تصویرساز: مهدیه فرهادکیایی

بـه یاد استاد؛ آیا «حسین لرزاده» برای معماری ما مهم است؟

«هنر معمار، هنر تزیینات است»، این گفته حسین لرزاده، معماری است که ما سالها است ترجیح داده‌ایم فراموشش کنیم. شناخت ما از لرزاده، عموماً به شنیدن اسم چند بنایی محدود می‌شود که کمتر فرصت دیدنشان را داشته‌ایم. واقعیت تلخ این است که حسین لرزاده، برای ما ناشناخته است و این یادنامه کوتاه تلاشی حداقلی برای یافتن چرایی اهمیت و گرامی داشت خدمات فراموش‌شده ایشان است.

استاد حسین لرزاده در سال ۱۲۸۵ در تهران به دنیا آمد و در ۲۴ شهریورماه ۱۳۸۳ در سن ۹۸ سالگی درگذشت. پیکر وی در مقبره خانوادگی‌اش که خود ساخته بود به خاک سپرده شد. مسجد اعظم قم و مسجد مدرسه سپهسالار از آثار بیشتر شناخته ایشان هستند. یک خیابان فرعی هم به اسم «لرزاده» در منطقه ۱۲ تهران وجود دارد به آدرس «خیابان ۱۷ شهریور، خیابان حداد عادل، لرزاده». این خیابان فرعی یکی از هزاران خیابان تهران است و اهمیت ویژه‌ای ندارد، اما خود معمار، استاد حسین لرزاده مهم است. مثلاً ما کمتر می‌دانیم که سردر بانک شاهی، واقع در میدان امام خمینی(ره)، همان بانک تجارت کنونی از اولین کارهای مستقل ایشان است، یا شاید نمی‌دانیم که معمار بنای یادبود حکیم فردوسی کیست، یا حتی نمی‌دانیم ممکن است کسی وجود داشته باشد که علاوه بر معماری کاخ مرمر، کاخی که فرصت دیدنش را نداشته‌ایم، بیش از هشت‌صد مسجد و حسینیه را معماری کرده باشد. اهمیت استاد حسین لرزاده در این است که وی در زمره معمارانی است که با رشد آموزش آکادمیک معماری، در موج مدرنیزاسیون فرهنگی ایران و به طبع معماری ایرانی، برای ایجاد ارتباط بین سنت و تجدد در معماری با به‌کارگیری آرایه‌های معماری سنتی ایرانی تلاش می‌کند به معماری معاصر، هویتی ایرانی بدهد. تلاش ایشان را می‌توان اقدام مهمی در متحول ساختن معماری سنتی نیز به شمار آورد. اگرچه ایشان از آخرین نسل معماران دوره پیش از افول معماری سنتی ایرانی است و به نظر می‌رسد نباید گرایشی به نوآوری داشته باشد، اما تسلط لرزاده بر امور نقشه و طرح و تزیینات باعث شد در طراحی مساجد به ابتکاراتی دست یابد. ازجمله مسجد سجاد و مسجد آلاشت که به قول خودش ازجمله بهترین کارهای او است، با این روحیه و گرایش ساخته‌شده‌اند۱ ایشان درزمینه‌ی طراحی و اجرای مقرنس، رسمی‌سازی، گره‌سازی و یزدی بندی که از فنون اجرایی و تزیینی معماری سنتی بود مهارت ویژه‌ای داشت و از آن‌ها با عنوان «اصول اربعه» یاد می‌کرد. به گفته خود مرحوم لرزاده «هنر معمار، هنر تزیینات است».
تألیفات وی نیز «احیای هنرهای از یاد رفته»، «نغمه لرزاده»، «صد امید»، «ماجرای معماری سنتی ایران در خاطرات استاد حسین لرزاده، از انقلاب تا انقلاب» است. مقبره ایشان در منطقه ۲۰ تهران، اگرچه مشخصات یک بنای ارزشمند را دارد، اما ظاهراً درگیر جدال با طرح‌های تفصیلی برای ادامه حیاتش است و حال‌وروز خوبی هم ندارد. شاید باید با خودمان بگوییم که جایگاه فعالیت‌های استاد حسین لرزاده، آن‌قدر در معماری معاصر ایران زیاد است که چشمان ما یاری دیدن ندارد و اهمیت ایشان در همین نیاز به تلاش برای درست دیدن در لحظه حال است.

بازمانده نسل معماران تاریخی ایران

روایتی از؛ فرامرز پارسی| معمار و مدیر عامل مهندسان مشاور عمارت خورشید


سال ۱۳۷۴ در گرماگرم مرمت مجلس شورای ملی، که در آتش سوزی آذرماه ۱۳۷۳ آسیب دیده بود و در پی مطالعات تاریخی ساختمان، مشخص شد استادلرزاده در این بنای باشکوه، آثاری از خود بر جای گذاشته است به همین منظور با ایشان تماس گرفته قرار ملاقاتی گذاشتیم. بعد از ظهر یک روز وسط هفته تابستان، در انتهای کوچه‌ای در خیابان شریعتی در نزدیکی خیابان ملک روبه‌روی در خانه ایشان بودم. در که باز شد حیاطی بزرگ، شبیه به یک باغ و ساختمانی که به نظر متعلق به دهه ۳۰ یا ۴۰ شمسی بود، یافتم استاد در آستانه در ایستاده بود و با روی خوش مرا به اتاق کارش هدایت کرد. پس از معرفی کامل‌تر خود، دلیل حضورم در خدمت ایشان را بیان کردم.
ایشان از دانسته‌های خود در مورد مجلس گفت و از کشته شدن آزادی خواهان در روز به توپ بستن مجلس و اینکه ساختمان حمام پر شده بوده از کشته‌های آزادی خواهان. سپس به آتش سوزی اول مجلس در آذرماه ۶۰ سال پیش اشاره کرد.
وقتی در مورد تالار آینه توضیح می‌داد به نام استاد جعفرخان که رسید با تمام احترام و هیجان ممکن در مورد او صحبت کرد. گفت که شاگرد او بوده و او بزرگترین معمار دوران خود بوده است.
از استاد او که استاد حسن قمی بوده نام برد و اینکه اگر به او، جعفرخان می‌گفته‌اند نه به این دلیل که پدرش خان بوده، بلکه چون خان همه معماران ایران بوده و این لقبی بوده که معماران هم دوره‌اش به او داده بودند. از طراحی خرپای اتاق جلسات خصوصی مجلس گفت و اینکه طرح اولیه طراح فرانسوی دچار مشکل شده و سقف شکم داده بود. همچنین توضیح داد که او با طراحی دو خرپای چوبی بزرگ و متصل کردن سقف به آن و بالا کشیدن سقف با تسمه‌هایی که در زیر خرپا ساخته بودند، سقف را به حالت اولیه خود برگردانیده است. در مورد اصلاح ستونهای کج شده مسجد سپهسالار گفت و اینکه بدون دست زدن به آنها با طراحی ستون‌هایی اندکی قطورتر و بغل کردن ستون‌های قدیم مشکل را حل کرده و چگونه ناچار شده سرستون‌هایی جدید با طاق‌هایی جدید روی آن طراحی کند. (امروزه آنچه از شبستان زمستانی مسجد سپهسالار دیده می‌شود کار استاد لرزاده است.) در این میان برای هر مفهومی که اشاره می‌کرد یکی از سروده‌هایش را از حفظ می‌خواند. اشعاری که فارغ از معنای آن بسیار مستحکم و خوش آهنگ بود، برخی با مضمون عرفانی و برخی در مورد ساخت یک بنا.
کتاب احیای هنرهای از یاد رفته را که سالها قبل نگارش کرده بود، برایم شرح داد و از مهندس جوانی گفت که در تجدید چاپ و تکمیل آن به وی یاری داده بود (مهندس مفید و همسرش). دست آخر در مورد مقبره‌ای گفت که برای خود ساخته بود و دشواری‌هایی که شهرداری آن زمان برایش فراهم آورده بود و اینکه بنا را نه فقط به عنوان یک مقبره برای خود بلکه محلی برای اجرای هنرهای اصیل معماری ایرانی می‌دید.
بعد از آن روز یک بار دیگر نیز برای طرح مسائل فنی مربوط به مرمت مجلس ایشان را ملاقات کردم و این آخرین دیدارمان بود. اگرچه بعد از آن ملاقات ایشان را دیگر ندیدم اما در طول فعالیت حرفه‌ای‌ام، هربار که با آثار ایشان درگیر می‌شدم، تحسینشان می‌کردم. بعد از مرمت مجلس، در مرمت مسجد سپهسالار با ظرافت‌ها و استادی‌هایشان در شبستان زمستانی و تزیینات ایوان جنوبی بیشتر روبه‌رو شدم. بعد از آن در مسجد اعظم قم- که به جرأت می‌توان آنرا از بهترین کارهای ایشان دانست- با گوشه‌های دیگر هنر ایشان آشنا شدم و از طراحی آن آموختم؛ از به کارگیری با وسواس زبان و ساده شدن معماری مدرن. لرزاده به خوبی می‌دانست که ورود عناصر معماری جدید که از جهاتی اجتناب ناپذیر است، باید درصد بسیار کوچکی از عناصر زبانی پیچیده و تاریخی مسجد را به خود اختصاص دهد تا زبان سنتی مسجد یکباره در هم نریزد. همچنین هنگام مرمت بانک تجارت میدان توپخانه با کاسه سازی زیبای ورودی کار استاد روبه‌رو شدم که در عین زیبایی بدون هیچ آسیب جدی به حیات خود ادامه می‌دهد.
اگرچه از استاد لرزاده معماری مسکونی قابل توجهی به جا نمانده ولی در زمینه مسجد سازی و استفاده از الگوهای فضایی مسجد و تکنیک‌های تزیینی دوره‌ای از مسجد سازی را در معماری ایران رقم زده است.
البته اینجانب از میان مساجدی که استاد لرزاده ساخته بیش از همه مسجد سجاد واقع در خیابان جمهوری را دوست دارم که باوجود مداخلاتی که بهره برداران در آن انجام داده‌اند از زیباترین مساجد تهران محسوب می‌شود.

 منبع: شماره‌ی ۳۰ فصلنامه همشهری معماری

مطلبی دیگر
معماری بزرگ‌ترین سند نانوشته‌ی تاریخ