نویسنده: سعید خاقانی/ مدرس دانشگاه
چگونه میتوان مفهوم «معاصر» را تبیین کرد؟ آیا بهروز بودن همان معاصر بودن است؟ آیا فرقی بین معاصر، نو، جدید و امروزی وجود دارد؟ معاصر از آن دست واژههایی است که مثل زیبایی یا دموکراسی، با پیشفرض دانایی از مفهومشان از آنها استفاده میکنیم، اما بهمحض بیرون آمدن از متنها و کندوکاو در خود، گنگی آنها بر ما معلوم میشود.
اگر معنای لغوی معاصر یعنی هم-عصری را در نظر بگیریم، معاصریت (بر وزن مدرنیت آشوری) در نسبت تعریف میشود؛ یعنی ما نسبت به چیزی معاصر هستیم. این چیز، یا بیرونی است یا درونی، یعنی ما همعصر کسانی در بیرونیم، یا بهنسبت دیروزمان، امروزی یا معاصر هستیم.
این معنای همراه بودن با دیگری بهمعنای معاصر بودن، پدیدهای مربوط به جهان متجدد ایرانی است. واقعیت این است که در تصور عموم، زمانهٔ ما از زمانهٔ عصر عقب است، انگار عصر چیزی است که بیرون از ما اتفاق میافتد، و بر ماست تا تلاش کنیم معاصر آن باشیم یا از آن عقب بمانیم. برای ایران امروز، فضایی جهانشمول، با همهٔ برداشتهای موجود از آن، اروپامحور یا غربمحور است، وابسته به سرمایهداری است، ضد یا بیرون از فرهنگ بومی ماست، و همراه با آرزوی مشارکت در این فضای جهانشمول است. حتی اکراه ما نشان از اشتیاق درونی ما در یک نوع همراهیِ –دستِکم- متفاوت با آن است. این امر به معاصر ایرانی جنبهای متفاوت بخشیده است. انگار معاصر در کنار مفاهیم زمانی و کیفی، جنبهای جغرافیایی هم پیدا کرده است. انگار معاصرها جای دیگری هستند. این جغرافیای ذهنی زمانه در تبیین وضعیت ما بسیار مهم است. به ترجمهٔ فارسی واژهٔ تکنولوژی توجه کنید: فنآوری. «شناخت» (logy) به «آوردن» ترجمه میشود و وجهی از آوردن، آوردن از آنطرف آب است که معاصر و امروزی است. کافیست به یک دفتر تورهای آنطرف آبی برویم و پشت سر منشی خوشپوشی که نمایندهٔ فروش بلیط عبور به دنیایی «خارج» از اینجاست، عکسهایی از فرنگ هفترنگ ببینید. این «خارج» مجموعهای ازعکسهای نامربوط از شرق و غرب عالم است که مثل اینجا نیست، انیران (نه-ایران) است. جالب است که خیلی از کشورها در تعریف ما از این خارج نمیگنجند. آنجا امروزیتر از اینجاست. «خارج که اینطور نیست»، بیانیهٔ بسیاری از گفتمانهای عام و تلگرامی در باب پدیدههای فرهنگی ایرانی است.
اما معاصریت نسبتی با خود نیز دارد، یا باید داشته باشد؛ وگرنه هرچه آنور اتفاق میافتد را به اینطرف بیاوریم باید بهزعم ما معاصر بشود. امّا آیا اگر هر کاری که امروز در جغرافیای معاصر اتفاق میافتد را ما انجام دهیم، ما هم -البته با تأخیر- معاصر میشویم؟ در اقوال عامه نیز، این نیاز به تغییرِ درون و نه آوردنِ صرف، معیاری برای معاصر شدن میشود. مثلاً پدری به پسرش میگوید: «تا جایی که میتوانی از کامپیوترت استفاده کن. اگر نیاز شد عوضش کن. همینطوری بهدنبال خریدن یکی جدیدتر نباش.» یا فرد دیگری با غرور میگوید: «این موبایل کار مرا راه میاندازد، چرا باید عوضش کنم؟» همین استدلال را به معماری انتقال دهید: «چرا باید الگوی خانهام را عوض کنم؟ همین برای من خوب است. هر وقت [و این وقتْ زمانِ نو شدن است] لازم شد عوضش میکنم.» امّا این یک ایدهآل است و معاصریت در خود نوعی تب بهروز شدن دارد؛ انگار زمانه آهنگی تند در خود پیدا کرده است که باید خواهی نخواهی، چه از سر نیاز چه بدون نیاز به دلیلی مشخص با آن همنوا شد.
اما معاصر شدن نسبتی با تاریخ نیز پیدا میکند. تغییر منِ امروز نسبت به منِ دیروز وجههای از تعریف معاصر شدن من است. اتفاقی نیست که پیش از مدرنیسم، دنیا دنیای کلاسیسیزم و حاکمیت «نئو»هاست. این امر لزوم بازخوانی خود را در پیدا کردن مسیر نوی زمانه نشان میدهد. درست است که پس از آن جهانی نو شکل میگیرد که کمتر دغدغهٔ بازتعریف گذشته را پیدا میکند و انگار فارغ از آن جهانی آیندهمحور را میجوید، اما خوب که درونش را نگاه کنی رگههایی -هرچند ناپیدا- از تاریخ و بازتعریف آن میتوان جست. بماند که هرگاه چرخ این آیندهگرایی لنگ میزند، دوباره فیلش یاد هندوستانِ تاریخ میکند. بههرحال، همهٔ اینها نشاندهندهٔ این است که وجههای از معاصریت ما در بازخوانی خود گذشته شکل میگیرد.
اما از کجا دیروز حساب میشود و از کجا امروز؟ تاریخ در خود فضایی همگن نیست. مرز بین تاریخی و معاصر، مرز بین ارزش تاریخی و امر معمول زندگی رایج، و مرز میان میراث و اسباب چندان واضح نیست. نوعی آگاهی لازم است تا گرفتار پیشفرضهای غلط درباب روشنی و همگنی این مفاهیم نشود. گذشته چیزی در خود نیست، نوعی نسبت با وجود نوی ما دارد، و این نسبت را نبایست تفسیر به رأی دیروز خواند. گذشته وجهی عینی دارد و این عینیت خمیری برای ساختن خود است، هرچند این خمیرمایه جیوهای بیشکل برای بازیهای مندرآوردی امروزی نیست.
آگاهی درون معاصرشدن نهفته است. همراهی صوری و چشمبسته نمیتواند ما را معاصر کند، و ماحصل چنین وضعیتی جهان ناهمگنی است که وجهی از آن متعلق یک دنیا است و وجهی متعلق به دنیای دیگر. بخشی بهطور سرطانی تغییراتی -بهزعم خود- مناسب عصر میکند و بخشی خاموش میماند. آگاهی، یعنی شناخت عوامل شکلدهندهٔ خود، جای خود در جهان، و شناخت هدفی که دنبال میشود تا در نسبت با آن خود را معاصر بخواند.
اما معاصر در کنار مفهوم زمانی، انگار کیفیتی درونی هم دارد. انگار اگر چیزها جور خاصی باشند معاصرند، مثلاً هنر معاصر یعنی هنری به اشکال و اطوار خاص. منظره و پرترهٔ رئال معاصر نیست. انگار تغییراتی درون صور جهانی ما شکل میگیرد که ما آن تغییرات را بهنسبت گذشتهشان و بهخاطر کیفیت درونیشان معاصر میدانیم. یک طراح لباس میگوید که پوشاک معاصر بهدنبال سادگی است و تزئینات نمیخواهد، دیگری میگوید دوباره بافت و تزئینات در پوشاک معاصر پیدا شده است. چهچیز رنگهای ریخته بر روی بوم را بهنسبت گلومرغ معاصر میکند؟
معاصر بودن و شدن هر چه هست، انگار درکی وجودی است که ما را فرزند زمان خود میداند و به ما حسّ کنترل یا همراهی با جهان و آهنگ زمان میدهد. در آخر، اگرچه نمیتوانم نتیجه ای بگیرم، جمعبندی مختصری میکنم:
– معاصریت برای ما ایرانیها جغرافیایی ذهنی و تصوری مبهم پیدا کرده که معاصر شدن ما در گروِ شناخت درست این نسبت است.
– بهروز بودن یا جدید بودن لزوماً معاصر بودن نیست، چون انگار جنبهای از آگاهی انتقادی نسبت به جهان بیرون و دیروز خود دارد. میتوان گفت بین جدید و نو (یعنی پدیدهای معاصر) تفاوت هست.
– معاصر شدن مستلزم آگاهی است، آن هم آگاهی نسبتدار با جهان، با زمان، با دیگری، و با خود.
– معاصر در تصور رایج جنبهای کیفی پیدا کرده است. آیا اگر ما این به این «جورِ» خاص نباشیم، دیگر معاصر نیستیم؟
و در پس همهٔ اینها، باید پرسید: معماری معاصر چیست؟
[divider]پینوشت [/divider]
[۱] این عنوان جزوهای کوچک از آگامبن است که در تبیین این مفهوم نگاشته شده است. کتابهایی خاص به این مفهوم پرداختهاند: آلن بُدیو در «این قرن» (The Century) به تبیین دورهبندیهای زمان، و بر اساس آن، مفهوم معاصر میپردازد. کاترین میه در «هنر معاصر، تاریخ و جغرافیا» به تبیین این مفهوم در قالب هنر معاصر میپردازد. همین مفهوم را به شکل سادهتر میتوان در کتاب ایزابل دومزونروژ، یعنی «هنر معاصر» با پرسشهای ساده و کلیدی آن دنبال کرد.
منبع: [button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”follow” openin=”samewindow” url=”https://t.me/koubeh”]کانال تلگرامی کوبه[/buttonn]