پرچمهایی با عکس چهگوارا در ورزشگاه به اهتزاز درمیآیند.تماشاگران غالباً به سبک چریکها،لباسهایی به رنگ سبز میپوشند،کلاههایی شبیه فیدل کاسترو... ادامه متن
پیوسته۱۱ بهمن ۱۳۹۶
مقالات9
در خیابان ولیعصر، کمی بالاتر از تقاطع طالقانی، سالهاست که ساختمانی با یک برآمدگی منحنی شکل رو به خیابان و شیشههایی که در بخشهایی شکسته شدهاند، متروکه رهاشده است. در قلب شهر تهران، در مجاورت چندین دانشگاه، پارک و سالنهای تئاتر. این ساختمان، سینما رادیوسیتی تهران است. یکی از سینماهای ممتاز پیش از انقلاب. گذر سالها و متروکه ماندنش هم باعث نشده که تخریب شود. سینما رادیو سیتی در جدال بین فراموشی و یاد، همچنان در ذهن شهر است. ادامه متن
امروز دیگر ماشینها بخش جداییناپذیر زندگی شهری هستند و پارکینگها فضاهایی مهم در کالبد شهری تلقی میشوند. مدتهاست که شهرها در مقیاس ماشینها ساخته میشوند نه انسانها. در بسیاری از شهرها در ایران، با مشکل ترافیک روبهرو هستیم که بخشی از این معضل به این دلیل است که همواره در اینجا و آنجا، بخشی از ماشینها با پارک کردن در کنار معابر، فضای عبور و مرور را کاهش دادهاند. گویی شهرها دارند کمکم به پارکینگی از ماشینها تبدیل میشوند. این نوشته درآمدی است بر این مسئله که چرا این حجم از ماشینها در تمام ساعت شبانهروز در معابر شهری پارک شدهاند و اینکه چطور میشود با نگاهی به اقتصاد مکان در ایران به این مسئله نزدیک شد.ادامه متن
ساختمان فرهنگستان هنر؛ ساختمانی که در کنارش رواقی دارد با ستونهایی سنگی، حوض آبی و یک فرونشستگی در میانه که چند پله میسازد تا افراد بتوانند در کنار حوض بنشینند یا به دیوارهها و ستونها تکیه دهند. آدمها میآمدند و در این رواق مینشستند، گپ میزدند، کتاب میخواندند، موسیقی پخش میکردند و ملال روزهایشان را دود میکردند. حالا رواق با ستونها و حوض و پلههایش هنوز هست اما آدمها دیگر نه، فرهنگستان مانده و حوضش. مرزی شیشهای رواق را از خیابان جدا میکند. شیشههایی شفاف که وقتی نگاه از میانشان میگذرد، خاطرهها و لحظههای گذشته دوباره در مکانی که تجربهشان کردی، جان میگیرند. ادامه متن
در جای جای شهرهای کشورمان، پروژههای ساختمانی بسیاری هست که مراحل ساخت آنها دچار وقفههای طولانیمدت شده وبعضی از آنها مدتهاست که نیمهکاره به حال خود رها شدهاند. در این یادداشت به چرایی این پدیده نمیپردازم، بلکه قصد دارم بخش کوچکی از اتفاقاتی را که برای زیست روزمرهی چند تن از خانوادههایی که در این پروژهها درگیر بودهاند را بیان کنم.ادامه متن
نویسنده: سعید احمدیان| دانشجوی کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی تهران در سال ۱۹۸۵ میلادی، دو تیم یوونتوس ایتالیا و... ادامه متن
[cbtabs][cbtab title=”از تفلیس تا تهران”] نیکلای مارکف در سال ۱۸۸۲ م در تفلیس گرجستان متولد شد. در سال ۱۹۱۰ م... ادامه متن
در تقاطع خیابان جمهوری و خیابان حافظ در تهران، دوتا از مهمترین مجتمعهای تجاری تهران واقع شدهاند: در یکسو، پاساژ علاءالدین با نمایی از کامپوزیت و شیشه، بدون هیچ بازشو و گشودگی به بیرون، با راهروهایی تنگ و مغازههایی کوچک و چسبیده به هم و در سوی دیگر، مجتمع تجاری و فرهنگی چارسو، در مقیاسی بزرگتر از علاءالدین، با نمایی از شیشه و فلز و راهروهایی عریض، مغازههایی بزرگ، وویدی سرتاسری در میانه و بالکنی در طبقهی پنجم که میتوان غروب تهران را در آن تماشا کرد. در قلب شهر تهران و درجایی که هر متر زمین تجاری بسیار باارزش است، دو رویکرد متفاوت نسبت به ساخت یک مجتمع تجاری را مشاهده میکنیم. این یادداشت تأملی در این تفاوت و نسبت این دو رویکرد است. ادامه متن
. چرا باید ساختمانی تمام شیشهای در این اقلیم ساخت؟ برای نزدیک شدن به پاسخ پرسش میتوان این فرضیه را مطرح کرد که از آنجا که کاربری برج، بانک است، انگارهای در معماری وجود دارد که براساس آن سعی میکنند برای طراحی بانکها از شیشهها استفاده کنند تا به مفهوم شفافیت اشاره کنند. یک تلقی از شفافیت این است که مرز بیرونی و درونی بنا برداشته می شود و افراد در بیرون ساختمان میتوانند درون بنا و فعالیتهایی که درون بنا انجام میشود را ببینند. ادامه متن