در روزگار افت درآمدهای نفتی، تحریمهایی که هم هستند و هم نیستند، رکود اقتصادی و البته بحرانهای محیط زیستی، جستجو برای راهبردهایی که هم وابستگی زیاد به خارج کشور نداشته باشند، هم بتوانند ظرفیتهای راکد سرزمینی ایران را به کار بگیرند و هم سرمایهی ملی را در اقصا نقاط کشور به گردش درآورند و هم به التیام زخمهای محیطزیست کشور کمک کنند باید در رأس دغدغههای نظام تدبیر کشور قرار بگیرد. گردشگری مسئولان بهویژه نوع بومگردی یا اکوتوریسم ازجملهی این راهبردها میتواند باشد که تاکنون در کشور ما تا حدودی ناشناخته و تا حدود زیادی مغفول واقعشده است.
نیاز به گفتن نیست که صنعت گردشگری امروزه یکی از پیشروترین و ثروتآفرینترین صنایع جهان با گردش مالی بیش از هزار میلیارد دلار است و این مقدار روزبهروز بیشتر هم میشود. از میان گونههای بسیار متنوع گردشگری، گردشگری تفریحی بیشتر برای ایرانیان آشناست و معمولاً گردشگری را معادل آن میپندارند؛ اما صنعت گردشگری زیرشاخهها یا انواع بسیار متنوعی دارد: گردشگری تاریخی، مجازی، درمانی، گروهی، تفریحی، زمینگردشگری (ژئوتوریسم)، کویرگردی، گردشگری ورزشی، گردشگری مذهبی، گردشگری شهری، گردشگری سیاه و …. و یکی از انواع گردشگری که در سالهای اخیر رشد بسیار قابلتوجهی داشته بومگردی یا اکوتوریسم است. گرچه سهم فعلی بومگردی از گردش مالی سفرهای بینالمللی حدود ۷ درصد است اما رشد سالانهی آن بسیار سریع بوده و در دههی گذشته بین ۱۰ تا ۳۰ درصد رشد داشته است؛ درحالیکه رشد سالیانهی کل صنعت گردشگری درمجموع حدود ۴ درصد است.
اکوتوریسم یک سفر و بازدید زیستمحیطی مسئولانه از مناطق طبیعی بکر است که بهمنظور لذت بردن از طبیعت و درک مواهب آن و ویژگیهای فرهنگی مرتبط با آن انجام میشود، بهطوریکه باعث ترویج حفاظت گردد و اثرات منفی بسیار کمی از جانب بازدیدکنندگان بر محیط بهجای گذارد و شرایطی را برای اشتغال و بهرهمندی اقتصادی و اجتماعی مردم محلی (بومی) فراهم کند.
سرزمین ایران ظرفیتهای فراوانی درزمینهی بومگردی با همهی زیرشاخههایش مانند کویرگردی، غارگردی، زمینگشت یا ژئوتوریسم، وحشگشت یا سافاری و.. و دارد و این ظرفیتهای شگفتانگیز را مدیون جغرافیای متنوعش است. ایران یکی از ۵ کشور بهرهمند از تنوع زیستی کامل (شامل داشتن ۴ فصل و زیستگونههای اصلی گیاهی و جانوری) است. ایران باآنکه در جوار منطقه پرفشار حاره قرار دارد انتظار میرود دارای اقلیم خشک و نیمهخشک و چشماندازهای زیستی ناشی از این پدیده باشد، اما مجموعهای از چینخوردگیهای دوران اول، دوم و سوم زمینشناسی موجب شده است تا یکی از بلندترین فلاتهای دنیا باشد. دو رشتهکوه مرتفع و وسیع البرز و زاگرس با دارا بودن بیش از ۳۰ قله مرتفعتر از بلندترین قلههای اروپا و آمریکا در دل یک منطقه خشک و بیابانی مجموعهای از چشماندازهای کوهستانی و جنگلی با شرایط اقلیمی معتدل و حتی همراه با یخچالهای دائمی ایجاد کردهاند. این تنوع جغرافیایی علاوه بر فراهم کردن شرایط مناسب برای زیست گونههای متفاوت گیاهی و جانوری موجب تنوع فرهنگی و قومی، آداب و سنن، زبان، موسیقی، پوشاک و نحوه زیست در بین مردمان این دیار نیز شده است. وجود ۵۰ دریاچه در داخل کشور که هجدهتا از آنها در شمار دریاچههای کنوانسیون بینالمللی رامسر قرارگرفتهاند، جنگلهای هیرکانی در شمال کشور، حدود ۶۰۰۰ کیلومتر خط ساحلی در شمال و جنوب کشور، کویر شگفتانگیز شهداد در کرمان، کوههای مینیاتوری و چشمههای گلفشان و دریاچهی سرخ در سیستان و بلوچستان و صدها شگفتی طبیعی و فرهنگی و مردمشناختی دیگر همگی ظرفیت کمنظیری را برای ایران درزمینهی بومگردی فراهم کردهاند.
بومگردی اما چه ویژگیها و اصولی دارد که آن را از جریان گردشگری تفریحی یا انبوه متمایز میکند؟
بومگردی بر سه اصل یا محور استوار است: حفاظت از محیطزیست، اجتماع محلی و جاذبهپردازی[۱].
حفظت از محیطزیست: بومگردی با ارائهی راهکارهای بلندمدت و اقتصادی میتواند پیشران مناسبی برای طرحهای حفاظتی و حفظ تنوع فرهنگی و طبیعی باشد.
اجتماع محلی: بومگردی میتواند از طریق افزایش فرصتهای شغلی و همچنین کمک به حفظ منابع طبیعی در اجتماعات محلی، موجبات توانمندی و ظرفیتسازی در این اجتماعات به وجود بیاورد.
جاذبهپردازی: بومگردی با تأکید بر غنا بخشی به تجربیات فردی و افزایش آگاهیهای زیستمحیطی، زمینه را برای رشد فهم و آگاهی گردشگر از طبیعت، جوامع محلی و فرهنگهای متنوع بشری آماده میکند.
انجمن بینالمللی بومگردی (TIES) اصولی را بهعنوان بایدها نبایدهای بومگردی معرفی کرده که بدون رعایت آنها بومگردی نهتنها مفید نیست بلکه مضر هم خواهد بود:
۱- به حداقل رساندن آسیبهای فیزیکی، اجتماعی، رفتاری و روانی در طول مسافرت
۲- ایجاد آگاهی فرهنگی و زیستمحیطی و ترویج فرهنگ احترام به طبیعت و مردم بومی
۳- فراهم کردن تجربهی مثبت و لذتبخش از سفر هم برای مسافران و هم برای افراد محلی
۴- ایجاد منافع مستقیم مالی برای حفظ و حراست از زیستبوم
۵- ارائه و تلاش در ایجاد تجربهی بهیادماندنی برای مسافران بهگونهای که آنها را نسبت به منطقه میزبان دلسوز و حساس کرده و به اوضاع اجتماعی، آب و هوایی، زیستمحیطی و سیاسی آن منطقه اهمیت بدهند
۶- طراحی و ساخت امکانات سازگار با طبیعت و فرهنگ منطقه با کمترین آسیب ممکن به اکوسیستم بومی
۷- آموزش قوانین و باورهای معنوی مردم محلی به گردشگران و ایجاد همکاری و مشارکت بین گردشگران و محلیها باهدف توانمندسازی فردی و گروهی
[divider]فرصتها و تهدیدهای بومگردی[/divider]
هرکس اندک آشنایی با ویژگیهای توسعه در ایران داشته باشد میداند دو ویژگی نابرابری فضایی و تخریب گستردهی محیطزیست از بارزترین ویژگیهای توسعه در ایران بوده است. گردشگری با اولویت گردشگری داخلی بهطور عام و بومگردی بهطور خاص کمک میکنند تبعات این دو ویژگی منفی فرآیندهای توسعه در ایران کمی مهار شوند. گردشگری داخلی از طریق به گردش درآوردن سرمایه از مراکز برخوردارتر بهسوی مناطق کمتر توسعهیافته موجبات رونق اقتصادی و جذب ثروت را فراهم میکند. از دیگر سو اگر این گردشگری هرچه بیشتر در قالب بومگردی صورت پذیرد میتواند از دو طریق به حفظ محیطزیست کمک کند: یکی از طریق ایجاد درآمد جایگزین برای جوامع محلی که باعث میشود جوامع محلی دیگر نیاز نداشته باشند برای گذران معیشت خود به منابع طبیعی اطراف خود فشار بیاورند. مثلاً برخی از روستائیان اطراف جنگلهای شمال برای کسب درآمد مجبور به قطع درختان میشوند اما اگر بتوانند از طریق گردشگری درآمد کسب کنند دیگر به سراغ قطع درختان نخواهند رفت. همچنین گردشگری میتواند منابع کافی و پایدار برای حفاظت از نواحی طبیعی در معرض تهدید فراهم کند.
علاوه بر این حضور عدهی بیشتری از مردم در اکوسیستمهای در معرض تهدید، حساسیت افکار عمومی را نسبت به تخریب این مناطق بالا میبرد و هزینهی تخریب محیطزیست را برای دولت یا تخریبکنندگان بخش خصوصی بالا میبرد.
اما در کنار فواید بسیاری که بومگردی میتواند داشته باشد نگرانیها و چالشهایی هم در این زمینه وجود دارد. مهمترین نگرانی در این زمینه این است که جنبههای اقتصادی بومگردی بر جنبههای حفاظتی آن غلبه کند و توریستها رو به مصرف غیرمسئولانه در اکوسیستم مقصد بیاورند. نکتهی مهم دیگر این است که ما در حال حاضر شناخت و اطلاعات کافی از ظرفیتهای بومگردی سرزمینمان نداریم و درنتیجه برنامهریزی جامعی هم در این زمینه نداریم. درنتیجه نوعی نابسامانی را در فعالیتهای بومگردی فعلی شاهدیم. مثلاً آنچه در تنگه واشی اتفاق افتاد ناشی از همین بیبرنامگی و عدم مدیریت است. اطلاعرسانی و تبلیغ ناکافی و عدم برنامهریزی و مدیریت باعث میشود هر از چند گاهی یک منطقهی بکر طبیعی میزبان سیل مخرب و مهاجم گردشگر قرار بگیرد و موجب تخریب ارزشهای بکر و طبیعی آن شود و حتی جوامع محلی هم از منافع آن به شکل بهینهای بهرهمند نشوند. پس لازم است مطالعات و برنامهریزی جامعی در این خصوص صورت گیرد و در آن عواملی مانند ظرفیت جمعیتپذیری هر منطقه، ویژگیهای فرهنگی جامعهی محلی و آموزش حساسیتهای فرهنگی آنها به گردشگران، زمانبندی و پخشایش جمعیت گردشگر هم به لحاظ زمانی و هم مکانی در کل کشور، موردتوجه قرار گیرد.
[۱] Interpretation