طوفان در استکان چای؟ نقدی بر رویکردها و برنامه‌های دولت در حوزه آب و محیط‌زیست

مهدی فصیحی هرندی- پژوهشگر حکمرانی و دیپلماسی آب – دانشگاه تافتز- ماساچوست


مسائل پهنه‌های آبی طبیعی کشور در طول عمر دولت نهم و دهم در غلفت کامل گذشت. هرچند قبل از آن هم هشدارها جدی گرفته نشد. دولت یازدهم با «امید» آغاز کرد. طرح «بلند مدت» احیای دریاچه ارومیه با مشارکت مغز‌افزارهایی که تفکراتی غیر از تفکرات هیدروکراتیک داشتند٬ «کلید» خورد. آب سدها برای احیای دریاچه ارومیه رها سازی شد و به برکت همکاری سخاوتمندانه طبیعت در مرحله تثبیت قرار دارد. در عین حال هرچه از عمر دولت یازدهم گذشت البته نشانه‌های ضد و نقیضی از درون بدنه دولت در همراهی با طبیعت و محیط زیست بیرون آمد. دولت یازدهم هم به گونه‌های در حال انقراض٬ محیط ‌بانان و عرصه های طبیعی توجه می‌‌نمود و هم بر «ادامه نهضت سد‌سازی» تأکید می‌کرد. هم برای آزاد سازی آب از سدهای بالادست دریاچه ارومیه و مشارکت جدی آب بران سعی وافر صورت می‌داد و هم وزیر نیرو به رمانتیک بودن مخالفان سدسازی اشاره می‌کرد. اما جدیدترین نشانهٔ این عدم ثبات و به نوعی سردرگمی٬ گزینه پیشنهادی برای تصدی وزارت نیرو در دولت دوازدهم است: حبیب‌الله بیطرف.

او قبل از دو دوره وزارت در دولت اصلاحات٬ سمت بسیار مهمی در دولت سازندگی داشت: «مجری طرحهای ملی سد کارون ۳ و ۴». اهمیت سد‌سازی و طرح های به اصطلاح توسعه‌ای در آن زمان٬ کافی بود که وی را به سمت کرسی وزارت نیرو هدایت کند. در صدر رزومه کاری ایشان مندرج در سایت دولت ذکر شده: ساخت ۵۰ سد مخزنی بزرگ و توسعه نزدیک به ۶۰۰ هـزار هکتار شبکه آبیاری و زهکشی طی هشت سال وزارت و شروع واقعی فعالیت های طرح عظیم نیروگاه آبی کارون ۳ به عنوان یکی از پیچیده ترین و مشکل‌ترین طرحهای عمرانی ملی.

وزیر پیشنهادی نیرو علیرغم اینکه در بخش کم آب کشور٬ یزد متولد شده و با روش مدیریت پویای ایرانیان در قدیم آشناست اعتقاد ویژه ای به ابرسازه‌های آبی به عنوان راه‌ حل نهایی مسائل آبی دارد. ایشان در آیین افتتاح سد فریم صحرا ساری می‌گوید: «سدها درآمد کشاورزان را اضافه کرده و آنها را از آسیب های سالهای خشک و کم آب مصون می‌دارد. سازه‌های آبی سازه هایی هستند که حقیقتا جز خیر و برکت چیز دیگری ندارند». نه سد فریم صحرا٬ نه سدهای کارون و نه سد زاینده‌رود با نیم قرن قدمت هیچکدام متاسفانه مردم را از آسیبهای سالهای خشک مصون نداشتند: مخزن فریم صحرا بعد پنج سال خشک شد و این خیر و برکت و افتخار حقیقتاً فقط برای سیاسیونی که با قول ساخت سد بدنبال کسب رای بودند و البته شرکتهای پیمانکاری ساخت و ساز ماند و دیگر هیچ. در زمان نگارش این نوشتار، شهرها و روستاهای زیادی در چند ده کیلومتری سدهای کارون ۳ و ۴ تشنه هستند. اصفهان در پایین دست سد زاینده‌رود تنها به مدد کشیده ‌شدن رمق رودخانه‌ زاینده‌رود توسط چاهای حریمی٬ آب کم فشاری در لوله‌های آن جاریست.

بیطرف هم سوابق انقلابی دست اول دارد٬ هم تکنوکرات است و هم از معدود گزینه‌های وزارت معرفی شده به مجلس توسط رئیس جمهور روحانی است که بدون واسطه به جبهه اصلاحات و مشارکت متصل است. لذا پیش‌بینی اینکه به راحتی حد نصاب لازم برای رسیدن به ساختمان شیشه‌ای نیایش را بدست آورد سخت نیست. در اینکه وزیر معرفی شده موفقیت هایی در مدیریت سازه‌ای منابع آب کسب کرده شکی نیست. یک گزینه سیاسی نیز هست که برای موفقیت وزارت نیرو در چانه‌زنی های سیاسی در بخش آب مهم است. اما آنچه که قابل قبول نیست٬ خطاهای مجموعه تحت مدیریت ایشان در دوران مدیریت سد-محور منابع آب که به حذف اولویت محیط‌ زیست و جوامع پیرامونی آن در معادلات آبی منجر شد. به نحوی که وزیر نیرو دولت یازدهم در سال ۹۳ اینگونه وضعیت را توصیف می‌کند: «در چند سال گذشته در سد سازی افراط کردیم چون تمام این سدها بالغ بر ۷۶ میلیارد متر مکعب را می توانند تنظیم کنند در حالی که میزان آب موجود در این سدها ۴۶ میلیارد مترمکعب است. سد ساوه ساخته شد برای اینکه ۱۳۰ میلیون متر مکعب اما تاکنون ۳۰ میلیون متر مکعب بیشتر در آنجا آب نبوده است. سد کرخه برای ۷ ملیارد متر مکعب ساخته شد و بیش از ۲.۷ میلیارد متر مکعب آب در آنجا جمع نشده است. سد سیمره نیز دو سال به بهره برداری رسیده و نیروگاه آن هم ساخته شد اما چون آب کافی نداشته است آب اصلا نتوانسته وارد نیروگاه شود».

هرچند همه این اعمال مربوط به دوران دولت هفتم و هشتم نیست ولی وزیر نیروی وقت قطعا موتور محرک این اعمال بوده است. لذا گزینه وزارت نیرو عقبگرد است به دوران نه‌چندان دور حاکمیت تفکر مهندسی صرف و عقلانیت ابزاری بر طبیعت.

 

در دایره المعارف فلسفه دانشگاه استانفورد مفهوم «عقلانیت ابزاری» چنین بیان شده است: عاملِ به عقلانیت ابزاری هرگونه ابزاری را تصاحب می‌کند برای رسیدن به هدف. در ایران نزدیک به شصت سال است که عقلانیت و عمل‌گرایی در عرصه آب٬ در سازه‌های آبی به عنوان ابزار رسیدن به توسعه اقتصادی تبلور یافته است. از آن زمان هیچ برنامه توسعه‌ای را نخواهید یافت که با این عقلانیت تدوین نشده باشد. حوضه‌های آبریز در این مدل توسعه هدف بهره‌وری حداکثری است و «ابزار» تصاحب آن و رسیدن به این هدف نیز سدها٬ چاههای عمیق و شبکه‌های آبیاری هستند. مغز‌افزار و محرک این مدل توسعه نیز آب-فن سالاران (هیدرو‌کرات‌های) همه جا حاضری هستند که در هرم دولتها جا خوش کرده‌اند. این گروه دیوان سالار٬ مدیریت آب و توسعه را صرفاً در مدیریت مخزن، در ساخت و ساز و بلند‌مرتبه سازی در حوضه آبریز و مهار آب و استفاده از آن به اصطلاح با بالاترین بهره‌وری و راندمان می‌دانند.

خلاصه اینکه اینان توسعه را عمدتاً به ظواهر آن در ساخت و ساز و بلند‌مرتبه سازی در حوضه آبریز برای «مهار آب هایی که به اصطلاح هرز می‌روند و روانه خارج از مرزها یا دریا می‌شوند» می‌بینند. در رأس این هرم همواره وزیران نیرو جای داشته‌اند. همانطور که اشاره شد وزیر یازدهم نیرو در اوایل وزارت اشاراتی به افراط در سد‌سازی نمود ولی «نهضت سد‌سازی» ادامه یافت. ساختار وزارت نیرو در بخش آب (بر خلاف بخش انرژی آن که بسیار پویا تر است) مانع رسیدن به هرگونه هدفی بر خلاف هدف «سد پرستی» است. دولت ها عوض می‌شوند ولی این طرز تفکر خیر. این همان ساختار و تفکری است که با جدا‌سازی بخش آب از وزارت نیرو و ادغام آن با محیط ‌زیست همواره مخالف بوده و هست.

کلام آخر: «طوفان در استکان چای» ضرب المثلی است که در انگلیسی زمانی بکار می‌رود که شرایط بسیار بدتر آن است که نشان داده می‌شود. امیدواریم توجه رئیس جمهور روحانی و کابینه به محیط زیست تفسیر این ضرب المثل نباشد. جناب دکتر روحانی! مسائل آب همچون خودِ آب سیال و پیچیده و همواره در حال تغییر هستند. شما حتی با مدل دوره قبل ریاست جمهوری نمی‌توانید مسائل این دوره را مدیریت کنید چه برسد به عقبگرد به دهه‌ها قبل. علاوه بر واقعیت‌های هیدرولوژیکی (طبیعی) آب دارای جنبه‌های غیر قابل چشم‌پوشی دیگری در سطح اجتماع و جامعه سیاسی بوده و غفلت از این پیچیدگی‌ها و اصرار بر توجه به یک جنبه٬ نتایج غیر‌قابل جبرانی خواهد داشت. فاعتبروا یا اولی الابصار.

 

منبع: کانال تلگرامی دیپلماسی آب

 

مطلبی دیگر
چارلز کورئا؛ معمار اقیلم‌ها