لوئیس باراگان؛ معمار سکوت و آرامش

نویسنده: امین معظمی


باغ لکلوموبیه، طراحی فردیناند باخ. آثار باخ منبع الهام باراگان بودند.

باراگان فعالیت معماری‌اش را از سال ۱۹۲۷ در گوادالاخارا شروع کرد و در مکتب گوادالاخارا[۱] -که از تفکر «معماری در خدمت سنت‌های محلی» پیروی می‌کرد- فعال بود. بعدها به مکزیکو سیتی رفت و تا پایان عمرش آن‌جا بود و کار کرد. با این‌که ساختمان‌های باراگان مملو از بافت‌ها و رنگ‌های متنوع‌اند، او را معمار مینیمالیست می‌خوانند. صفحات خالص سیمانی، خشتی، چوبی یا حتا آبی، عناصر طراحی او هستند و همگی با طبیعت در کنش‌اند.

امیلیو آمباز[۲] آثار باراگان را به ۵ دوره‌ی زمانی دسته‌بندی می‌کند:

[divider]۱۹۲۷ تا ۱۹۳۶[/divider]

خانه‌هایی که باراگان در این دوره، قبل از ترک گوادالاخارا و رفتن به مکزیکوسیتی، طراحی کرده نمایان‌گر شیفتگی او به معماری مراکش است. حیاط خلوت‌ها و باغچه‌های ساختمان‌هایش یادآوری رمانتیک تراس‌های مدیترانه‌ایست. او بین سال‌های ۱۹۲۷ تا ۱۹۲۹، ۱۷ خانه برای افراد سرشناس گوادلاخارا طراحی کرد.

کاسا گونزالس لونا[۳]

کاسا لونا، اوج شکوفایی باراگان در گوادالاخارا

باراگان در کاسا لونا، نور و سایه را با رنگ، صمیمیت و مصالح بومی بازی می‌دهد. ترکیب‌بندی ناهمگون و ساخت منحصربه‌فرد این خانه، آن را از دیگر خانه‌های محیطش متمایز می‌کند. باراگان در این پروژه ویژگی‌های اصلی معماری محلی را با رویکردی تازه به‌نمایش می‌گذارد. او با فضایی که به باغچه اختصاص می‌دهد، جهانی به مقیاس انسان می‌سازد، جهانی با صداهای آهنگین آب و برگ و به‌دور از سر و صدای خیابان.

کاسا لونا

[divider]۱۹۲۷ تا ۱۹۳۶[/divider]

پروژه‌های باراگان در این دوره نشان‌دهنده‌ی تاثیر شگرف سبک بین‌الملل، مخصوصن لکوربوزیه، در معماری است. این پروژه‌ها با ترکیب‌بندی هوشیارانه و جزییات موشکافانه نویدگر تفکرات بعدی باراگان هستند: برای مثال، نحوه‌ی برخورد او با نمای ساختمان.

آپارتمان در پلازا ملکور اوکامپو

در میان پروژه‌های این دوره، آپارتمان در پلازا ملکور اوکامپو[۴] جالب توجه است. باراگان با خم کردن نما، بر مسطح بودن آن تاکید می‌کند و با ظرافت تمام، با بریدن حجم بالکون‌ها شفافیت را به داخل فضا می‌آورد.

[divider]۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵[/divider]

در این دوره باراگان چهار باغ چسبیده به هم در زمینی متعلق به خودش طراحی کرد. او با استفاده از صفحات افقی، سه تراس به‌وجود آورد که با دیوارهای حائل سنگی به هم متصل می‌شدند. باراگان بدون استفاده از دیوارهای بلند توانست حس باغی محصور را با ترکیب‌بندی ترازهای افقی مختلف به‌وجود آورد. مخاطب با هبوط به‌سوی استخر باغ، هر لحظه صمیمیتِ بیشتری حس می‌کند.

او در سال ۱۹۴۵ تکه‌ زمین دیگری به نام ال کابریو[۵] خرید. هدفش از خرید این زمین‌ها ساختن باغ‌های محصوری بود که بتواند هر چند وقت‌ یک‌بار در آن‌ها استراحت و مراقبه کند و به طبیعت نزدیک شود. او در این باغ‌ها از صف درختان همیشه سبز بلوط و آب رودخانه‌ی مرزی برای آبیاری استخرها و آبشارهای مصنوعی استفاده کرد. این باغ‌ها به نقاشی‌ها و فیلم‌های سورئالیستی آن دوره بسیار شباهت دارند.

[divider]۱۹۴۵ تا ۱۹۵۰[/divider]

باراگان در این دوره توسعه‌ی محدوده‌ی ال پدرگال[۶]، منطقه‌ای اعیان نشین در جنوب مکزیکوسیتی را برعهده گرفت. او منطقه را تقسیم‌بندی کرد، نقشه‌ی راه‌ها را کشید، تاسیسات را طراحی کرد و منظرسازی عرصه‌ی عمومی را انجام داد. طرح پدرگال شامل سه باغ می‌شد که آب‌نمای مرغابی[۷]، دریاچه میان سنگ‌های آذرین و پیاده‌روهای میان صخره‌ها را در بر می‌گرفت. همچنین طرح ورودی اصلی پدرگال پلازای آبنماها[۸] را ساخت که شامل مجسمه‌ی ماتیاس جوئریتس[۹]، یک آبنما، تعدادی درخت و چند نرده می‌شد.

پیاده‌روها در میان صخره‌های سنگ آذرین

 

او در همین دوره خانه‌ای برای خودش ساخت که ویژگی‌های اصلی معماری‌اش را نشان می‌دهد. نمای بیرونی خانه، عریان و متواضع، با همسایه‌هایش در هم آمیخته است.

نمای بیرونی خانه‌ی باراگان

بعد از مرگش، خانه‌ی او تبدیل به موزه‌ی برای بازدید عموم گردید. در سال ۲۰۰۴ نیز این ساختمان به لیست میراث فرهنگی یونسکو اضافه شد.

[divider]۱۹۵۰ به بعد[/divider]

باراگان در این دوره به بلوغ طراحی خود رسید و با طراحی کاسا گیلاردی[۱۰] در سال ۱۹۷۶ بازنشست شد. چهار سال بعد جایزه‌ی پریتزکر را از آن خود کرد.

کاسا گیلاردی

خانه‌ی گیلاردی اوج و انتهای فعالیت باراگان است. این ساختمان برای زندگی و کار دو مرد جوان (گیلاردی و لاک) ساخته شد که بعد از مرگ گیلاردی، اسم گیلاردی را به خود گرفت و لاک و خانواده‌اش در آن زندگی کردند.

مقطع سه‌بعدی کاسا گیلاردی

رنگ در این پروژه، مثل پروژه‌های دیگر باراگان، یکی از عناصر مهم طراحی است. نمای بیرونی ساختمان صورتی‌ست، راهروی ورودی علاوه‌بر دیوارهای زرد، شیشه‌های زرد رنگی دارد که نور زرد را در تمام فضا پخش می‌کنند.

مذهب و اسطوره، زیبایی، سکوت، خلوت، صمیمیت، خوشی، مرگ، باغ، آبنما، معماری، بینش و نوستالوژی را می‌توان واژه‌های کلیدی معماری باراگان دانست.[۱۱]

 

[divider]پی‌نوشت‌ها[/divider]

[۱] Escuela Tapatía

[۲] Emilio Ambasz

[۳] Casa Gonzalez Luna: خانه‌ی گونزالز لونا

[۴] Apartment building on Plaza Melchor Ocampo

[۵] El Cabrio

[۶] EI Pedregal

[۷] Fuente de los Patos

[۸] Plaza de las Fuentes

[۹] Mathias Goeritz

[۱۰] Casa Gilardi: خانه‌ی گیلاردی

[۱۱] برای مطالعه بیشتر در این مورد رجوع کنید به بیانیه‌ی باراگان برای دریافت جایزه‌ی پریتزکر

مطلبی دیگر
برای مرگ ویلیام السوپ: مردی که معماری بازی‌گونه را دوست داشت