تالاب هامون و ریزگردهایش جنوب شرقی ایران را به محلی غیرقابلسکونت تبدیل کرده است؛ زیرا ایران در پاییندست رودهای افغانستان واقعشده و ۷ میلیارد مترمکعب آبی که باید از افغانستان وارد کشور و تالاب هامون میشد، با سدسازیهای گسترده، هیچگاه به سمت ایران سرازیر نمیشود. به همین دلیل بستر هامون ریزگردهایی تولید میکند که ساکنان جنوب شرق ایران را به سمت استانهای شمالیتر کوچ داده و این مهاجرت اجباری، بخشهای وسیعی از ایران را تحت تأثیر قرارداده است. پژوهشگران عرصه دیپلماسی آب، این ماده حیاتی را ابزاری در دست سیاستمداران میدانند که میتواند نقش منفی در امنیت مناطق پاییندست ایفا کند اما آقای حجت میانآبادی، یکی از پژوهشگران مطرح حوزه دیپلماسی آب بر این باور است که با استفاده از یک دیپلماسی چندلایه، هنوز هم میتوان به احیای تالاب هامون امیدوار بود و تهدید ایجادشده را به فرصت تبدیل کرد.
گرمایش زمین، حجم منابع آبی در دسترس انسان را به دلیل تشدید فرآیند تبخیر، بهشدت تحت تأثیر قرارداده و آن را به کالایی کمیاب تبدیل کرده است. کمیابی آب میتواند در شکلگیری مناسبات سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی کشورها بسیار مؤثر باشد. پرسش این است که آیا در شرق ایران افغانستان از آب بهعنوان ابزاری برای اعمال فشار علیه ایران استفاده میکند؟ آقای احمد قرایی عضو هیئتعلمی پژوهشکده هامون در پاسخ به این پرسش «صبح نو» میگوید: «بله شاید بهنوعی وادارش کردهاند که از این ابزار استفاده کند». آب سیاسی، این روزها روزگار مردم سیستان و بلوچستان را سیاه کرده است. افغانستان هرروز سد جدیدی افتتاح میکند و بهاینترتیب نهفقط رودخانههای منتهی به هامون یکی پس از دیگری خشک میشوند بلکه وضعیت حقآبه سد دوستی که تأمینکننده آب شرب مشهد است هم با بحران مواجه میشود. بخشی از مردم سیستان و بلوچستان، در جریان کوچ اجباری سه دهه گذشته خود، مشهد را بهعنوان سرزمین دوم بعد از سیستان انتخاب کردهاند و سیاستهای افغانستان، متأسفانه بار دیگر آنها را ناگزیر به کوچ اجباری دیگری میکند. لبهای خشکیده هامون منتظر حقآبه تاریخی و طبیعی خود است اما آیا ایران توافقی با این کشور همسایه برای تأمین چنین حق آبهای دارد؟
حجت میانآبادی کارشناس دیپلماسی آب در پاسخ به این پرسش به «صبح نو» میگوید: در رودخانههای مرزهای شرقی کشور، قرارداد معروف ۱۳۵۱ را با افغانستان منعقد کردهایم. وی اضافه میکند: بر اساس این قرارداد، افغانستان باید سالانه درمجموع ۸۲۰ میلیون مترمکعب آب به ایران تحویل دهد.
[divider]لزوم بازنگری توافق ۱۳۵۱[/divider]
به گفته این کارشناس دیپلماسی آب در سالهایی که مذاکرات بین ایران و افغانستان بر سر آب در حال انجام بود، مسائل زیستمحیطی و حقبده تالابها در کمتر نقطهای از جهان موردتوجه قرار میگرفت و توافق دو کشور بر سر تأمین نیازهای شرب و کشاورزی بود. وی بیان میکند: با توجه به شرایط جدید و تبعات زیستمحیطی خشک شدن هامونها، باید بار دیگر دو کشور بر سر مسئله آب مذاکرات جدیای را انجام دهند.
میانآبادی میگوید: نام هامون در کنوانسیونهای بینالمللی ثبتشده و طبق این کنوانسیونهای متعدد زیستمحیطی، حفظ و نگهداری این تالاب به عهده همه کشورهاست. وی با تأکید بر استفاده از پتانسیلهای زیاد دیپلماسی آب برای نجات هامون، به از دست رفتن فرصت ایجادشده در جریان قرارداد چابهار اشاره میکند.
به گفته این کارشناس دیپلماسی آب، با استفاده از بحثهای ترانزیت، تبادل انرژی، پروژههای عمرانی و غیره میتوانیم افغانستان را تشویق کنیم تا بر سر حقآبه هامون با ایران همکاری کند. وی تأکید میکند: با تکیهبر پتانسیل کنوانسیونهای بینالمللی روی حفاظت تالابها و مسائل محیطزیستی، جای کار جدی برای نجات هامون وجود دارد. وی با دید مثبت به مذاکرات ایران و افغانستان برای تأمین حقآبه این تالاب جنوب شرق نگاه کرده و بر این باور است که با دیپلماسی چندلایه میتوانیم حقآبه تالاب هامون را از رودخانههای منتهی به این تالاب که در افغانستان جاریاند، احیا کنیم.
[divider]سه قرارداد نانوشته[/divider]
ایران بر اساس قرارداد ۱۳۵۱ فقط درباره دریافت حقآبه از رودخانه هیرمند با افغانستان به توافق رسیده است اما به گفته احمد قرایی، عضو هیئتعلمی پژوهشکده هامون، بهجز این رودخانه، سه رودخانه دیگر به نامهای فرارود، خاش رود و سیستان رود که آب کمی را به ایران میآورد در تغذیه این تالاب جنوب شرق کشور، مؤثرند. وی به «صبح نو» میگوید: برای تمام این رودخانهها، با کشور افغانستان تفاهمنامه نداریم. تفاهمنامه سال ۵۱ نیز فقط بر سر حجم ورودی آب به ایران توافق انجامشده است اما مقطع زمانی و مکانی رهاسازی آب مشخص نیست؛ بنابراین افغانها تمام سیلابهای سرازیر شده به سمت ایران را جزء حقآبه ما بهحساب میآورند؛ زیرا در متن توافقنامه مشخص نیست که رهاسازی آب باید تدریجی باشد یا بهیکباره انجام شود. قرایی، وزارت امور خارجه را یکی از دستگاههای مؤثر در حل مسئله هامون اعلام میکند. به گفته وی نهادهای بینالمللی نظیر صندوق جهانی محیطزیست یا «جف» و کنوانسیون بینالمللی تالاب که دفتر آن در ژنو واقعشده میتوانند مشکل خشکی هامون کمک کنند.
وی اضافه میکند: تالاب هامون یک مجموعه بینالمللی است که نام آن در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده و باید از این پتانسیلها برای احیای آن استفاده کنیم.
این عضو پژوهشکده هامون بیان میکند: ثبتنام هامون بهعنوان یک تالاب بینالمللی، حیات این تالاب را به مسئلهای فرامرزی تبدیل کرده و تمامی کشورها در برابر آن مسئول هستند. پروتکلهای بینالمللی مرتبط با تالابهای بینالمللی درواقع معاهدههای فراملی و بینالمللیاند که همه کشورها باید به مفاد آن عمل کنند در غیر این صورت با برخورد قهری تمام کشورهای عضو نهادهای بینالمللی مواجه میشوند.
وی ادامه میدهد: متأسفانه تاکنون ایران از این ظرفیتها استفاده نکرده است.
البته قرایی از منظر دیگری نیز به مسئله احیای هامون نگاه میکند. وی بر این باور است که میتوانستیم بهجای آنکه به مرز یک نگاه سیاسی و امنیتی داشته باشیم و آن را تهدید بدانیم، از ابعاد مثبت آن یعنی رابطه قومی و خویشاوندی مردم سیستان با ساکنان کشور افغانستان استفاده کنیم.
این عضو هیئتعلمی پژوهشگاه هامون میگوید: اگر در افغانستان آگاهیرسانی کافی میشد که مشکلات ناشی از خشک شدن هامون، گریبان آنها را نیز میگیرد، شرایط بهتری برای مردم منطقه فراهم میشد. البته به گفته وی، ریزگردهای حاصل از هامون به دلیل شرایط جغرافیایی منطقه بیشتر ایران و پاکستان را تحت تأثیر قرار میدهند، بنابراین طبیعی است که حل مسئله هامون در اولویت دولت افغانستان نباشد و آب در بالادست این تالاب، برای تأمین نیازهای کشاورزی افغانستان پشت سدها مهار شود.
منبع: [button color=”white” size=”normal” alignment=”none” rel=”nofollow” openin=”samewindow” ]صبح نو[/button]