خصوصی‌ترین شهرهای دنیا کدام‌اند؟

گسترش میادین خصوصیِ فوق‌امنیتی که قسمت‌هایی از شهرهای دنیا از جمله لندن و دوبی را شکل ‌می‌دهند، یادآور سالن‌های اختصاصی (وی.آی.پی) در فرودگاه‌ها است۱. ای. اچ. تونی، تاریخ نگار در سال ۱۹۳۸ یادآور شده بود که این امکان وجود دارد که دموکراسی و سرمایه‌داری که در جوانی (ابتدا) متحد یکدیگر بودند، در دوره ای نتوانند به حیاتِ مشترکِ خود ادامه دهند. اکنون مصداق این گفته را به خوبی می‌توان در لندن امروز به چشم دید: خصوصی سازی گسترده‌ی بخش‌هایی از پایتخت که نسخه‌ای از سرمایه‌داری افراطی است.

تا امروز تبلیغات از ساختنِ ۲۵۰ آسمان‌خراش در لندن خبر می‌دهند. اما آنچه اهمیت دارد این واقعیت است که توسعه‌ی جدید متعلق به بخش خصوصی و تحت کنترل آن خواهد بود. به عنوان مثال، در منطقه ناین اِلمِس۲ در جنوب لندن، ۱۹۵هکتار ملک خصوصی سفارت آمریکا خواهد بود. این نمونه‌ای از موج جدید خصوصی‌سازی است. همین منطق ناظر بر پارک المپیک لندن است که آن نیز مانند خودِ دهکده‌ی المپیک متعلق به بخش خصوصی خواهد بود.
همه‌ی این‌ها بدان معنی است که لندن در میزان آزادسازیِ املاک عمومی حرکتی سریع داشته است و اکنون پرسش آن است که آیا نظام سست مالیاتی و پول الیگارشی‌های خارجی، لندن را به خصوصی‌ترین شهر جهان تبدیل خواهند کرد؟

تعیین اندازه‌ی نقشه خصوصی‌سازی فضا و مکان کاری است سخت دشوار. دوبی که می‌تواند مدعی شود که یکی از خصوصی‌ترین شهرهای دنیا است، شهری جدیدالتأسیس است و معمولاً “جدید” بودن یکی از شاخص‌هاست برای اندازه‌گیریِ خصوصی‌سازی شدنِ یک شهر. به این دلیل که امروزه الگوی اقتصادی حاکم بازتابی است از میادین خصوصی فوق‌امنیتی که مسکن، مراکز خرید، مراکز برگزاری همایش، آپارتمان‌های لوکس در آن‌ها بیشتر یادآور سالن‌های فرودگاه‌ها هستند تا آنچه ما قلمرو عمومی می‌نامیم.

کلمه احمق۳ در یونان باستان به معنای کسی بود که در زندگی عمومی مشارکت نمی‌کرد. در یونان باستان زندگی خصوصی به خانه محدود می‌شد و زندگی عمومی دموکراتیک شهروندان در شهر یا آنچه قضای عمومی (آگورا) نامیده می‌شد اتفاق می‌افتاد. مجموعه‌های آپارتمانیِ دروازه‌دارِ امروزی فضاهایی هستند به ظاهر عمومی اما در واقع چیزی جز ادامه‌ی فضای خصوصیِ خانه نیستند. امروز میلیون‌ها نفر در این مجموعه‌ها یا شهرک‌هایِ محصور زندگی می‌کنند. این نوع از ساخت‌وسازها، شاخصی هستند از نابرابری مفرط ثروت در جوامع در سرتاسر دنیا. در کتاب “شهر کوارتز” که مطالعاتی بود درباره‌ی لس‌آنجلس در سال ۱۹۹۰، مایک دیویس۴، تصویر ناکجاآباد فوق امنیتی را این‌چنین به تصویر کشید: “مناطق در حال رشد دیوارکشی شده و محصور خصوصی که به‌وسیله‌ی محافظان مسلح کنترل می‌شوند. جوامع تفکیک‌شده مانند لس‌آنجلس یکی از شهرهای تفکیک‌شده‌ی قومی و اجتماعی در ایالات متحده است”.
ترسیمِ “محصور کردن” نیز همچون سایر جنبه‌های خصوصی‌سازی دشوار است. در پیمایش بررسی مسکن آمریکا تخمین زده می‌شود که بیش از ۱۱ میلیون آمریکایی در شهرک‌های محصور زندگی می‌کنند و این باور وجود دارد که این عدد بسیار بالاتر باشد. بیشتر اجتماعات محصور در کمربندِ آفتاب (اشاره به ایالت‌های جنوبی آمریکا که از شرق به غرب کشیده شده‌اند مانند کالیفرنیا، فلوریدا و تگزاس) یافت می‌شوند.
تعدادی از این جوامع در ایالات متحده به عنوان نهادهای جداگانه و به طور کامل مستقل از دولت محلی ثبت شده‌اند. این بدان معناست که آن‌ها مالیات پرداخت نمی‌کنند و تمام خدمات عمومی از حفاظت امنیت گرفته تا جمع‌آوری زباله به بخش خصوصی واگذار شده است.

شهرک‌های محصور پدیده‌ای جهانی هستند. شهر جدید “لاواسا” در شبه قاره هند یکی از شهرهایی است که برای اولین بار به طور کامل خصوصی شد؛ این شهر یک نمونه از سرزمین‌های بسیاری است که نابرابری عظیم ثروت در آن‌ها تبلور یافته است.
چندین میلیون هندی، همچون در آمریکای لاتین، بخشی از آفریقا و خاورمیانه، روسیه و قسمتی از آسیا و به طور ویژه در چین؛ در پشت حصارها زندگی می‌کنند. تخمین زده می‌شود که بیشترین تعداد اجتماعات محصور با نزدیک به ۵۷میلیون نفر در مکزیک است. در ریودوژانیرو، ساکنان مسلح، برای پرهیز از خیابان‌ها و ساکنان شهر با هلیکوپتر رفت‌وآمد می‌کنند. در آفریقای جنوبی در شهری مانند ژوهانسبورگ، برداشته شدنِ آپارتاید تأثیر کمی بر از بین رفتنِ ترس میان جماعت‌های سیاه و سفید داشته است و شهر همچنان به شدت امنیتی و خصوصی است.

بریتانیا نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. طبق گزارش سال ۲۰۰۳؛ دولت حداقل ۱۰۰۰شهرک محصور ایجاد کرده و مسلم است که امروزه تعداد آن‌ها به مراتب بیشتر است. در حال حاضر هر شهر و مرکز شهری میزبان تعدادی از املاک متعلق به بخش خصوصی است مانند “سیرک کابوت” در بریستول و یا لیورپول که در محدوده ۳۴خیابان در قلب شهر قرار دارد.
اگر لس‌آنجلس در سال ۱۹۹۰نمادِ شهر پست مدرن بود این مقام خیلی زود به خاطر رونق املاک، بلندترین ساختمان، بزرگ‌ترین جزیره‌ی مصنوعی و گستردن فضای خصوصی به اضافه ۵۲۰ کیلومتر از سواحل غیرعمومی، اکنون به دوبی سپرده شده است. همزمان با رشد دوبی، گزارش‌های نگران‌کننده‌ای از وضعیت اسفبار کارگران ساختمانی در این کشور منتشر شدند.

اما این تنها رونق نیست که خصوصی‌سازی شهری را دامن می‌زند. “هلینیکون” در آتن؛ پروژه‌ای با ۶۲۰هکتار که “ناین اِلمِس” در برابرِ آن کوچک جلوه می‌کند، یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌هایی است که اروپا تاکنون به خود دیده است. در جایی که قبلاً فرودگاه آتن بود، کازینوها و مجتمع‌های تفریحی‌ای ظهور خواهند کرد که به احتمال زیاد چیزی خواهند شد شبیه به خلیج ساحلی مارینا در سنگاپور.

چگونه یونان، کشوری که سخت‌ترین آسیب را از بحران مالی دیده؛ بر بزرگ‌ترین توسعه‌ی خصوصی اروپا سوار است؟ درواقع، این میزانِ بحران یونان است که راه را برای این قبیل برنامه‌ها هموار می‌کند. نهادهای اروپایی تا زمانی که این دست پروژه‌ها چراغ سبز نگرفته بودند، برنامه‌های خصوصی‌سازیِ پرسش‌برانگیزشان را روی میز مذاکره نگذاشتند. پروژه‌هایی که هم‌اکنون دولت جدید چپ یونان آن‌ها را کنار گذاشته است.
نائومی کلاین در دکترین شوک۵ از سرمایه‌داری فاجعه می‌نویسد: بحران اقتصادی و سیاسی، فرصت مناسبی را برای گسترش شدید سیاست‌های نئولیبرال فراهم می‌آورد. یونان بهترین مثال در این زمینه است.
به طور کلی، خصوصی‌سازی فضای عمومی در غرب همزمان با دگرگونی دردناک از اقتصاد صنعتی به اقتصادی مبتنی بر خدمات مالی، خرید کردن، سرگرمی و اطلاعات بود. این الگو از سال ۱۹۷۰در آمریکا شروع شد. فضاهای آب‌نما در مراکز شهرها که سابقاً قلب صنعتی محسوب می‌شدند به مجتمع‌های تفریحی و مراکز خرید تبدیل شدند: بندرگاه داخلی بالتیمور نمونه نخست الگوی پساصنعتیِ بازسازی آب‌نما به شمار می‌رود.

“داکلند” در لندن، که روزگاری مرکز صنعت کشتی‌سازی انگلستان بود تبدیل شد به مرکز ارائه‌ی خدمات مالی خصوصی مانند اسکله کاناری، توسعه حفاظ‌ها و فضاهای باز خصوصی مانند “اکسل”، مرکز بزرگ همایش که پتانسیل لازم را برای تبدیل‌شدن به “فضای کاملاً بسته” را دارد و به خوبی می‌تواند میزبان مراسمی چون نمایشگاه بین‌المللی تجهیزات امنیتی و دفاعی باشد.
اغلب اوقات جنگ، خصوصی‌سازی فضاها را شدت می‌بخشد. بازسازی ساختمان‌ها در مرکز شهر بیروت موقعیتی برای رفیق حریری، بازرگان میلیاردر و نخست‌وزیر سابق فراهم کرد که به شرکت “سولیدر” این امکان را بدهد که ۲۰۰هکتار از مناطق مرکز شهر را به شکل دیگری در آوَرَد.

جرالد اس کایدن، مدرس دانشگاه هاروارد، اصطلاح Pops (فضای عمومی متعلق به بخش خصوصی۶ ) را برای این نوع از مکان‌ها ابداع کرد. او نشان داد که در شهر نیویورک دستِ‌کم می‌توان به ۵۰۳ محل که بدین ترتیب خصوصی شده‌اند اشاره کرد.

یکی از بلندترین نماها و آخرین مرکز جذب توریست در منهتن، “های لاین” است که الگویی شد “گاردن بریج” لندن؛ پارکی شهری که تقریباً هرگونه فعالیتی در آن ممنوع است: درهایش برای رخدادهای جمعی بسته است، به اعتراضات سیاسی اجازه ظهور نمی‌دهد و برای استفاده از آن ضروری است که جمعی با تعداد بیش از ۸ نفر از قبل در آن جا رزرو کند. درواقع برای تعیین میزان خصوصی بودن یک شهر می‌توان از شاخص میزان دسترسی به جای شاخص مالکیت استفاده کرد.

پارک “زوکوتی” یکی دیگر از همین “فضاهای عمومی متعلق به بخش خصوصی” است. یعنی همان محلی در نیویورک که ماه‌ها محل تجمع معترضان جنبش “اشغال وال‌استریت” بود. در مقابل، میدان “پاتر نوستر” که محل بورس لندن است؛ زمانی که مالکین حکم تخلیه معترضان را گرفتند جنبش اشغال به‌سرعت پایان یافت. فعالیت سیاسی از “مایل اسکوئر” بیرون رانده شد و جنبش اشغال مجبور شد در اطراف کلیسای جامع “سنت پل” که تنها مکان عمومی باقی مانده در شهر بود چادر بزند. در حالی که نامیدن یک شهر یا مکان به عنوان خصوصی‌ترین شهر در جهان غیرممکن به نظر می‌رسد اما آنچه می‌توان گفت آن است که شهرهایی که در آن‌ها نابرابریِ فزاینده وجود دارد، همان شهرهایی هستند که در آن‌ها فضاهای عمومی به شدت به فضاهای خصوصی تبدیل می‌شوند و زندگی در شهرک‌ها و مجتمع‌های محصور در حال افزایش است. در بریتانیا و آمریکای شمالی جایی که دموکراسی نظامی است که ما خود را با آن تعریف می‌کنیم؛ گسترش این نوع از فضاهای شهری مشکل بزرگی است. همان‌گونه که “تونی” گفته بود در حالی که رهبران ما از دموکراسی سخن می‌گویند معماری خصوصیِ رو به ‌رشدِ شهرهای ما روایتِ واقعی‌تری را از آنچه در حال وقوع است ارائه می‌دهند. 

[divider]پی‌نوشت[/divider]

۱- این مقاله ترجمه‌ای است از: What is the most private city in the world? 
http://www.theguardian.com/cities/2015/mar/26/what-most-private-city-world
۲- Nine Elms
۳- idiotes
۴- Mike Davis, City of Quartz
۵- Naomi Klein, Shock Doctrine
۶- privately owned public space

 

منبع ترجمه: [button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”nofollow” openin=”samewindow” url=”http://yekshahr.net/2016/01/post-372.html”]یکشهر[/button]

مطلبی دیگر
همزمان نیازمند بیم و امیدیم؛گفت‌وگویی با نائومی کلاین درباره کتاب «آخرین فرصت تغییر: سرمایه‌داری در تقابل با شرایط اقلیمی»