معماران به پشت میزهای خودشان برگردند؛ گفت‌وگو با نوید فلاحت، پیرامون رخدادهای مسابقه طراحی پوستر باغ ایرانی

 گفت‌وگو با نوید فلاحت، طراح گرافیک و هنرمند عرصه عمومی


نوید فلاحت طراح گرافیک و هنرمند عرصه عمومی است. منتور بیش از ۳۵ استارتاپ ویکند ملی و جهانی و بنیانگذار استودیو طراحی و معماری آما  و مدیر هنری استودیو خلاقیت ماموت. او طراح آثار شهری متعدد ، ایده پرداز و توسعه دهنده هنر عمومی، مشاور و مربی هویت بصری پارک علم و فناوری خراسان رضوی ، منتور و مربی رویدادهای  ملی کارآفرینی در حوزه هنر و فناوری، مترجم و مولف کتاب گرافیک و مسیر یابی در شهر و دبیر اجرایی اولین و دومین جشنواره ملی هنر برفی ایران، اولین کارگاه کتاب مشهد و همچنین برگزیده اول در طراحی سه اثر شهری و برگزیده نخست دو دوره هم‌آفرینی پروژه‌های خلاق شهری است. با توجه به اتفاقات رخ داده و وجود حداقل سه اثر کپی شده در میان برگزیدگان مسابقه طراحی پوستر روز باغ ایرانی، که از جمله پر کپی‌ترین مسابقات اخیرحوزه معماری بود، با وی به سبب آگاهی و احاطه اش به موضوع به گفت‌وگو پرداختیم تا زمینه‌های بروز چنین رخدادی را بررسی کنیم.

دزدی‌هنری و فاجعه‌ی داوری در اعلام نتایج مسابقه پوستر «باغ ایرانی»

جناب فلاحت، با توجه به فعالیت‌های پیرامعماری شما و مجموعه تان به عنوان طراحان گرافیک، می‌دانیم که از اخبار مرتبط با فعالیت خود در حوزه معماری مطلع هستید و در زمان درج فراخوان پوستر مذکور نیز در گفت‌وگوهای همکارانه‌ای که وجود داشت نکاتی را در این فراخوان قابل تامل می‌دانستید، اگر به همان دوره طرح فرخوان و قبل از اعلام اسامی بازگردیم، شما چه ایراداتی را در فراخوان مذکور قابل بحث می دانید؟

اجازه بدهید ساده فکر کنیم تا پاسخ های ساده‌ای داشته باشیم. یک فراخوان متشکل از چه ارکانی است؟ برگزار کننده، داوران، شرکت کنندگان و جایزه. اگر هر کدام از این ارکان در جای خود به درستی تعریف شوند و نسبت درستی هم با موضوع فراخوان برقرار کنند احتمال موفقیت برای رویداد مذکور دور از دسترس نیست. من فکر می کنم اگر ناکامی ملموسی در نتایج مسابقه رخ داده است، اتفاقاً تحلیل خود فراخوان می‌تواند بسیار راهگشا باشد.

این موارد را مجزا از عناصری مثل مهلت فراخوان و بازه برگزاری و نحوه تبلیغات می‌فرمایید؟‌

بله، اینها شرایط زمینه‌ای دیگری است که می تواند دامنه بُرد یک فراخوان را بیشتر کند. معمولاً کمتر پیش می آید که فراخوانی فقط به این دلایل حاشیه‌ای با مشکل روبرو شود.

تحلیل شما نسبت به ارکان اصلی که می فرمایید چیست؟

جایزه فراخوان انگیزه اصلی شرکت در فراخوان است. ممکن است این جایزه افتخاری یا نقدی باشد. جایزه‌های افتخاری را در موضوعات خاص و یا نهادهایی با پیشینه تاریخی و اعتباری بسیار زیاد پشتیبانی می ‌کنند. بازطراحی پرچم یک کشور، یا لوگوی یک برند نوستالژیک یا فستیوالی مثل کن می‌تواند برای یک طراح افتخار بزرگی باشد. اما به عنوان کسی که دو دهه است در فضای مسابقات گرافیک و طراحی به عنوان برگزیده یا داور حضور داشته‌ام عرض می‌کنم که موضوع یا نهاد برگزار کننده مشخصاً فاقد این جایگاه یا شهرت بود که طراحان با استعداد یا با سابقه را جذب کند. به عبارتی وضعیت جایزه اعلام بدیهی این بود که نوآموزان و افراد مبتدی بناست تا در این رقابت شرکت کنند. در این صورت طراحی با اندکی تجربه هم می‌داند که نباید در رقابتی که آثار ضعیف یا بعضاً کپی در آن شرکت می‌کنند حضور داشته باشد. این که نام شما در کجا دیده می‌شود بخش مهمی از پرسنال برندینگ شما را تشکیل می دهد.

پس انتخاب داوران را هم در همین مسیر تحلیل می‌کنید؟

خیر! انتخاب داوران حتی از این مسیر که برگزار کننده قصد نداشته تا هزینه‌ای برای فراخوان بکند قابل توجیه نیست. اینکه شما برای یک حوزه فنی مشخص در پهنه عظیم و پر شاخه طراحی، متخصصین یک حوزه دیگر را انتخاب کنید با هیچ منطق و توجیهی قابل پذیرش نیست. مگر جامعه طراحی یا هنری دچار قحط الرجال است؟! من نمی‌دانم برای داوران حق الزحمه ای در نظر گرفته شده بوده و یا داوری افتخاری بوده، اما همانطور که عده‌ای در میان معماران حاضرند به صورت افتخاری داوری با بپذیرند، قطعاً در جامعه حرفه‌ای طراحان گرافیک نیز این اتفاق ممکن و محتمل است. من فکر می‌کنم رفاقت زدگی و رابطه محوری به جای ضابطه محوری باعث چنین وضعیتی شده. در چنین حالی تعجب من بیشتر از خود داوران است که چرا اعتبار شخصی خودشان را در امری که استخوان بندی محکمی ندارد به خطر می اندازند. آدم هایی که سرمایه‌های نمادین و اجتماعی اعضای یک حرفه هستند، اگر در مواردی در برابر دعوت‌ها و خواسته‌هایی «نه» بگویند، نه به خودشان که به رشد و تعالی فضای حرفه‌ای کمک کرده‌اند.

شما دقیقاً به چه وجهی از ترکیب داوران انتقاد می‌کنید؟

نابلدی و غیرحرفه‌ای بودنشان! داور یک مسابقه طراحی پوستر قطعاً باید چشمی کارآزموده، حساس و به روز داشته باشد. از نتایج و آثار برگزیده رقابت‌های مختلف مطلع باشد. از این سه نمونه‌ای که کپی بودن آن‌ها محرز اعلام شده یکی دوتا آنقدر آثار شناخته‌ای شده هستند و در نشریات مختلف بازنشر شده‌اند که اگر بخواهم برای شما معماران مقایسه کنم مثل این می‌ماند که کسی در یک مسابقه طراحی ویلا، ویلای کوهسار علیرضا تغابنی را شرکت دهد. خب اگر من طراح گرافیک برای طراحی معماری خانه‌ام فراخوانی بدهم و همکاران خودم را بکنم داور، و یک جوانک معمار چنین مزاحی با من بکند و کار تغابنی را به من غالب بکند و هم صنفی‌های ذوق زده من به خاطر کیفیت طراحی بالا برای یک فراخوان کاملاً افتخاری آن را برنده کنند، واکنش شما چیست؟ چرا جامعه معماری که سال‌هاست بابت دخالت مهندسین عمران و یا معاملات املاکی‌ها و یا پرده فروش‌ها در حوزه طراحی معماری فغان و ناله‌اش بلند است چنین گاف‌های بزرگی می‌دهد؟ این موضوع دیگر ربطی به آکادمی و آموزش چنان که در بیانیه دوستان ذکر شده است ندارد. این دیگر کاملاً به حداقل‌هایی از اخلاق و فهم کاری بر می‌گردد که یک جوان حرفه‌ای هم باید داشته باشد چه برسد به داوری سالخورده؟ من از جمع داوران تعجب می کنم که چطور پا روی چنین پوست خربزه‌ای می‌گذارند. وقتی یک جست‌وجوی تصویری گوگل در کمتر از یک ثانیه دارد کپی بودن طرح را ثابت می کند، یعنی کسی که به عنوان یک خبره طراحی دارد به پوستر نگاه می‌کند توانی کمتر از این دارد؟ این توهینی است که با گفتن یک نه به برگزار کننده، به جامعه حرفه‌ای نمی‌شد. توهینی که شد. اینجا دیگر بحث کارفرما و دولت و دیگران نیست. از ماست که بر ماست.

البته کار داوران چندان که شما می‌فرمایید غریب نبوده است. در مسابقاتی مثل مسابقه میرمیران که سالانه برگزار می‌شود و جزء معتبرترین مسابقات معماری ایران هم هست، داورانی که معمولاً تمامی معمار هستند آثاری را قضاوت می‌کنند که معمولاً پوسترهای مفهومی‌اند.

معتبر از نظر چه کسی؟! خبرگزاری‌های معماری مانند شما؟ دانشجویان معماری؟ صنف خودتان؟ این مسابقه که شما می‌فرمایید سال‌هاست برگزار می‌شود در کدام تقویم بین المللی معتبر طراحی گرافیک ثبت شده است؟ کدام وبسایت معتبر جهانی در این حوزه حاضر است فراخوان آن را منتشر کند؟ چرا معماران ایرانی سر زیر برف کرده‌اند؟ به برگزیده‌های این چند سال نگاه کنید. برخی از کارها کاملاً طراحی معماری است، برخی دیگر طراحی نشانه است و برخی دیگر کاملاً مفهومی است. البته بعضی نیست مثل روزنامه دیواری از شعر و دکلمه استفاده می‌کنند. خیلی از برگزیده‌های این مسابقه در یک داوری از سوی داوران مرسوم گرافیک قطعاً کنار گذاشته می‌شوند. آنجا نیز علی رغم موضوعی بودن بهره گیری زیادی از عنصر الهام رواج دارد. در دوره‌ای که موضوع معماری سبز بود  و یا آن سالی که سینما موضوع شده بود، عقبه کارها به سادگی از سوی اهل فن قابل شناسایی بود. اینکه این اشتباه ریشه دارد توجیه کننده عمل خطای دیگر نیست.

در همان بیانیه برگزار کننده که شما به آن اشاره کرده‌اید تقصیر و مسئولیت به عهده شرکت کنندگان و بعد نیز نظام آموزشی افتاده است.

این بیانیه را داوران داده‌اند یا برگزار کننده؟

برگزار کننده

وقتی شما رکن جایزه را چنان می‌کنید و رکن داوری را چنین، به نظرتان رکن شرکت کننده قرار است جمعی از نوابغ و آدم های حرفه‌ای باشند؟! باید همه چیزتان به همه چیزتان بیاید دیگر! و همه اینها حول برگزارکننده یعنی مجله ویلا جمع می‌شود. من کمی جست‌وجو کردم و از دوستانم سراغ گرفته‌ام. مجله یک ساله‌ای است که اهل تخصص می‌گویند در کار خودش موفقیت نسبی دارد. ولی هرچه پرسیدم و گشتم سابقه‌ای در برگزاری مسابقات و رویدادهای این‌چنینی پیدا نکردم. از سوی دیگر ربط موضوع را نیز نفهمیدم. مسابقه سالروز باغ ایرانی چه ارتباطی به مجله ویلا دارد؟! در جست‌وجوهایم چندین مجموعه مرتبط‌تر به باغ ایرانی پیدا کردم که وقتی مرور کردم دیدم سوابق مرتبط و درخشانی نیز در برنامه‌های ملی و بین‌المللی مشابه دارند. مجموعه‌هایی مثل پژوهشکده نظر و یا بنیادهای پژوهشی دیگری که سابقه برگزاری پنل‌های تخصصی دارند. اتفاقاً پوسترهای برنامه‌های آن ها را نیز مرور کردم. به نظرم فهم درست‌تری از موضوع داشتند. ضمن اینکه به این مساله توجه داشته باشیم که باغ ایرانی به عنوان یک میراث به شدت قدرتمند بصری که در این سال‌ها مورد توجه بوده است، دستمایه تجربه‌های بسیار متنوع و ارزشمندی نیز شده و ما روی زمینه‌ای بی پیشینه و صفر صحبت نمی‌کنیم.

سخن آخر؟

من کاملاً درک می‌کنم که چه ذوق و از خود گذشتگی‌هایی برای برگزاری یک رویداد لازم است ولی ما محکومیم که حرفه‌ای باشیم. یا یک برنامه پشتیبان حرفه‌ای دارد که با تامین هزینه‌هایش و بازخواست برگزارکننده کیفیت کار تضمین شود و یا موضوع باید به قدری حائز اعتبار و اهمیت باشد که عزمی عمومی در برپایی آن شکل بگیرد. فروغ فرخزاد به جا گفته است که : هیچ صیادی از جویی حقیر که به گودالی می‌ریزد مروارید ی صید نخواهد کرد!

سپاسگزاریم

 

مطلبی دیگر
ایوان بان: عکاس زندگی، عکاس معماری