مناظرات ریاست جمهوری، اقتصاد سیاسی و آمایش سرزمین

در فضای سیاسی و رسانه‌ای ایران، برهه‌ی انتخابات فرصت مغتنمی است. چراکه تقریباً تنها در این زمان اندک است که بسیاری از حرف‌هایی که در سایر ایام بستری برای گفتن یا حداقل شنیده شدن توسط مسئولان ارشد ندارند به سپهر سیاسی می‌آیند، مانند شهاب‌سنگی در شب تار درخششی لحظه‌ای دارند و بعد از انتخابات هم دوباره به فراموشی سپرده می‌شوند. حداقل تاکنون که چنین بوده است. موضوعات مهمی مانند آمایش سرزمین، حاشیه‌نشینی، محیط‌زیست و لزوم بازنگری در بخش کشاورزی و بحران آب گرچه در طول ایام سال و بین دغدغه‌مندان این حوزه‌ها مورد بحث و گفتگو است اما این مباحثات کمتر به گفتگوهای جدی و انتقادیِ شخصیت‌های طراز اول نظام راه می‌یابند. مناظرات ریاست جمهوری که جلسه‌ی اول آن در جمعه‌ی گذشته برگزار شد، سوای مجادلات سیاسی‌اش، در برخی فرازها دربردارنده‌ی واژه‌های مهمی بود که البته حقشان در آن مناظره ادا نشد اما صرف مطرح‌شدنشان در این سطح می‌تواند امیدبخش باشد؛ تنها از این نظر که به شنیده و مطرح‌شدن این حرف‌های مهم کمک می‌کند.

مثلاً آقای میرسلیم در پاسخ به سؤالی درباره‌ی حاشیه‌نشینی پاسخ داد:

«در کشور ما استان‌ها هر کدام از استعدادی برخوردار هستند و نیروی انسانی ما نیز با این استعدادها باید به شکوفایی برسند. عدم توجه به سیاست‌های آمایش سرزمین متاسفانه موجب شده است که بسیاری از افراد از نقاط روستایی به شهرها و از شهرها به کلانشهرها و حاشیه‌ها روی بیاورند.»
مهندس میرسلیم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام

آقای هاشمی‌طبا هم در همین رابطه گفت:

«بحث آمایش سرزمینی بحث روستائیان و بحث آب یا بحث‌های دیگر زیست محیطی که مستقیما بر می‌گردد به زیستگاه انسان در حقیقت یک میراثی از گذشتگان، میراثی از خداوند است که به بشر عطا شده است. وقتی ما بحث‌های مختلفی در کنار هم قرار می‌دهیم و اولویت برای آنها قائل نشویم موجب می‌شود بعضی از مسائل که در چشم می‌خورد و مسائلی که کمتر به چشم می‌خورد به آن عنایت نشود. بنده می‌خواهم عرض کنم که واقعا سرزمین ما ایران دچار بحران شدید زیست محیطی است و زیستگاه انسان در این مجموعه کاملا در حال از بین رفتن است؛ مثال‌های متعددی در این مورد هست می‌خواهم عرض کنم که اولویت اولی که برای کشور ما باید ما قائل بشویم توجه به زیستگاه ما حفظ ایران است.»
مهندس هاشمی طبا، رئیس اسبق سازمان تربیت بندی

آقای روحانی هم عدم درآمد کافی روستائیان را مهم‌ترین علت مهاجرت روستائیان و شکل‌گیری پدیده‌ی شهرنشینی دانست و گفت:

«معمولا حاشیه‌نشینی دور شهرهای بزرگ و کلانشهرهاست و ریشه این مسئله به عوامل مختلف بر می‌گردد. یک عامل مهم آن مسئله بیکاری است و عدم درآمد کافی فردی که در یک شهر دور زندگی می‌کند یا در یک روستایی زندگی می‌کند و منابع درآمدیش کافی نیست و یا اینکه اصلا نمی‌تواند شغلی داشته باشد برای اشتغال خودش ناچار است مهاجرت کند.»
حجت‌السلام روحانی، رئیس جمهور فعلی

قالیباف هم با تأکید بر حمایت از حاشیه‌نشینان در کوتاه‌مدت و بلند‌مدت گفت:

«ما باید در درازمدت و کوتاه‌مدت برنامه‌ریزی برای این عزیزان داشته باشیم. معمولا دولت‌ها از این مسئله حمایت می‌کنند بخشی از این محرومین و کم درآمدها همین حاشیه‌نشین‌ها هستند. دولت هم در گذشته تدبیر کرده با یارانه به اینها کمک کند، اما گله آدم‌ها این است که در هفت سال گذشته با توجه به افزایش تورم و گرانی که اتفاق افتاده ارزش آن ۴۵ هزار تومان امروز به کمتر از ۱۵ هزار تومان رسیده است. گله اول آنها این است که چرا این افزایش پیدا نمی‌کند، همپای تورم کشور.»
محمدباقر قالیباف، شهردار تهران

آقای جهانگیری با تشریح اقدامات دولت یازدهم در خصوص معضل حاشیه‌نشینی بیمه، خدمات بهداشتی و تلاش برای تحصیل حاشیه‌نشینان را از برنامه‌های دولت عنوان کرد. ایشان در این خصوص عنوان کردند:

«خوشبختانه در دولت یازدهم با این پدیده با برخورد بسیار علمی و دقیق و کارشناسی ما سازماندهی کرده‌ایم یک شورایی درست کردیم به نام شورای بازآفرینی مناطق سکونتی مردم بافت‌های میانه‌ای و حاشیه‌نشینی برای سلامت آنها برنامه‌ریزی دقیقی شد. تقریبا همه آنها در این دولت بیمه شدند، مسئله بهداشت آنها. جوانان آنها که به سن تحصیل می‌رسند از تحصیل محروم می‌شدند در این دولت برای آنها برنامه‌ریزی شده است. کسانی که به سن تحصیل رسیده بودند و با محدودیت روبرو بودند.»
دکتر جهانگیری، معاون اول دولت تدبیر و امید

آقای رئیسی هم آمار دقیق‌تر حاشیه‌نشینی در کشور را حدود ۱۶ میلیون نفر اعلام کرد و گفت:

«اولین گام مسئله نوسازی و بهسازی نسبت به مسکن و خانه آنهاست که حتما باید صورت گیرد نظام شهری باید ماموریت بگیرد و ساماندهی بکنند.»
حجت‌الاسلام رئیسی، تولیت آستان قدس

گرچه در بین سخنان نامزدهای محترم به کلمات امیدوار کننده‌ای مانند بازگشت به سیاست‌های آمایش سرزمین و مدیریت بهینه‌ی منابع آب (میرسلیم) و حفظ محیط زیست(هاشمی‌طبا)، توجه به اقدامات حمایتی کوتاه مدت(قالیباف) و ارائه‌ی خدمات بهداشتی و تحصیلی(جهانگیری) برمی‌خوریم اما باید دانست بحران‌‌هایی مانند حاشیه‌نشینی معلول فرآیندهای پیچیده‌ای در اقتصاد کلان و اقتصاد سیاسی جامعه هستند که بدون پرداختن به آن علت‌ها نمی‌توان امید به حل ریشه‌ای مشکل داشت. 

برخورد سطحی و کالبدی با ساختار حاشیه‌نشینی بدون شناسایی و مبارزه با فرآیندهای حاشیه‌ساز که در اقتصاد کلان باقدرت و شتاب در حال عمل کردن هستند چیزی جز پوپولیسم نیست و تنها دستاوردش جذب آراء انتخاباتی است. تحلیل این بحران‌ها بدون داشتن شناختی از اقتصاد سیاسی موجد آن‌ها در سطح خواهد ماند.[epq-quote align=”align-left”]نقش حاکمیت در اینجا نه ظاهر شدن در نقش یک خیر بزرگ بلکه نقش مبارزی باید باشد که زنجیرهایی که نظام سرمایه سالار رانتی بر دست و پای حاشیه‌نشینان بسته را باز کند.[/epq-quote]

تضعیف سیاست‌های تولید محور و حمایت آشکار و نهان از اقتصاد واردات محور و رانتی که عمده‌ی سرمایه‌اش را در مسکن و مستغلات انباشته کرده و شهرهای بزرگ را به ضرر شهرهای کوچک و متوسط و روستاها متورم کرده است، فرآیندهای کلان سیاسی-اقتصادی هستند که نتیجه‌ی فضایی‌اش شکل‌گیری زاغه‌های شهری است. چنین فرآیندهایی برخلاف ادعای دولتمردان به‌هیچ‌عنوان گریزناپذیر نبوده و شیوعشان در میان اکثر کشورهای جهان توجیه درست بودنشان نیست. اصلاح ریشه‌ای فرآیندهای کلان اقتصادی به نفع اکثریت توده‌های مردم و ایستادگی در برابر اقلیت بهره‌مند از رانت راهکار اساسی معضل حاشیه‌نشینی است. بدون پرداختن به این تصمیم دشوار و جراحی دردناک، هرگونه مداخله‌ی کالبدی یا حمایتی از قبیل سیاست‌های شکست‌خورده‌ی نوسازی یا ساخت خانه‌ی بهداشت و غیره نمایشی و عوام‌فریبانه است. نقش حاکمیت در اینجا نه ظاهر شدن در نقش یک خیر بزرگ بلکه نقش مبارزی باید باشد که زنجیرهایی که نظام سرمایه سالار رانتی بر دست و پای حاشیه‌نشینان بسته را باز کند.

در یک سطح بالاتر تدوین و اجرا برنامه‌ی آمایش سرزمین ملی و منطقه‌ای راهکار فنی اساسی بحران‌های حاشیه‌نشینی و آب و محیط‌زیست است. بارگذاری‌های بی‌تناسب جمعیت و فعالیت در جغرافیای سرزمینی بدون در نظر گرفتن بنیان‌های جغرافیایی و اجتماعی، عدم تعادل‌های شدید فضایی را موجب شده است. این عدم تعادل‌ها در همه‌ی ابعاد زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعی نمودهای خود را نشان داده است. بی‌توجهی تاریخی به سواحل ارزشمند جنوب کشور که بالقوه چشمه‌های جوشان ثروت و اشتغال ملی‌اند از مثال‌های بی‌توجهی به آمایش سرزمین است. جانمایی غلط صنایع و قطب‌های کشاورزی و تقلیل توسعه‌ی روستایی به کشاورزی و دام‌پروری سنتی به ابعاد بحران آب و خشک‌سالی و مهاجرت دامن زده است. گرچه برخی از نامزدهای محترم از اجرای سیاست‌های آمایش سرزمین سخن گفتند اما به این نکته اشاره‌ای نکردند که چرا این سیاست‌ها با اینکه سال‌ها از تدوین و ابلاغ آن‌ها گذشته است ( حداقل از برنامه‌ی پنجم توسعه‌ی قبل انقلاب) تا کنون اجرا نشدند. از نظر نگارنده مهم‌ترین علت آن، اشتهای شدید طبقه‌ی سرمایه‌سالار حاکم به تمرکز‌گرایی و به خطر افتادن منافع گروه‌های ثروت و قدرت از بازتوزیع سرمایه و ثروت در پهنه‌ی فضایی کشور است. نمونه‌ی آشکار این میل، مقاومت شرکت‌های دولتی و شبه‌دولتی از انتقال دفاتر اداری‌شان از شمال شهر تهران به مناطقی است که فعالیت اصلی شرکت در آنجا اتفاق می‌افتد ( مانند شرکت‌های نفت و گاز). تغییر این وضعیت نیازمند مبارزه‌ای دامنه‌دار، همه‌جانبه، تدریجی و عاقلانه با گروه‌های صاحب ثروت و قدرت است. مبارزه‌ای نه از جنس شعارهای پوپولیستی و مقابله با اشخاص، بلکه از طریق اصلاحات نهادی و ساختاری.[epq-quote align=”align-left”]برخورد سطحی و کالبدی با ساختار حاشیه‌نشینی بدون شناسایی و مبارزه با فرآیندهای حاشیه‌ساز که در اقتصاد کلان باقدرت و شتاب در حال عمل کردن هستند چیزی جز پوپولیسم نیست و تنها دستاوردش جذب آراء انتخاباتی است. تحلیل این بحران‌ها بدون داشتن شناختی از اقتصاد سیاسی موجد آن‌ها در سطح خواهد ماند.[/epq-quote]

اصلاح فرآیندهای مخرب زیست‌محیطی هم جز از طریق تغییر ریشه‌ای نگاه مدیریت کلان کشور به توسعه از توسعه‌ای نئولیبرال و رشد محور که راه‌حل همه‌ی مشکلات را بزرگ‌تر کردن اقتصاد و درنتیجه فشار بیشتر به منابع و نهاده‌های تولید می‌داند؛ به توسعه‌ای پایدار و انسانی که اصلاح سازوکارهای توزیع مواهب توسعه را به نفع اکثریت جامعه و در جهت تأمین حقوق شهروندی مندرج در قانون اساسی می‌داند میسر است.

حاشیه‌نشینی، آب، محیط‌زیست، همگی بحران‌هایی خودساخته و قابل‌اجتناب و قابل‌حل‌اند اما نه با شعار و اقدامات سطحی و نمایشی و پرداختن به معلول‌ها. نامزدهای محترم ریاست جمهوری اگر بنا به مد روز در سخنانشان از این بحران‌ها می‌گویند لطفاً شفاف توضیح دهند چه تحلیل، برنامه و مهم‌تر از همه توان سیاسی و اجرایی برای مقابله با فرآیندهای سازنده‌ی این بحران‌ها دارند. آنچه این راه می‌طلبد در درجه‌ی اول مبارزه‌ای در سطح اقتصاد سیاسی است نه اقدامات خیرمأبانه و نه اقدامات حمایتی کوتاه مدت.

 

مطلبی دیگر
از مجموعه یادداشت‌های سینما و فضا – «زیستن» کروساوا و فضا