از کنیا تا فلسطین، جیمز مولیسون از حیاط مدرسه و بازی کودکان میگوید.
ترجمه: شهابالدین تصدیقی| دانشجوی مطالعات معماری ایران، دانشگاه تهران
در سال ۲۰۰۹، جیمز مولیسون[۱] حین یادآوری خاطراتش در مدرسهی آکسفورد، متوجه شد که تقریباً تمام آنچه به خاطر میآورد مربوط به حیاط مدرسه است – خاطرات بازیهای شاد و پرهیجان و گاهی هم خشن. با الهام از این بود که مولیسون پروژهی تألیف کتاب عکاسی از حیاط مدارس دولتی و خصوصی در انگلستان را شروع کرد. مولیسون میگوید که: «در برخی مدارس خصوصی انگلستان عملاً هیچ نظارتی در حیاط بر بچهها اعمال نمیشود، چون از سنین پایین به آنها نحوهی بازی و رفتار با یکدیگر را آموزش داده بودند. در حالی که به مدرسهای دولتی در مرکز شهر لندن رفتم و در آن جا برای امنیتم محافظی را فرستادند.»
مولیسون حین انجام پروژه رفتهرفته آن را گسترش داد تا اینکه مدارس کنیا را نیز در این پروژه جا دهد و در نهایت به دور دنیا سفر کرد و به عکاسی در حیاط بازی در بیش از دوازده کشور پرداخت. او شاهد تنوعی باورنکردنی در مدارس بود اما در عین حال، نوعی وحدت جهانی را در بازی کودکان- مخصوصاً پسران – کشف کرد. وی توضیح داد: «شاید فقط به خاطر این بود که موقع کار روی پروژه، به خاطرات خودم در حیاط مدرسه فکر می کردم. فرقی نمیکرد کجا باشم، رفتار پسران تا حد زیادی شبیه هم بود»
مولیسون در گفتگو با متروپولیس دربارهی مشاهداتش اینطور بیان کرد: «ممکن است بعضی جاها پرسروصداتر یا بیادبتر باشند – حال چه مدرسهای در زاغههای سیرالئون باشد، یا چین، بولیوی، انگلستان یا آمریکا – ولی همهشان شبیه هم بازی میکردند. شاید تنها استثناء در این بین ژاپن بود که کودکانش به طور شگفتآوری با یکدیگر مهربان و مودب بودند.»
صومعهی دچن فودرانگ[۲]. بوتان، تیمفو[۳]
بر روی قلههایی دلانگیز بر فراز تیمفو، دانشآموزان سرخپوش راهب قبل از شروع کلاسهایشان در ساعت ۶:۳۰ صبح، روزِ خود را با یک ساعت دعا شروع میکنند. ساعت ۸ صبح قبل از ادامه کلاسشان کمی استراحت میکنند و به صرف صبحانه مشغول میشوند. بسیاری از این دانشآموزان به این خاطر به صومعه فرستاده شدهاند که خانوادههایشان از پس هزینهی سیر کردنشان بر نمیآمدند.
مدرسهی پسرانهی آیدا. فلسطین (کرانهی باختری)، بیتلحم
اگرچه نقطهی شروع این پروژه خاطرات کودکیام در حیاط مدرسه بود، ولی در ادامهی پروژه عکسها بیشتر محیط و منظر و مناسبات مدرسه را نیز نمایش میدهند. کنار این مدرسه دیواری بود که دیوارنگارهی زیبایی روی آن نمایش مبارزه با پرتاب سنگ بود. بچههای کلاس سوم و چهارم مدرسه برجک نظامی را میپایدند و اگر سربازان به آنها نگاه نمیکردند، به سمتشان سنگ پرتاب میکردند. مواقعی که تنش با اسرائیلیها بالا میگیرد، فضا از گاز اشکآور پر میشود و مدیر دانشآموزان را به خانه میفرستد.
دبیرستان هولتز. سرزمینهای اشغالی، تلآویو
از مدرسهای نظامی در تلآویو عکسبرداری کردم. مدرسه در محلهای از یهودیان ارتودوکس حسیدی، واقع در کرانهی باختری بود که روبهرویش روستایی فلسطینی و یک مدرسهی علوم مقدماتی قرار داشت. همانطور که میبینید مدارس متفاوتی در این منطقه وجود دارند، ولی قیاس این دو، خیلی سادهتر از کلی بافی است.
مدرسهی ابتدایی کروبای. سیرالئون[۴]، فریتاون[۵]
این مدرسه رودخانهای کوچک در پشت خود دارد که هر سال با سیل و طغیانهایش، زبالهها را به ساحل خود میآورد و راه رفتن لابهلای این آت و آشغالها خیلی ناخوشایند است. زبالههایی مثل شیشه بطری و قوطی هم میانشان هست، ولی بچهها کاملا بیتفاوت میانشان میدویدند و بازی میکردند. من هم تمام مدت از ترس میلرزیدم و نگران بودم که نکند قطعهای فلز پای یکیشان را ببرد.
دبستان ابتدایی شوهِی. ژاپن، توکیو
دبستان ابتدایی شوهِی. ژاپن، توکیو
حیاط این مدرسهی دولتی روی بام ساختمان و بالای سقف کلاسهای طبقهی ششم واقع است. شاید عجیب باشد ولی در توکیو واقعا کمبود فضا احساس میشود. این حیاط سقفی متحرک دارد که موقع بسته شدن موسیقی پخش میکند.
دبستان رجعت مریم مقدس. ماساچوست، بروکلین
این مدرسهی قدیمی همسرم است. در لحظهی گرفتن عکس، چند کودک، در حال دوره کردن و تمسخر پسربچهای هستند که گوش هایش را گرفته است. این منظره مرا یاد جملهای انداخت که میگفت: «چوب و سنگ استخوانت را میشکنند ولی حرفها آسیبی نمیزنند». که البته به نظرم جملهی بسیار نادرستی است. کودکان بعضی اوقات خیلی سنگدلاند.
آکادمی ترینیتی هاوس. بریتانیا، هال
آکادمی ترینیتی هاوس. بریتانیا، هال[۶]
تقریبا تمام ۳۰۰ دانشآموز این مدرسه از خانوادههای میآیند. رفتار این دانشآموزان در حیاط با یکدیگر خشن و گستاخانه است. در این عکس گروه پسرهای سمت راست در حال کشیدن زیرشلواری آن پسربچهی بلوند هستند.
مدرسهی اوتِیم اسکول کوروگ[۷]. نروژ، آوِرِی[۸]
خیلی از حال و هوای حیاط مدرسه و بچههای نروژی خوشم آمد. فرقی نداشت که هوا چقدر نامساعد است، به هر حال بچهها بیرون میآمدند و مشغول بازی و یادگیری میشدند. قسمتهایی در حیاط بود که آنجا کودکان میتوانستند از درخت بالا روند و یا آلونکهایی از چوب و سنگ بسازند.
آکادمی زاغهنشین ولیویوو. کنیا، نایروبی
مدرسههای کنیا با تعداد زیاد دانشآموزان و رنگ یونیفرمشان، جلوهی شگفتآوری داشتند. اما یادم هست که با مدیر در مدرسه ای در زاغهای در نایروبی صحبت میکردم و او برایم توضیح داد که معمولا در حیاط مدرسه به نحوهی راه رفتن کودکان دقت میکند؛ چون درست راه نرفتن یک کودک، میتواند نشانهی این باشد که او مورد سوءاستفادهی جنسی قرار گرفته است.
[divider]پینوشت[/divider]
[۱] James Mollison
[۲] Dechen Phodrang
[۳] Thimphu
[۴] Sierra Leone
[۵] Freetown
[۶] Hull
[۷] Utheim Skole Kårvåg
[۸] Averøy
[divider]منبع[/divider]
[button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” url=”http://www.metropolismag.com/cities/landscape/photographer-documents-play-time-across-globe/”]metropolismag[/button]