نویسنده: جیکوب ریدل[۱]: معمار و سردبیر
مترجم: الیاس کهنسال
بیایید اعتراف کنیم، معماران نسبت به رنگ مشکوک – یا شاید کمی ترسیده – اند. چه دلیل دیگری برای گرایش معماران معاصر به نماهای اکسپوز مثل بتن، آجر، فولاد کورتن، سنگ و چوب وجود دارد؟ دلیل این مسئله احتمالا به این خاطر است که انتخاب رنگ توسط یک معمار، معمولا یکی از شخصیترین – و در نتیجه غیرقابل دفاع ترین – تصمیماتی است که در طی یک پروژه باید گرفته شود[۲]. در حقیقت هم رنگآمیزی، از نقطه نظر فنی، به ندرت اهمیت دارد و زمانی که یک رنگ خاص به کارفرما پیشنهاد میشود، این سلیقه معمار است که دخیل است، به همین سادگی. یا شاید هم بیاعتمادی معماران به رنگآمیزی به خاطر گرایش معروف این حرفه به کنترل کردن همه چیز و این حقیقت دارد که رنگ یکی از خصوصیات ساختمان است که تاثیر آن به راحتی از بین میرود. بهتر، ما معماران تربیت شدهایم تا بر روی تصمیمات «مهم» و «معمارانه» همچون فرم، فضا، مصالح، برنامهی فیزیکی و ساماندهی طرح تمرکز کنیم. در واقع، رنگ کردن دوباره یک دیوار برای مالک آیندهی ساختمان بسیار راحتتر از جابهجا کردن آن خواهد بود.
اما با این اوصاف نمیتوان قدرت رنگ را نادیده گرفت. در واقع، در شرایط مناسب رنگ معماری میتواند بسیار تاثیرگذار باشد و به دلیل تواناییاش در برقراری ارتباط ساده و واضح، میتواند از فرم یا سبک معماری نیز تاثیرگذارتر باشد. این پدیده در محل اقامت رسمی سران سه کشور به خوبی نمایان است: کاخ سفید در واشنگتون، دی.سی[۳]، خانهی صورتی (لا کازا رزادا) در بوینس آیرس[۴] و خانهی آبی (چیونگ وادئا) در سئول[۵] – سه پروژهی شاخصی که رنگ نمای خارجیشان بسیار معروفتر است تا هر گونه خصوصیت فرمال یا سبکی معماری آنها.
قدیمیترین و احتمالا معروفترین نمونه از این سه، کاخ سفید امریکاست. این پروژه در سال ۱۸۰۰ و به دنبال انقلابی ساخته شد که حکومت استعماری انگلستان را ساقط کرد. کاخ سفید در ابتدا با نامهای گویاتری همچون «کاخ رئیسجمهور»، «عمارت ریاست جمهوری»، «عمارت دولت» یا «خانهی رئیسجمهور» شناخته میشد. با این حال، حتی در سال ۱۸۱۱ هم عموم مردم ساختمان را با رنگ نمای آن میشناختند، ترکیب سفیدی از سنگ آهک، چسب برنج، کازئین و سرب بر روی یک نمای ماسه سنگی. در سال ۱۹۰۱، تئودور روزولت[۶]، رئیسجمهور وقت عبارت «کاخ سفید – واشنگتن» را روی سربرگهای ریاست جمهوری زد و به این نام رسمیت داد.
رنگ این قابلیت را دارد که تداعیهای قدرت را از بین برده و به دنبال تداعی معانی کلیتر و ماندگارتری باشد.
حداقل دو توضیح رایج در مورد انتخاب رنگ سفید وجود دارد، یکی به وضوح محتوای سیاسی و نمادین آن است و دیگری بر عملکرد فنی آن تمرکز میکند. توضیح اول ادعا میکند که پس از آتشسوزی واشنگتن، دی.سی. در سال ۱۸۱۴ در جریان جنگی که از ۱۸۱۲ آغاز شده بود و بازسازی و تکمیل کاخ سفید، خانهی رئیسجمهور خاکستری رنگ، به رنگ سفید تغییر داده شد تا روی خرابیهای ناشی از آتشسوزی ایجاد شده توسط نیروهای انگلیسی را بپوشاند – و احتمالا خاطرهی آن را پاک کند – هرچند که مضمونهایی همچون پاککنندگی و بازسازی بیشک جذاب هستند ولی این داستان چیزی بیشتر از یک افسانه نیست چرا که به این ساختمان در نوشتههای قبل از جنگ نیز با نام «کاخ سفید» اشاره شده است.
از طرف دیگر، توضیح عملکردی این است که نمای خارجی سفید و خاص کاخ سفید در سال ۱۷۹۸ به این دلیل ایجاد شد که نمای ماسه سنگی را از یخزدگی در زمستان محافظت کند. هر چند که این توضیح از نظر زمانبندی محتملتر به نظر میرسد ولی این توجیه برای انتخاب رنگ سفید صرفا به عنوان یک تصمیم فنی ناکافی به نظر میرسد. شاید بتوان در اینجا یک توضیح ترکیبی سوم را در نظر گرفت. در اواخر قرن ۱۸ چندرنگی بودن معماری قدیمی یونان و روم هنوز چندان شناخته شده نبود و معماری کلاسیک به شکل افلاطونی سفید تصور میشد. در امریکای پس از انقلاب که تولد یک جمهوری نو بود و خود را بر مبنای مدلهای رومی و یونانی باستان بنا کرده بود، ساختمانهای سفید نوعی خاص و قوی از تداعی قدرت را میتوانسته به همراه داشته باشد – و حتی اگر نداشتهاند – چه رنگی بهتر از سفید؟
[divider]خانهی صورتی در بوینس آیرس[/divider]
توجیههای نمادین و فنی در مورد یکی دیگر از عمارتهای دولتی معروف، خانهی صورتی آرژانتین، نیز با یکدیگر رقابت میکنند. امروزه خانهی صورتی نقش عمارت رسمی دولت و دفتر ریاست جمهوری را بازی میکند. هر چند که رئیسجمهور معمولا در جای دیگری زندگی میکند. به عنوان یک ساختمان، خانهی صورتی تاریخچه پیچیدهای دارد که به استحکامات نظامی ساخته شده در دوره استعماری میرسد. در اواسط قرن ۱۹ این استحکامات تقریبا به کلی تخریب و با ساختمان اداره گمرک جایگزین شدند که بعدا در دهه ۱۸۶۰ توسط رئیس جمهور، بارتولومی میتره[۷]، به عنوان خانهی دولت و دفاتر رئیس جمهوری انتخاب شدند. در زمان دومینگو سارمینتو[۸]، جانشین میتره، نمای خارجی ساختمان به کلی تغییر کرد و به رنگ صورتی رنگآمیزی شد و یک ساختمان بزرگ برای ادارهی پست مرکزی در کنار آن ساخته شد. با این حال اداره پست جدید چنان خانهی دولت را تحتالشعاع قرار داد که در دهه ۱۸۸۰، رئیسجمهور خولیو روکا[۹] دستور داد تا خانه دولت از نو طراحی و ساخته شود تا در ظاهر و مقیاس با ادارهی پست متناسب شود. در سال ۱۸۹۸ این دو ساختمان توسط یک طاق مرکزی به هم الحاق شدند و کل مجموعه به رنگ صورتی در آمد تا با خانهی دولت قدیمی متناسب باشد.
داستانها در مورد اینکه چرا رئیسجمهور سارمینتو – مدافع دموکراسی در کشوری که گذشته نزدیکی از حکومت استعماری و استبدادی داشت – اداره گمرک سابق را به رنگ صورتی در آورد، درست مثل کاخ سفید، به دو دستهی سیاسی/نمادین و فنی تقسیم میشوند. نسخهی سیاسی احتمالا جالبترین داستان است هر چند که میتواند ساختگی باشد. در این نسخه، رنگ صورتی به این دلیل توسط سارمینتو انتخاب شد که به صورت نمادین اتحاد دو حزب سیاسی رقیب آرژانتین در آن زمان را نشان بدهد که نماد آنها رنگهای سفید و قرمز بود. داستان کمتر جذابِ فنی این است که در ترکیب رنگ اصلی از خون گاومیش استفاده شده بود تا ماندگاری آن را افزایش دهد. سخت است که بتوان گفت دلیل اصلی انتخاب رنگ چه بوده است. هر چند هر توضیحی که وجود داشته باشد، اهمیت آن کمتر از این موضوع است که وقتی در دههی ۱۸۸۰، رئیسجمهور روکا ساختمان دفاتر و اقامت ریاست جمهوری را به کلی باز طراحی کرد و گسترش داد، رنگ صورتی اولیه چنان اهمیت نمادینی داشت که تمام ساختمان جدید به همان رنگ، رنگآمیزی شد.
[divider]چیونگ وادئا (خانه آبی) در سئول[/divider]
احتمالا یکی از کمتر شناختهشدهترین این پروژهها، خانهی آبی است. مجموعهای از ساختمانها که مقر بخش اجرایی دولت کرهی جنوبی و محل سکونت رسمی رئیسجمهور را تشکیل میدهند. محل خانهی آبی حداقل از قرن ۱۰ مقر فرمانروایان کرهجنوبی بوده است و در قرن چهاردهم، به باغ خصوصی قصر سلطنتی (گیونگ بوک گونگ)[۱۰] تبدیل شد. اکثر ساختمانهای قصر تاریخی در نیمهی اول قرن بیستم و در جریان اشغال کره توسط ژاپن تخریب شد و در سال ۱۹۳۹ ژاپنیها در محل این باغ، یک اقامتگاه و دفتر برای حاکم-فرمانده استعماری خود به نام اقامتگاه ریاست جمهوری (گیونگ مودائه)[۱۱] ساختند.
پس از جنگجهانی دوم و آزاد شدن کره، سینگمن ری[۱۲] رئیس جمهورِ جمهوری جدید کره اقامتگاه ریاستجمهوری را به عنوان دفتر کار و محل اقامت رسمیاش انتخاب کرد. با سرنگونی دولت استبدادی ری و برقراری حکومتی دموکراتیکتر در سال ۱۹۶۰، رئیس جمهور منتخب جدید، یون بو-سئون[۱۳] نام مجموعه ریاست جمهوری را به چیونگ وادئا[۱۴] – «عمارت کاشیهای آبی[۱۵]» یا نسخه سادهتر آن «خانه آبی» – عوض کرد که به ۱۵۰۰۰۰ کاشی آبی رنگ پوشش دهنده سقف یکی از معدود ساختمانهای دوره پیش از اشغال ژاپن در مجموعه اشاره داشت. این تلاشی رسمی بود در راستای قطع ارتباط دفاتر کار و محل اقامت رئیسجمهور با دوره حکومت استعماری ژاپن و رژیم استبدادی ری. مثل نمونههای پیشین امریکایی و آرژانتینی، این داستان توانایی رنگ در خنثیکردن تداعی قدرت و تلاش برای تداعی معانی کلیتر و ماندگارتر را نشان میدهد. در نمونهی کرهای، رنگ حتی از هرگونه گروه یا شکل حکومت نیز فراتر میرود.
برخلاف کاخ سفید و خانهی صورتی، سقف آبی رنگ خانهی آبی – خصوصیتی بارز از معماری سنتی کره – که علت نامگذاری آن است، از مدت ها قبل وجود داشته است بدون آنکه توجه عموم را جلب کند یا باعث نامگذاری ساختمان شود. در مقایسه با کاخ سفید یا خانه صورتی، که هر دو به صورت تدریجی و سپس به صورت رسمی نامشان را از رنگهای جسورانه معماریشان دریافت کردند، در نمونه کرهای، نام ساختمان به صورت رسمی ساخته شد و بنابراین به نظر میرسد که این مورد نشانگر نوع دیگری از ارتباط بین رنگ و هویت معماری باشد. آیا ممکن است که در نیمهی قرن بیستم، رسم جدیدی در نامگذاری اقامتگاههای اجرایی به وجود آمده باشد؟
به هر حال، این سه بنا قابلیت رنگ در برقراری ارتباط در سطح پایهای و جهانیتر از فرم یا سبک معماری را نشان میدهند. با این وجود، همچنان نوعی از اضطراب همراهِ رنگآمیزی ساختمان است. در مورد کاخ سفید و خانهی صورتی، این اضطراب خود را به شکل نیاز به توضیح انتخاب رنگ به شکل اشاره به سبقهی تاریخی با یک داستان سیاسی/نمادین یا توجیه به ظاهر فنی آن، نمایش میدهد که هیچ کدام به تنهایی جواب کامل و قانع کنندهای برای این پرسش نیستند. جالب است که در مورد خانهی آبی، هر دلیلی برای انتخاب اولیهی رنگ کاملا بیاهمیت است و در عوض آنچه که اهمیت دارد، تصمیم برای ربط دادن مقر دولت با یک رنگ است. همچنین جالب توجه است که هر سه این اقامتگاههای دولتی، هویتهایشان – و نامهای مشهورشان که از این هویتها نشات گرفته است – را در دورههایی بهدست آوردهاند که حکومت بسیار دموکرات بوده است. در مورد ایالات متحده، این اتفاق پس از یک جنگ برای آزادی و ایجاد یک کشور جدید افتاده است. در هر دو مورد آرژانتین و کرهی جنوبی، این اتفاق مقارن با به قدرت رسیدن رهبرانی متمایل به دموکراسی پس از دورههایی از حکومت استعماری و استبدادی است.
در هر سه مورد، این نیاز وجود داشته که صفحه پاک و از نو شروع شود و در یک دموکراسی جدید بدون یک نمادگرایی متحدکننده و زرق و برق یک حاکم، حزب یا مذهب، به نظر میرسد که رنگ به خودی خود قدرت خاصی دارد. با توجه به توانایی رنگ در جایگزینی فرم معماری به عنوان انتقال دهنده پیام قدرت که [در این متن] توضیح داده شد، شاید معماران حق دارند که از قلم موی رنگ بترسند ولی با این کار، از یک ابزار ساده ولی کارآمد صرف نظر میکنند. به هر حال، برای برقراری نظمی جدید چه راهی بهتر از رنگ کردن (یا دوباره رنگ کردن) خانه؟
[divider]پینوشت[/divider]
[۱] Jacob Reidel
[۲] در این معنا، رنگآمیزی گاهی برای معماران معاصر هم رده با تزئینات محسوب میشود که با تفکر طراحیای که نمود سازهای و مصالح (یا «صداقت») را برابر با اخلاقی بودن طراحی میداند، ناسازگار است- م.
[۳] White House in Washington, D.C
[۴] Pink House (La Casa Rosada) in Buenos Aires
[۵] Blue House (Cheongwadae) in Seoul
[۶] Theodore Roosevelt
[۷] Bartolomé Mitre
[۸] Domingo Sarmiento
[۹] Julio Roca
[۱۰] (Royal Palace (Gyeongbokgung
[۱۱] (Presidential Residence (Gyeongmudae
[۱۲] Syngman Rhee
[۱۳] Yun Bo-seon
[۱۴] Cheongwadae
[۱۵] pavilion of blue tiles
[divider]منبع[/divider]
[button color=”red” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” url=”http://www.metropolismag.com/architecture/the-politics-of-paint/”]metropolismag[/button]