شهری برای زنان
مترجم: ماندانا جعفریان
زن در طول روز و شب چگونه در شهر راه میرود؟ آیا موقع راهرفتن سرش را بالا میگیرد؟ به این فکر میکند که مویش از زیر روسری دیده میشود؟ که دامن تا سرِ زانویش زیادی کوتاه است؟ آیا به این دلیل در خیابان از کسی متلک خواهد شنید؟
آیا تحت تأثیرآنچه شیلپا فدک «قدرت مطلقه مقصدها» مینامد، راه میرود؟ یعنی رفتن از نقطه آ به ب چون باید به نظر برسد که دارد کار مهمی انجام میدهد، مثل سرکار رفتن، یا خرید (مواد غذایی) خانواده؟ کلاً پرسه زدن برای زنان کمتر از مردان پذیرفته شده است، پرسهزدنِ زنان مشکوکتر به نظر میرسد، و اغلب به عنوان استفاده «ناشایست» از فضاهای عمومی سرزنش میشود.
اگر شهر آنگونه که رابرت پارک، جامعه شناس شهری، میگوید «منسجمترین و درمجموع، موفقترین تلاش مرد برای بازسازی دنیایی است که در آن زندگی میکند تا آن را بیشتر مطابق میل خود درآورد»، آنگاه منصفانه است بگوییم شهرها برای زنان ساخته نشدهاند. شهر، با همه باززاییها و ازسرابداعشدنهایش، پیش از هرچیز در تمام نمودهای روزمرهاش به طرز مشخصی مظهر قدرت و سلطه آشکار مردانه است.
این نوشته کوتاه به چند جنبه از حقوق زنان در شهر میپردازد، بهویژه حق زنان برای رفت و آمد در شهر. حق عبور و مرور در شهر پیش نیاز اصلیِ حق شهروندی است، حق تعلق داشتن به همه جای شهر. رفت و آمد زنان در فضاهای شهری اغلب پیچیدهتر از رفت و آمد مردان است. با در نظر گرفتن اینکه بار مسئولیت کارهای خانه اغلب بر دوش زنان است، زنان، در عین این که باید برای استفاده از اتومبیل خانه چانه بزنند، دائما بین سوپرمارکتها و مدارس در حرکتند.
اگر از زاویههای مختلف به زنان نگاه کنیم یعنی سنّ، قومیت، طرز لباس پوشیدن، وضعیت مهاجرت، طبقه اجتماعی-اقتصادی، و (نا)توانایی جسمی و ذهنی را در نظر بگیریم، تردد شهری امری پیچیدهتر و مبرم میشود. همه ما میخواهیم در نهایت به مقصد برسیم؛ در صورت امکان به سریعترین و راحتترین روش ممکن. اما احتمالاً امنیت و دسترسپذیر بودنِ مسیر برای طیف گوناگون زنان (و مردانِ ترنس) اولویت بیشتری دارد تا برای مردانِ مرفه.
اگر زنان در جامعه بهلحاظ اقتصادی محرومترند، پس احتمالاً بیشتر پیاده میروند یا از وسایل نقلیه عمومی استفاده میکنند. وقتی بار بیشتری از مسئولیت امور خانه بر دوش میکشند، در مورد چگونگیِ رفت و آمدشان تصمیمگیریهای پیچیده بیشتری میکنند، و حتا شاید (به عمد) زمان بیشتری در راه میگذرانند.
در شهرهای فراگیر یا همهپذیر، ایمنی صرفا فقط برای زنان نیست. درواقع به دلیل تأکید عمدی و غیرعمدی بر تعریف غالبا پدرسالارانه و مستبدانه «ایمنی» ، بسیاری از شهرها اصلا فراگیر نیستند. اقداماتِ ایمنی منجر به کنترل بیشتر پلیس، تحتِ مراقبت قرارگرفتنِ بیشتر، و حتی حذف گروههای خاصی از مردم از زندگی اجتماعی شده است. تفکیک جنسیتی در فضاهای عمومی و وسایل نقلیه عمومی از تبعات همین اقداماتِ ایمنی حمایتگرانه است. در حالیکه برخی طرفدار این اقداماتند، چنین اقداماتی تنها به ایمنی کوتاه مدت میپردازد، زنان را به حاشیه میراند، و به تبهکاران شناختهشده و بالقوه پر و بال میدهد.
از جمله جنبههای تحقق یافته شهری برای زنان ، نظافت و روشنایی بیشتر در ایستگاههای قطار، اتوبوس، و مترو است. وجود توالتهای عمومی بهداشتی برای زنان یکی دیگر از نشانههای نهچندان واضح این امکانات است. طرح بازرسی وضعیت ایمنی زنان در هندوستان، بنگلادش، و کلمبیا به اجرا گذشته شده است. ممنوعیت استفاده از وسایل نقلیه شخصی در برخی روزهای هفته، همراه با فراهمسازی وسایل نقلیه عمومی قابل دسترس و ارزان در کلمبیا و اندونزی با درجاتِ متفاوتِ موفقیت به اجرا در آمده است. درمجموع، این اقدامات موجب صرف زمان کمتر برای رفت و آمد و فاصله کوتاهتر بین خانه و محل کار، خانه و مکانهای تفریحی است که در نهایت همه و بهخصوص زنان از آن سود میبرند.
بحثِ شهرهای فراگیر (همهپذیر) فراتر از تغییراتِ عمده یا تغییراتِ مطابق عقل سلیم زیرساختهای شهری است. اندیشه شهرهای فراگیر از مفهوم جنسیتزده «ایمنی» فراتر میرود و درعوض به پذیرفتن و حتی درگیرشدن با خطر تأکید دارد. این بدان معنا نیست که بگوییم زنان شهر باید عامدانه خود را درمعرض خطر قراردهند، بلکه هر گفتگویی درباره فراگیربودن شهر باید خطرپذیری را امری بداند که خود فرد از پسش بر میآید.
حق خطرپذیری بخشی از حقوق زنان در شهر است، تجربهای که شامل مواجهه با افرادِ غریبه از جمله مردم آزاران است. در شهرهای فراگیرنه تنها زنان میتوانند آزادانه بدون ترس تنها راه بروند، بلکه مجازند بدون ترس از پیامدهای احتمالی بیهدف در شهر گشت بزنند، یا شانسی جای جدیدی را کشف کنند و یا راه را گم کنند.
در شهری برای زنان ، زنان میتوانند در هر ساعتی از روز که بخواهند، بدون کوچکترین ترسی، تنها در پارک بنشینند، بی هدف بپلکند، بدوند، یا آهسته راه بروند. زنان هم میتوانند پرسه بزنند و سلانه سلانه راه بروند. به جای اینکه فقط به ایمنی و مواجه نشدن با مزاحمتهای خیابانی اولویت دهند، زنان میتوانند سرعت و راحتی رفت و آمدشان را در اولویت قراردهند. رفت و آمد زنان تنها برای رفتن از نقطه آ به نقطه ب نیست، بلکه بخشی از تحرک اجتماعی است. عبور و مرور گستردهتر زنان در سطح شهر شالوده تحرک اجتماعی و و شکوفایی تمام پتانسیلهای درونی آنهاست.
شهرها نباید فقط بر اساس تمایلات قلبی برخی افراد ایجاد شده باشند. به گفته رابرت پارک، «اگر شهر دنیایی است که مرد آفریده، بنابراین دنیایی است که مرد محکوم به زندگی در آن است. پس غیرمستقیم و ناآگاهانه، مرد با ساختن شهر، خودش را باز آفرینی کرده است.» در مقابل این نظر، دیوید هاروی پژوهشگر مارکسیست عقیده دارد که شهر میتواند مظهر عینی ارزشها، آرزوها و ترسهای سازندگانش باشد. چنین دیدگاهی درباره شهر این امکان را به وجود میآورد که شهر از نو ابداع شود طوری که بازنمای بهتری از همه ساکنانش باشد و حق استفاده از فضاهای عمومی برای شاد زیستن را بازپس گیرد.
منبع متن اصلی: [button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”nofollow” openin=”samewindow” url=”https://dgreymatter.wordpress.com/2014/06/29/what-does-a-city-for-women-look-like/”]dgreymatter[/button]
منبع ترجمه: [button color=”red” size=”normal” alignment=”none” rel=”nofollow” openin=”samewindow” url=”https://meidaan.com/archive/37248″]میدان[/button]