نویسنده: هامون الهی | پژوهشگر شهری
«طرح تولید انبوه مسکن ارزان برای گروههای کمدرآمد که طرح مسکن مهر نامگذاری شد یکی از برنامههای محوری دولت نهم برای برقراری عدالت اجتماعی و کمک به گروههای محروم شهری است که در دولت دهم ادامه یافت». قرار است که این جمله با تاکیدی بر «عدالت اجتماعی» به معرفی مسکن مهر برای «گروههای محروم شهری» بپردازد. در این طرح، مخاطبان مسکن مهر که بار محرومیت را بر شانههای خود به دوش میکشند و گویا چون محروم هستند، اعطای چهار دیوار و یک سقف ناقابل هم لطفی بیکران به این طبقه خواهد بود، افرادی معرفی شده بودند که بیش از پنج سال از موهبت سرپناهی برای خود بیبهره بودند و تا قبل از ثبت نام، از «خدمات خرید مسکن دولتی یا حمایتی برخوردار نشده بودند». فارغ از اینکه این خدمات دولت میتواند از موهبت فعل «برخورداری» مزایایی بجوید یا خیر، در کتاب ارزیابی مسکن مهر، از این طرح با نام دیگر «واگذاری حق بهرهبرداری از زمین» هم یاد شده است که اجارهی ۹۹ سالهی اراضی نیز نام گرفته است. نامی که « بر مبنای حذف هزینهی زمین از کل هزینهی واحد مسکونی پایهریزی شده است».
شاید ایراد کار چنگ زدن به کلیگویی باشد، «اهداف چهارگانهی مهرورزی، عدالت گستری، خدمت به بندگان خدا و پیشرفت و تعالی مادی و معنوی کشور» که جز اهداف چهارگانهی دولت نهم بود، واژگانی هستند با باری چنان سنگین که دست هیچ نویسندهی خبرهای به نوشتن این واژهها در یک سطر نمیچرخد. شاید اعطای مسکن مهر به «محرومان» ابتذالی بود که در پس واژهی قبیح «مهرورزی» قرار بود که «بحث مسکن را انشاءالله به طور پایهای حل کند…». اما در میان اهداف این پروژه آن چه که مسکوت مانده، توجه به کیفیت است. کیفیتی که با بهانهجویی روی گسل بودن به باد فراموشی گرفته نشود. اهداف کلان این پروژه در پنج قسمت تعریف شده است: «تامین مسکن ایمن، راحت و ارزان با در نظر گرفتن توان مالی خانوارهای فاقد مسکن و کمدرآمد؛ ارتقا کمی و کیفی تولید و عرضه مسکن؛ کاهش نابرابری در برخورداری از مسکن مناسب بین مناطق مختلف و شهرهای کوچک و بزرگ؛ جلوگیری از افزایش بیرویهی قیمت زمین و مسکن و جلوگیری از توسعه حاشیهنشینی در شهرها». اما ایمنی تنها واژهای نیست که بتوان از آن نام برد و به اجرای آن متعهد نماند. گرچه مجریان این طرح مدعی بودهاند که در این پروژه آییننامهی ۲۸۰۰ زلزله اجرا شده و حتی مسکن مهر در برابر زلزلهی هشت ریشتری هم مقاوم است، اما واقعیت به وضوح و به دور از هرگونه شعاری این پایههای سست و لرزان این «ایمنی» وعده داده شده را نمایش میدهد.
مسکن مهر اسلام آباد غرب، مسکن مهر گلستان بجنورد و مسکن مهر ورزقان تنها سه مصداق برای نمود تحقق وعدههای داده شده در برای مهرورزی و خدمت به بندگان خدا هستند. اهدای چهار دیوارِ ناقابل که روزی سنگی بر گور خریداران خانه خواهد شد. خوابگاه یا مسکن، این دو واژه در تعریف و برقراری امنیت با هم فرقی ندارند. سقفی که قرار است بریزد چه در خوابگاه باشد یا مسکن، ساده و بنیادیترین اصل سکونتگاه را زیر سوال میبرد، در چنین وضعیتی است که آسمان سقفی امنتر و بیمنتتر از تمامی این سرمایههایی هستند که با پز و افتخار امروز به هیئت تلی از آوار و ترک درآمدهاند. ترکهایی که بر جان این دیوارها نقش بربستهاند، حتی دیگر زنگ خطر یا هشداری برای کسی نیستند. شاید این ماجرا نمودی از چرخهای است که دچارش هستیم، یا شاید بازنمایی عریان وضعیت موجود باشد؛ چرا که هیچ وعده و سخنرانی جان را به زیر سقف و دیوار ماندگان باز نخواهد گرداند. متقاعد کردن انسانهایی که آنها را با محرومیت میشناسیم به حداقلها، امری خطرناک است. انسانها چه محروم و چه غیر محروم به حداقل امنیتی نیاز دارند که از حداکثر تلاش و توجه ناظران و متولیان نشئت بگیرد.