداد از شرکت‌های دانش‌بنیان بر اساس چه مطالعاتی صورت گرفته است و آیا چنین تقاضایی وجود دارد؟ ضمناً آیا ارزیابی و پایشی از روند فعالیت پارک‌های علم‌و‌فناوری در نقاط مختلف کشور صورت گرفته است و آیا این پارک‌ها توانسته‌اند انتظارات اولیه برای رونق فضای کسب‌وکار دانش‌بنیان در کشور را فراهم آوردند؟

 

۵- پردیس مرکزی دانشگاه تهران در فهرست پیشنهادی کشور ایران جهت ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد و تاکنون اقدامات اولیه‌ای توسط سازمان میراث فرهنگی در این زمینه صورت گرفته است. این موضوع و ملاحظات مربوط به آن، یکی از نقاط ابهام طرح پیشنهادی است زیرا با توجه به تراکم ساختمانی در نظر گرفته‌شده، احتمال اخلال در فرایند ثبت جهانی پردیس مرکزی دانشگاه تهران وجود خواهد داشت. در این خصوص در دفعاتی موضوع با متولیان امر مطرح گردید، لیکن پاسخ صریح و مشخصی به آن داده نشده است.

 

۶- معاون محترم شهرسازی و معماری شهرداری تهران در تاریخ ۱۳ آذر ۱۳۹۶ تصریح می-کند که «در شهر تهران بیش‌ازحد تصور، ساختمان احداث‌شده و دیگر این شهر ظرفیتی برای ساخت‌و‌ساز ندارد». درصورتی‌که طرح جدید توسعه دانشگاه تهران، ساخت‌وساز گسترده‌ای را به محدوده‌ مرکزی شهر تحمیل می‌نماید. این طرح در صورت تصویب قطعی، یادآور سیاست یک بام و دو هوا خواهد بود که متأسفانه روندی معمول در سیاست‌گذاری‌های شهری در ایران است. از سوی دیگر طبق نظر شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در جلسه مورخ ۲۲ شهریور ۱۳۹۴ تصریح می‌نماید که «به‌منظور تأمین حمل‌و‌نقل عمومی محدوده موردبحث، شهرداری تهران موظف است طرح‌های لازم را تهیه و به تصویب شورای‌عالی‌ هماهنگی ترافیک شهرهای کشور برساند» که نشان می‌دهد این طرح هزینه‌هایی را به شهر تهران جهت تسهیل حمل‌و‌نقل عمومی به مرکز شهر تحمیل خواهد کرد که ضرورت آن نامشخص است.

 

۷- متولیان طرح جدید توسعه دانشگاه تهران، بخشی از توجیه‌پذیری آن را ضرورت درآمدزایی مستقل دانشگاه‌ها عنوان نموده‌اند. بحث اقتصاد و درآمد به‌اندازه‌ای در این طرح مورد تأکید و اهمیت قرارگرفته که سرمایه‌های موجود اجتماعی، فرهنگی و تاریخی در این محدوده و لزوم حفظ این سرمایه‌ها را تحت‌الشعاع خود قرار داده است. متأسفانه در این طرح کسب درآمد از طریق بازار زمین و ساختمان مدنظر است! آیا ضرورت خودکفایی مالی دانشگاه تهران، مجوز اعمال هرگونه سازوکار و روشی جهت درآمدزایی را صادر می‌نماید؟ دانشگاه تهران باید این مهم را مشخص نماید که می‌خواهد به‌عنوان یک‌نهاد آموزشی فرهنگی به فعالیت خود ادامه دهد یا به بنگاهی اقتصادی آن‌هم در سطح بازار عام املاک و مستغلات تبدیل گردد.

 

درنهایت، آنچه به دیده می‌آید، تهیه طرحی همانند سایر طرح‌های شهری در قالب فرایند بالا به پایین است؛ با این تفاوت که در کمال تأسف مرجع این تحمیل نه دولت یا شهرداری، بلکه دانشگاه تهران است. طرحی که تمام شهروندان ساکن در محدوده را وادار نموده است که خواسته‌های از پیش تعیین‏شده آن را بپذیرند. جای بسی شگفتی است، طرح‌های مشابهی که تاکنون مبتنی بر تملک کامل اراضی، اخراج اجباری ساکنان و تخریب کامل اجرایی گردیده در حیطه آموزشی و در کلاس‌های درس دانشگاه، با عناوینی چون طرح‌های بولدوزری، از بالا به پایین، تحمیلی، تکنوکراتیک و … معرفی می‌شوند اما در حیطه عمل، دانشگاه همان رویکرد تقبیح شده را در پیش می‌گیرد. به نظر می-رسد که می‌بایست پیش از ادامه طرح با دقت به این پرسش مهم بیندیشیم که آیا این پروژه در صورت اجرای کامل به مثالی برای عالمان بی‌عمل تبدیل نخواهد شد؟

 

در پایان تصریح می‌شود که دانشگاه تهران به‌عنوان الگوی تمام دانشگاه‌های ایران مطرح است. بر این مبنا، آثار و تبعات گسترده هرگونه اقدامی از سوی این نهاد علمی می‌بایست به‌دقت موردتوجه قرار گیرد. انتظار می‌رود طرحی که کارفرما آن مهم‌ترین نهاد علمی، آموزشی و فرهنگی کشور است، ضعف‌های طرح‌های شهری مشابه را نداشته باشد و در تمام ابعاد به‌عنوان طرحی پیشرو تعریف و معرفی گردد.

 

ما خواستار آنیم که با توجه به ضعف‌های عمده این طرح ازجمله عدم شفافیت در فرایند تهیه و تصویب آن، عدم توجه به تحقق‌پذیری اهداف، نادیده انگاشتن ارزش و سرمایه فرهنگی و تاریخی پردیس مرکزی، انجام فرایندهای مشارکتی غیرواقعی و صوری، نادیده گرفتن اجتماع محلی و عدم توجه به ظرفیت جمعیت‌پذیری این محدوده، اقدامات زیر صورت پذیرد:

 

الف- اسناد مرتبط با مطالعات و فرایند تهیه، اجرا و توجیه‌پذیری طرح، در تمام ابعاد به‌صورت آشکار و شفاف در اختیار عموم مردم قرار گیرد.

 

ب‌- تصمیم‌گیری در خصوص طرح دانشگاه تهران به‌عنوان نماد آموزش عالی کشور از انحصار هیئت‌امنا دانشگاه تهران، شهرداری و دولت خارج گردد و بازنگری آن در دستور کار نمایندگان شورای شهر تهران و در قالب جلسه‌‌ای علنی قرار گیرد.

 

ج‌- طرح در راستای احراز منافع عمومی مجدداً بازنگری شود.

 

 

 

در ضمن این بیانیه موردحمایت انجمن‌ها و تشکیلات زیر قرارگرفته است:

 

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، بسیج دانشجویی دانشگاه تهران، انجمن علمی دانشکده‌های مرمت بافت و بنا، شهرسازی، جامعه‌شناسی، تاریخ، باستان‌شناسی و کانون فرهنگی مسائل اجتماعی بینش

مطلبی دیگر
دیگو ریورا / DCPP arquitectos