نویسنده: غلامرضا جمالالدین| پژوهشگر معماری ایران
[divider]چکیده[/divider]
سازمان فضایی و جنبههای معنایی در باغ، همواره در طی دوران مختلف تاریخی یکسان نبوده و به فراخور فرهنگ و جهانبینی جامعه دوران خویش، تغییرات و تفاوتهایی را به خود میدید. برخلاف تعریف و توصیفی که امروزه در برخی کتب و دایرهالمعارفهای گوناگون از «باغ ایرانی» شده است، باید گفت که تعریف و شرح واژه باغ، کار آسانی نیست. مفهوم باغ و توصیف آن در تاریخ معماری اسلامی ایران بسیار پیچیدهتر و غنیتر از آن است که به نظر میآید و یا توسط محققان به تصویر کشیده شده است. در این نوشتار جهت شناخت دورههای باغسازی اسلامی ایران از سدههای نخست تا دوره تیموریان، به بررسی الگوهای کالبدی و کارکردی، و نظام کاشت و آرایش گیاهان پرداخته میشود. این پژوهش قائل به سه دوره تاریخی برای باغسازی اسلامی ایران است. دوره اول شامل قرون اول تا چهارم هجری است که تجربیات باغ و کشاورزی و ترجمه متون ساسانی و هجوم و مهاجرت اعراب، باغهای این دوران را در معرض تجربههای نو قرارداد. دوره دوم قرن چهارم تا هفتم هجری است که شکلگیری کالبدی منسجمتر را برای باغسازی اسلامی ایران به همراه داشت و الگوهای چهارباغ و دومحوری و تکمحوری را که در ناحیه خراسان و در این دوران توسط غزنویان شکل گرفت را در برمیگیرد. دوره سوم قرن هشتم تا دهم هجری را شامل میشود که با نوشته شدن کتبی چون «احیا و آثار» رشیدالدین و «ارشادالزراعه» هروی، نظام باغسازی در جنبههای کالبدی و کاشت و آرایش گیاهان به مرحله بلوغ کامل رسید و میراثی ماندگار را برای صفویان برجا گذاشت.
[divider]مقدمه[/divider]
باغ پدیدهای چند عملکردی محسوب میشود که بر اساس شرایط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی دوران خود، نظام معنایی و ساختار کالبدی متفاوتی را به خود میدید. بر پایه متون دوران اسلامی، یک باغ مجموعه بناهای متفاوت و متنوعی را از کاخ و کوشک و سرا تا مسجد و مدرسه و کاروانسرا و خانقاه را در برمیگرفت و بهتبع وجود بناهای مختلف، عملکردهای متفاوتی را در دل خود جای میداد. تحول باغسازی صرفاً به کالبد و تحول شکلی و گاه سبکی محدود نمیشود و نظام کاشت و آرایش، وجه غالب اکثر باغهای اسلامی ایران را بهویژه از دوران ایلخانی به اینسو در برمیگیرد. در باب چگونگی شکلگیری نظام و پلان «باغ ایرانی» تاکنون تحقیقات به نسبت زیادی صورت گرفته است؛ بااینوجود برای فهم کم و کیف واقعی و چگونگی و چرایی آن نیاز به پژوهشهای چند جانبهای است که امروزه کمبود آن حس میشود. در این نوشتار جهت پوششی هرچند کوچک در باب تحول باغسازی ایران به بررسی نظام کالبد و نظام کاشت و آرایش گیاهان در آن پرداخته میشود. این پژوهش قائل به سه دوره تاریخی در باب باغهای ایران در دوره اسلامی است. دوره نخست شامل سده اول تا چهارم هجری است که با ورود اسلام و مهاجرات اعراب به نواحی مختلف ایران و انتقال نظام دیوانی و برخی تجربیات باغ و کشاورزی دوره ساسانیان، و همچنین مبادلههای زراعی و باغداری در مناطقی چون هند و چین با ایران، باغهای ایران را دستخوش تجربیات تازهای کرد. در این دوره و در کتب نویسندگان و جغرافیدانان از واژه باغ و اسامی متعلق و وابسته به آن برداشتهای متفاوتی را میتوان به دست آورد. واژه باغ میتوانست به هر نوع نظام کاشت گیاهی و یا گونه خاص درختانی که در آن کاشته شده بود، اطلاق شود. مانند باغ خرما، باغ انگور، باغ پردرخت، باغ پر گیاه، باغ گلاب و اسامی ازایندست. درواقع، گاه باغ بهگونهای خاص از گیاه و درخت اشاره دارد و گاه عنوانی کلی برای چمنزار و گلزار بود. ازاینرو در این برهه به نظر مشکل است که بتوان تعریفی دقیق و واضحی از باغ به دست آورد. در کنار این موارد وجود برخی توصیفات و گزارشها از باغها و کوشکهای دوره ساسانی توسط برخی از نویسندگان، تا حدی در شکلگیری منظر و بناهای برخی از باغهای این دوران تأثیرگذار بود. دوره دوم به سده چهارم تا هفتم هجری میپردازد. در این دوران، باغهای غزنویان شروع جدیدی را برای باغهای اسلامی ایران بهویژه در محوربندی باغ رقم زدند. باغهای تکمحوری و دومحوری در بسیاری از باغهای ایشان قابل مشاهده بود. در کنار این موارد به بررسی واژه چهارباغ در تاریخ بیهقی پرداخته خواهد شد که کلمه «چهار» اشاره به تعداد باغ در یک سرا و مکان دارد. همچنین از مهمترین تحولات باغسازی این سده، شکلگیری باغهای برونشهری است که در ترکیب و ساخت با مقابر، خانقاه، رباط و کاروانسرا، جهت خدمترسانی به مسافران و مردم بود. دوره سوم از سده هشتم تا پایان دوره تیموری را شامل میشود. در این دوران، نوشته شدن کتبی چون احیا و آثار رشیدالدین و ارشادالزراعه توسط هروی بهنوعی سبب تکمیل باغهای اسلامی ایران در نظام کاشت و آرایش شد. تجربیات جدیدی که در کاشت گیاهان و درختان در تبریز توسط رشیدالدین صوت گرفت و وی در کتاب خویش آن را به ثبت رسانده است باعث ورود نظامی جدید در فضاسازی و هندسه و کرتبندی باغهای این دوران میشود. به دنبال آن در سدههای بعد و با نوشته شدن کتاب ارشادالزراعه هروی، این مطلب بهخوبی در باغهای این دوران به نمایش گذاشته شد که جنبه و نظام کاشت و آرایش، وجه غالب باغ و باغسازی را شامل میشود. همچنین در این بخش به ۱۲ نظام کاشت و آرایش که اکثر آنها در باغهای دوره ایلخانی تا تیموری رایج بوده است، پرداخته میشود.
[divider]پیشینه پژوهش[/divider]
در بررسی چگونگی و چرایی پدید آمدن باغهای اسلامی ایران، تاکنون پژوهشگران بسیاری در این باب نظرات و مباحثی را مطرح کردهاند. هر یک از محققان این حوزه به استناد عوامل مختلفی چون تقدس باغ و طبیعت، تمثیل بهشت، دلایل اقلیمی و وجوه اقتصادی، و جهانبینیهای جامعه ایرانی به نظریهپردازی در باب شکلگیری و هندسه و کالبد این پدیده تاریخی پرداختهاند. باوجوداین، عدم توجه به متون تاریخی و صرف تکرار گفتههای برخی محققان درباره باغ در بسیاری از مقالات و کتب، تاکنون وضعیت روشنی را از وجوه مختلفی که این پدیده در طی دوران مختلف داشته است، ارائه نداده است. یکی از مشهورترین و مطرحترین تعریف و علل شکلگیری باغ ایرانی توسط استروناخ با اتکا بر الگوی چهارباغ ارائهشده است. پلانی مستطیل شکل که توسط آبراهههایی به چهار قسمت تقسیمشده است. به دنبال این نظر، بسیاری از صاحبنظران و محققان بدون هیچگونه سؤال و تحلیل نظریه استروناخ به تفسیر باغهای ایران و تکرار مجدد این مبحث پرداختند. محققانی چون بهشتی (۱)، نعیما (۲)، میرفندرسکی (۳)، فقیه (۴)، فلامکی (۵)، دانشدوست (۶)، و ابوالقاسمی (۷) ازجمله افرادی بودند که قائل به چنین الگویی برای تعریف ساختار هندسی و کالبدی باغ ایرانی شدند. در کنار این محققان، پوپ (۸) و ویلبر (۹) در بحثی مشابه، ساختار چهاربخشی را الگوی باغهای ایران میدانند. در کنار این موارد، محققان دیگری در پی فهم ریشههای شکلگیری باغ ایرانی با اتکا به مباحث اسطورهای و دینی و مذهبی هستند. شاهچراغی قائل به الگوی آرکی-تایپ برای باغهای ایرانی است (۱۰). سابتلنی از الگوهای کهن و وجود باغ بهعنوان نماد بهشت زمینی صحبت میکند (۱۱). یا بمانیان که در باب عناصر چهارگانه و وجود عنصر آب و تقسیم آن به چهار صحبت کرده است (۱۲). انصاری و حمزهنژاد به «مبنایی فرهنگی و صبغهای دینی و آموزههای اوستایی و قرآنی» برای باغهای پیش و پس از اسلام باور دارند (۱۳). اما هیچیک از این نویسندگان مدرک و دلیل مستندی در باب شکلگیری باغ در ایران بر مبنای این الگوها ارائه ندادهاند و با کلیگوییها و تعمیم اشتباههای تاریخی، به تصویر غلطی از باغسازی دامن زدهاند. حیدرنتاج و امیر منصوری در مقالهای بهنقد الگوی چهارباغ پرداختند و به دلیل عدم وجود مستندات برای این الگو از سوی محققان ایرانی و خارجی، قائل به فرض چنین الگوی برای باغسازی ایرانی نشدند (۱۴). بااینحال، نویسندگان محترم بدون رجوع به متون و منابع تاریخی و صرف اینکه محققی تاکنون در باب این الگو و دیگر الگوهای باغ ایرانی مستنداتی ارائه نداده، فرضیه چهارباغ را مردود میدانند. ازاینرو، تقلید بیبنیادی که در باب باغسازی ایرانی توسط پژوهشگران این حوزه صورت گرفته است، مبحث باغ را به بیراهههایی کشانده است که نیاز بهمرور و بازخوانی مجدد این پدیده تاریخی را اجتنابناپذیر میکند. در این نوشتار به بازنگری کلی از سیر تاریخی باغهای اسلامی ایران با اتکا به منابع و متون تاریخی سده اول تا دهم هجری یعنی تیموریان پرداخته میشود.
۱. تصویر باغ و باغسازی در سدههای نخست هجری
ریشه کالبد و شکل و هندسه باغهای اسلامی ایران را در کجا میتوان جستوجو کرد؟ جغرافیدانان و برخی از تاریخنویسان سدههای سوم و چهارم هجری از مناطق بسیاری در جهان اسلام و بهویژه حوزه جغرافیایی آن زمان ایران سخن گفتهاند که دارای حوزههای مستعد در تحولات کشاورزی و باغسازی بودهاند. به گواه این دست از متون، چهار منطقه ماوراءالنهر، خراسان، عراق عجم و بینالنهرین از بارورترین و حاصلخیزترین مناطق فلاحتی و زراعتی و باغسازی محسوب میشدند. (۱۵) به گفته این متون، اکثر مناطق و نواحی این چهار حوزه با باغها و بستانها و باغچههایی احاطهشده بود که جدا از رونق کشاورزی، صادرات گلها، و گیاهان و میوهها بهصورت تر و خشک در آنها بسیار رایج بود. (۱۶) واژههایی که در این متون معادل باغ بکار رفتهاند در نوع خودش قابلتوجه است. باغ، باغستان، بستان، درختستان، خرماستان، نیشکرستان، باغچه، نخلستان، تاکستان، و نیستان از این موارد میباشند. (۱۷) بااینحال تصویری که از باغ و اجزای آن در این کتب قابل مشاهده است کالبد و هندسه مشخصی را در اختیار خوانندگان نمیگذارد. (۱۸) بیشتر این نویسندگان از حال و هوا و اجزای باغ بهطورکلی صحبت کردهاند و توصیف ایشان به وجود کاخ و ایوان و کوشک، نهر و وجود برخی گیاهان و درختان زینتی و مرکباتی محدود میشود. بهطور مثال، «حسن قمی» در کتاب خویش «تاریخ قم» در باب برپایی باغهای قم در زمان ورود اعراب به این شهر مینویسد: «و از طرف مشرق رودخانه قم سرا و بستان ولد و جوسق _قصر کوچک_ .. و بسیاری از سراها و منظرها تا مسجد جامع قرار داشتند». (۱۹) یا مقدسی از تعداد کثیری گردشگاههای شهری و برونشهری در نقاط مختلف سخن میگوید که فقط با درختان تاک و انگور و یا خرما پوشیده شده است و شامل نهرهایی میشدند. (۲۰) ابنحوقل از بوستانهای متصل به میدانهای شهری و نهرهایی در داخل شهرهای این دوران چون ری سخن میگوید که دارای قصرهای روی چمنزار با منظر و چشماندازهای وصفناپذیری بودند. (۲۱) درواقع، در بسیاری از این موارد و در اکثر این شهرها، مکانهای طبیعی که دارای زمینه مساعد آب و هوایی و همچنین دارای نهر و جوی آب بودند، از طریق تغییراتی به باغ تبدیل میشدند، جوهره و شکل و یا پلانبندی باغ صرفاً به شکل و یا نقشه خاصی بستگی نداشت و رابطه و منظری که با طبیعت داشت، صرفا حائز اهمیت بود. در گزارشی که ابنمسکویه در شرح ساخت باغهایی توسط عضدالدوله در بغداد آورده است این موضوع بهخوبی روشن میشود. وی مینویسد: «به همه خانههای دو کرانه دجله دستور داد، کنار آب را دیواره بندند و پنجرههای روی آن را نوسازی کنند، به بزرگان درباری که باغ یا خانهای در کرانه دجله به نام ایشان معروف بود دستور داد در ساختمانها و زیبایی آن بکوشند». (۲۲) وجود هوای مساعد و گونههای گیاهی و درختان در هر ناحیهای از شهر سبب میشد تا آنجا بتواند با کشیدن دیوار و یا خندقی به باغ و بستانی تبدیل شود. در کنار این موارد صحبت بسیاری درباره کاشت گونه گیاهان و درختان در این باغها شده است. تفاوتها و شباهتهای بسیاری در گونه و الگوی کاشت نواحی مختلف وجود داشت که چنین اختلاف و مشابهتهایی به علت وجود جنبههای اقتصادی و خراجگزاری، دارویی و پزشکی، مصرف خوراکی و کاربرد زینتی و یا مصرف صنعتی آنها بود. (۲۳) نواحی چون خراسان و ماوراءالنهر دارای یکی از غنیترین الگوهای مرکباتی و مصرف خوراکی و پزشکی بودند و نواحی مرکزی چون فارس دربردارنده الگوها و گیاهانی بسیاری در باب زینت و موارد صنعتی بودند. (۲۴) همچنین وجود خراجگزاری و مالیات برای شهرها که گاه بر اساس نوع و گونه میوه صورت میگرفت سبب رایج شدن و کاشت آنها در نواحی خاصی شد. در کنار آن انتقال سیستم دیوانی ساسانی به دوران اسلامی که بسیاری از امور مالیاتی و خراج گذاری آن برای شهرها بر اساس میوه و گونههای گیاهی بود به این مورد کمک شایانی کرد. (۲۵) گاه و در موارد بسیاری، نویسندگان و جغرافیدانان باغ و بستان را بر اساس نوع گونه میوه و درخت و یا گیاهی که در باغات وجود داشت نامگذاری کرده و از آنها اسم بردهاند. مثلاً باغهای خرما، باغهای نخل، باغهای انگور، باغهای پردرخت، باغهای پر گیاه، باغ نارنج، باغهای انبه و موز ازایندست موارد هستند. یکی از موارد رواج و انتقال گیاهان و درختان در این دوران بر مبنای متون قدیمی و تاریخی، بسیاری از زمامداران چه در ایران و سایر نقاط جهان اسلام، از مناطق مختلف گیاهانی را بهعنوان هدیه دریافت میکردند و یا هیئتهایی را به دنبال آنها به خارج میفرستادند تا گیاهان گوناگون را از نقاط دوردست به باغهای خود آوردند. گیاهان بومی اعم از آنکه به دلیل مفید بودن یا فقط بهعنوان گیاه زینتی آورده میشدند، و به دلایل گوناگونی چون علایق علمی، عشق به بوستان، خوشخوراک بودن آنها، علاقه به روش مداوای جدید، موردتوجه زمامداران قرار میگرفت. همچنین نیازهای جدید کشاورزی که میبایست با توسعه آن جامعه سازگار باشد، گیاهشناسانی که در اطرافواکناف قلمروی اسلامی مبادرت به کاشت گیاهان مختلفی نمودند، نوشتن کتب مختلف در باب زراعت و کشاورزی و گیاهشناسی و داروسازی و طب، (۲۶) و فرهنگ و ریشهای که از علاقه به باغ و گیاه نهتنها در اشعار شاعران این دوران بلکه سایر شاعران دیگر برهههای تاریخی بود همگی در توسعه و نقش باغ و باغسازی مشارکت کردند. (۲۷)
۱-۱. ترسیم باغسازی ساسانیان و انتقال تجربههای کشاورزی این دوره به دوره اسلامی
یکی از مهمترین و جنجالبرانگیزترین مباحث در شکلگیری باغهای اسلامی ایران، نقش و تأثیر باغهای ساسانی است. برخی پژوهشگران در این زمینه نظریههایی را بیان کردهاند. پوپ و ویلبر (۲۸) از محققانی هستند که انتقال طرح و پلان باغسازی بنایی چون قصر شیرین را سبب ترویج و شکلگیری چهارباغ در دوره اسلامی میدانند. بااینحال، درباره چگونگی انتقال این طرح و آشنایی مسلمانان با این الگوی ساسانی در این ناحیه تاکنون مبحثی ارائه نشده است. متون سدههای سوم تا ششم هجری از باغها، کاخها، ایوانها، طاقها، کوشکها و شکارگاههای دوران ساسانی بسیار یاد میکنند و به ترسیم افسانهای آنها چون قصههای هزار و یکشب پرداختهاند. برخی از این تصویرها و اشارات در چند باب میتواند نقش الگوی باغ و بناهای ساسانیان را در دوران اسلامی مشخص کند. در کتاب «الفتوح البدان» ابنالفقیه، شرح و گزارشهایی از بناها و کوشکهای دوره ساسانی و نحوه سبک زندگی پادشاهان ایشان در این بناها به تصویر کشیده شده است. البته بیشتر این توصیفات بهصورت شاعرانه و در باب بناهای ایوان مداین و طاقبستان است. بااینحال، نویسنده تصویر دقیقی را از وضعیت این بناها و شکل آنها ارائه نمیدهد. در باب ایوان مداین که آن را کوشک مداین معرفی میکند، مینویسد:
« کوشکی که اگر نابینایان بدان بنگرند دور نیست زیبایی بنایش، بینایی را به آنها بازگرداند. گوی آن ایوان در دل شبهی تار، آتشی است که برای راهبان پارسا افروخته شود. یا چون گروهی جوان که باده گساردهاند و اکنون شور باده در سرشان برخاسته است و به کردار سرمستان مست وادارشان کرده است. آنگاه به پا خاستهاند و دستها بر کمر زدهاند و بر سرخود تاجهای مرجان نهادهاند. و چون ستارگان صفکشیده هفت ورنگ بر بلند جایگاهی فرازمند و استوار و محکم رده بستهاند». (۲۹)
در این شرح ابنالفقیه، بیشتر به جنبه منظره و دید در این ایوان اشاره شده و در باب وجود بستان و یا باغی در جوار آن صحبت نشده است. در کنار این شرح باید از توصیف طاقبستان هم یاد کرد. نویسنده درباره این بنا از وجود نهرها و آبهای جاری در این شکارگاه و همچنین وجود تصاویری از حیوانات که در این شکارگاه که نوعی باغ تفریحی خسروپرویز محسوب میشد، یاد میکند. ابنالفقیه در شرح تصاویر حکاکی بر این طاق مینویسد:
« و در کرمانشاه آن دکان است که پادشاهان جهان بر آن گردآمدهاند. فغور پادشاه چین و خاقان پادشاه ترک و داهر پادشاه هند و قیصر پادشاه روم و خسروپرویز. دکان به شکل چهارگوشه از سنگ ساختهشده است. بهگونهای آن را ظریف و استوار ساختهاند و با میخهای آهنین استوار کردهاند که هیچگونه رخنهای میان دو سنگ پیدا نیست و هر بیننده گمان برد که ان یکتخته سنگ است. میان قناطر و دکان ساختمانهایی است که بر همه ساختمانها و بناها برتری دارد دکان از سنگ است و آن را بر فراز تپهای ساختهاند». (۳۰)
در این شرح شاعرانه، صحبت از دکانی (سکو) چهارگوش شده است. در کنار آن، صحبت از قناطر و ساختمانهایی هست که ظاهراً در یک مسیر موازی و یک سمت یا دو و حتی چهار سمت سکو قرار داشتند. قرار گرفتن سکو در فراز تپه شاید گواه بر وجود مناظری بود که جهت تماشا در آنجا برپاشده بود. اما در هیچیک از شرحهای همدانی، صحبتی از شکل و پلان و کالبد این باغها بهطور صریح نشده است. در برخی از گزارشهای وی از باغهای این دوره صحبت از عناوینی چون «باغهای پیوسته یا یکدیگر» و یا «باغهای منظم» شده است (۳۱)؛ اما معلوم نیست این الفاظ و عناوین آیا به شکلی خاص از باغ اشاره دارد یا خیر. بااینحال، دریکی از منابع قرن پنجم یعنی «تاریخ ثعالبی» در باب یکی از باغها و شکارگاههای خسروپرویز بانام «تخت طاقدیس» شرح جالبتوجهی آمده است که تا حدی میتواند گویای شکل و کالبد برخی از باغهای این دوره باشد. ثعالبی در گزارش از تخت طاقدیس مینویسد: «از دیگر مختصات پرویز، تخت طاقدیس است که آن اورنگی است از عاج و چوب ساج و رویه کار و دستگیره و نردههای آن از طلا و نقره و درازیش یکصد و هشتاد ارش و پهنای آن یکصد و سی ارش و بلندی آن پانزده ارش بود و نردبانهایش از بریدههای چوب شیز و آبنوس طلاکوب بود». (۳۲) ثعالبی از طاقی طلایی شکل صحبت میکند که صورتهای فلکی و برجهای فلکی و اقلیمهای پادشاهان هفتاقلیم بر آن کشیده شده بود. اما نکته قابلتوجه در این بنا وجود چهار نشستگاه بود که برای هر یک از فصول یعنی بهار، تابستان، پاییز و زمستان طرح انداخته شده بود و به آنها اختصاص داشت. ثعالبی مینویسد:
«در تخت طاقدیس چهار نشستگاه بود که فرشهای بافته از تافته و گوهر نشان از یاقوت و مرجان بهاندازه هر یک گسترده بودند. هریک از نشستنگاهها مناسب بود با فصلی از سال و در آن تاج بزرگی بود که شصت من طلای ناب در آن بهکاررفته بود و مرواریدهایی که هریک چون تخم گنجشکی بود بر آن نشانده بود. تاج شاهی با زنجیری از طلا از ایوان آونگ بود که درازای زنجیر هفتاد ارش بود تا تاج با سر شاه نزدیک گردد ولی او را نیاز ارد و گرانباری نکنند». (۳۳)
وجود چهار نشستگاه به همراه ایوانی که برای چهارفصل در چهار سمت این مجموعه ساختهشده بودند، ترسیمکننده پلانی با دو محور است که در دو سوی هر یک از این محورها، سکویی قرار داشته بود؛ و چنین شرحهایی مطمئناً باغهای دوره اسلامی را هم مورد تأثیر قرارداد. خود کلمه چهاردر منابع این دوران بسیار یادشده است. مثلاً ابنبلخی در فارسنامه در باب اولین باغی که توسط ایرانیان و به دست منوچهر ساخته شد، مینویسد: «منوچهر اولین کسی بود که باغ ساخت. ریاحین گوناگونی که بر کوهسارها و دشتها بود جمع کرد و بکشت و فرمود تا چهار دیوار گرد آن کشیدند و آن را بوستان نام کرد؛ یعنی معدن بویها» (۳۴) یا در ذکر بنای تخت جمشید و برپایی شهر فیروزآباد از سکویی چهارگوش و یا گنبدی چهارگوش یاد میکند. (۳۵) چنین ترسیم و گزارشهایی که توسط مورخان و یا جغرافیدانان از باغها و بناهای زمان ساسانیان و احیاناً دوره هخامنشی ارائه میشد تا حد زیادی میتوانست در شکلگیری باغهای اسلامی تأثیر بگذارد. بااینحال، واژه چهار بیشتر به کالبد و تعداد اجزای یک بنا اشاره دارد تا تقسیم به چهار بخش. چهار دیوار، چهار سکو، چهار نهر از جملات پرکاربرد در متون این دوره است. در کنار این موارد، ترجمه برخی از متون ساسانی در باب نظام آبیاری و تقسیم آب و سازوکار دیوانهای ایشان توسط برخی از دانشمندان دوره اسلامی چون خوارزمی و بهکارگیری آن توسط سامانیان در ناحیه خراسان، تا حد زیادی بر سیستم آبیاری باغ و زراعت و کشاورزی اسلامی تأثیرگذار بود. (۳۶ و ۳۷) دیوان کاست فزود یا کَستبزود که خوارزمی از آن بانام دیوان کاهش و افزایش نام میبرد (۳۸) با برخی تغییرات جزیی در سیستم آب و آبیاری، باغ و کشاورزی دوره اسلامی و بهویژه سدههای سوم و چهارم هجری را تحت تأثیر خود قرا داد. (۳۹) البته در مناطقی چون قم، از دیوانی چون دیوان المیاه نام برده شده است که اشاره به همین نوع دیوان دارد. مهمترین وظایف این دیوان عبارت بود از: نظارت بر ساخت رودها و کانالهای آبی، کانالهای آبیاری مزارع و باغات، شناخت و بررسی میزان کشتزارها و اراضی کشاورزی و بررسی شرایط آب و هوایی مناطق گوناگون برای مقدار آب و زمان آبیاری (۴۰). همچنین مالیات بستن بر برخی از میوهها و محصولات کشاورزی که از دوره ساسانیان رسم بود، و چنین سنت و شیوه مالیاتی تا سدههای سوم و چهارم هجری در نواحی مختلف چون خراسان، قم، اصفهان و فارس ادامه داشت. ازاینرو برخی از نظامهای کاشت و باغبانی هم تا حد زیادی متاثر از اصول باغ و کشاورزی ساسانیان شدند. بااینحال، تجربههای نو و تازهای که در این دوران در جریان بود باغها و نظام کشاورزی را که تا حد زیادی در پیوند باهم بودند دستخوش آزمایشهای گوناگونی کرد. تحولات کشاورزی که بخشهای اقتصادی پیوند خورده بود، مهاجرت و ورود اعراب به نقاط گوناگون نواحی ایران، ترجمه برخی کتب و متون ساسانی و انتقال تجربههای ایشان درزمینه فلاحت و باغ به دوره اسلامی، و همجواری با کشورهای چون هند و چین که سبب ورود محصولات و تکنیکهای جدیدی برای کشاورزی شد، از مهمترین موارد تأثیرگذار بر باغ و باغسازی سدههای اولیه اسلامی ایران بودند. (۴۱)
۲. سده چهار تا هفتم هجری
در دوره سامانیان و آلبویه اکثر باغهای ایشان پیوند و ساختار ناگسستنی با بافت شهر داشت. نرشخی در تاریخ بخارا از تبدیل و ساختِ بخش بزرگی از ناحیه بخارا چون جوی مولیان و ریگستان و دشتک به باغ و سراها و کوشکهای پادشاهان سامانی گزارش داده است. (۴۲) سرا، کوشک، چمن، بستان، مرغزارها، گلزارها، خانهای موزن و منقش و مهمانخانههای مصور و حوض و خرگاه، از مجموع عناصری بودند که به گفته نرشخی در این باغها برپاشده بود. در بسیاری از این باغها، دیوانهای دولتی هم واقعشده بود که رسیدگی به امور حکومتی در آنجا صورت میگرفت. نرشخی در ذکر این سراها از عنوان چهارباغ استفاده میکند؛ اما مشخص نیست این واژه به شکل و نقشه باغها برمیگردد یا بهصورت عنوانی کلی برای باغها بکار برده شده است، چنانچه مینویسد: «و چهارباغهای خوش و سر حوضهای نیکو و درختهای کجم خرگاهی بوده بهنوعی که ذره آفتاب از جانب شرقی و غربی به نشست گاههای سر حوض نمیافتاده». (۴۳) وجود نشستگاههایی که در ترکیب با حوض قرار داشتند و جریان آب در آنها جاری بود، نکته قابلتوجهی است. اما این سؤال وجود دارد که آیا این نشستگاه در میانه یا دو سو و یا ۴ سوی این باغها قرار داشته بود؟ از دیگر نکات قابلبحث در این باغها و بستانها، وجود چراگاه و یا مکانهای محصورشده با دیوار برای حیوانات وحشی بود که درواقع بهمانند یک باغوحش عمل میکرد. در دوره آلبویه ساخته شدن بسیاری از باغها و بستانها هم بهمانند دوره سامانی در نواحی مختلف شهر که دارای شرایط مساعد بودند، رخ داد. هرچند بسیاری از این باغها در بغداد که از مراکز مهم آلبویه بود، برپا شد. ابنمسکویه از گلها و گیاهانی نام میبرد که برای تزیین و کاشت در باغهای بغداد که توسط عضدالدوله برپاشده بود از ناحیه فارس به آنجا انتقال داده میشد. (۴۴) بسیاری از این باغها مکان دیوان دولتی، خانههای خصوصی، و گاه برای شکار و تفرج ساختهشده بودند.
۱-۲. غزنویان
یکی از مهمترین منابع سده پنجم هجری که تا حد زیادی میتواند در باب نحوه و کالبد باغهای این دوره اطلاعات ارزندهای را ارائه دهد، «تاریخ بیهقی» است. بیهقی در کتاب خویش از باغهای دوره غزنویان در نواحی مختلف خراسان چون، غزنین، بلخ، هرات و نیشابور بسیار یاد میکند و شرح و گزارشهای قابلاعتنایی را از آنها آورده است. از میان تمام باغهایی که وی شرح داده است، سه مورد میتواند جهت نشان دادن وضعیت کالبدی و ساختار باغهای این دوره و شاید تأثیر آنها بر باغهای سدههای بعد از خود حائز اهمیت باشد. یکی از این باغها، باغ شادیاخ است. بیهقی در شرح آن مینویسد: «روز دیگر سپاهسالار غازی به درگاه آمد با جمله لشکریان بایستاده و مثال داد جمله سرهنگان را تا از درگاه بدو صف ایستادند با خیلهای خویش و علامتها با ایشان، شارهای آن دو صف از در باغ تا شادیاخ به دور جای رسیدِه و درون باغ از پیش صفه تاج تا درگاه، غلامان دو روی بایستاده با سلاح تمام. و رسول و اعیان را در میان دو صف لشکر میگذرانیدند و از دو جهت سرهنگان نثار میکردند تا آنگاهکه به تخت رسید». (۴۵) توصیف بیهقی از عملکرد و شرح جاگیری ابنیه این باغ بسیار جالبتوجه است. این باغ که تفرجگاه و هم مقر حکومتی و دیوانی محسوب میشد، شامل یک صفه یا سکویی بود که بیهقی از آن بانام «صفه تاج» یاد میکند. باغ دارای یک محور اصلی بود که از درگاه ورودی تا این صفه کشیده میشد و همانطور که بیهقی شرح داده، لشکریان در دو سوی این محور زمانی که مسعود به باغ وارد میشد، صف میکشیدند. ازاینرو، این پلان باغ را میتوان تکمحوری دانست که این محور از ورودی تا کوشکی که در میانه باغ قرار داشت، امتداد داشته بود. شرح باغ عدیانی که یکی از باغهای بزرگ هرات محسوب میشد، پلان و کالبدی دیگر از باغهای دوره غزنویان را نشان میدهد.
باغ شامل دو کاخ یا عمارت و دو در یا ورودی بود. اما این عناصر تمام اجزای باغ را تشکیل نمیدادند. بیهقی از حوضخانهای بزرگ یاد میکند که در این باغ قرار داشت و مینویسد: «چون از سرای عدنانی بگذشته آید، باغی است بزرگ. بر دست راست این باغ حوضی است بزرگ، و بر کران حوض، از چپ، این خانه است و شب و روز برو دو قفل باشد، و آنوقت گشایند که امیر مسعود به خواب آنجا رود». (۴۶) و درجایی دیگر در باب ساخت اتاقی در این باغ مینویسد: «در کوشک باغ عدنانی فرمود تا خانهای برآوردند خواب قیلوله را و آن را مزملها ساختند و خیشها آویختند، چنانکه آب از حوض روان شدی و به طلسم بر بام خانه شدی و در مزملها بگشتی و خیشها را تر کردی و این خانه را از سقف تا به پای زمین صورت کردند» (۴۷) از این گزارش بیهقی تا حد زیادی میتوان کالبد و پلان باغ و جاگیری ساختمانهای یادشده را ترسیم کرد. چنانچه سرای عدنانی در سمت جنوب باغ و حوضخانه بزرگ در جانب شرق و خیشخانه در شمال حوضخانه واقعشده باشد، خیشخانه و کوشک در جانب شمالی باغ رو به سرای عدنانی بودند.
میتوان گفت در سه جانب باغ سه ساختمان واقعشده بود و اگر وردی در سمت چهارم باغ قرار داشته بود، باغ داری دو محور بوده است. بااینحال نمیتوان ادعا کرد پلان و یا محورها کاملاً منظم بود. (۴۸) نوع دیگری از این نوع پلان باغ و تاحدی شبیه به آن را میتوان در باغ خاصه بلخ دید. بیهقی در باب این باغ از وجود حداقل دو صفه که در دو جانب باغ و روبروی یکدیگر بودند یاد میکند؛ همچنین میدان و حمامی در این باغ واقع شده بود. بیهقی مینویسد: «و امیر صفهیی فرموده بود بر دیگر جانب باغ برابر خضرا، صفهیی سخت بلند و پهنا درخور بالا، مشرف بر باغ و در پیش حوضی بزرگ و صحنی فراخ چنانچه لشکر دورویه بایستادی و مدتی بود تا برآورده بودند» (۴۹). ازاینرو، چنانچه در یا درگاه باغ در جانب دیگر این مجموعه بوده باشد وجود دو محور کامل یا متقاطع قابل فرض است (تصاویر ش ۴ و ۵). اما یکی از مهمترین عناوینی که بیهقی در کتاب خویش از آن اسم برده، واژه «چهارباغ» است. این چهارباغ که در نیشابور واقعشده بود و سرای بونصر مشکاتیان محسوب میشد به گفته بیهقی دارا ۴ باغ بوده است. اشاره بیهقی به عدد ۴ به تعداد آن است نه محور و یا تقسیم به چهار بخش. وی مینویسد:
«در نشابور دیهی بود محمدآباد نام داشت و به شادیاخ پیوسته است و جایی عزیز است چنانکه یک جفتوار از آن که به نشابور و اصفهان و کرمان جریب گویند زمین ساده به هزار درهم بخریدندی و چون با درخت و کشت ورزی بود به سه هزار درهم. و استادم را بونصر آنجا سرایی بود و سخت نیکو برآورده و به سه جانب باغ. آن سال که از طبرستان بازآمدیم و تابستان مقام افتاد به نشابور، خواست که زمین خرد تا سرای چهارباغ باشد و بده هزار درهم بخرید از سه کدخدای و قباله نبشتند و گواه گرفتند». (۵۰)
درواقع به بیان بیهقی سرای وجود داشت که در سه جانب آن سه باغ قرارگرفته بود و بونصر قصد خرید زمینی در جانب چهارم این سرا را داشته بود تا بتواند آن را به «چهارباغ» تبدیل کند. ازاینرو مطمئناً این نوع الگو که یکی از شیوههای رایجی بود که در نواحی دیگر هم امکان برپایی آن بوده است و همچنین بهکارگیری «چهارباغ» از نویسندهای ریزبینی چون بیهقی، نشان از وجود این اصطلاح یا واژه یا عنوان در این برهه زمانی است که البته به تعداد اشاره دارد نه تقسیم محور باغ.
۲-۲. سلجوقیان و خوارزمشاهیان
یکی از مهمترین موارد در باب باغهای سلجوقیان و خوارزمشاهیان و بهطورکلی باغهای سده پنجم تا هشتم هجری، وجود باغهای برونشهری است که در همجواری و ترکیب با خانقاهها و رباطها و کاروانسراها قرار داشتند. درواقع، جدا از باغهای خصوصی و دولتی که در نواحی رونقدار این دوران چون اصفهان، خراسان، کرمان و تبریز در درون شهر و یا دروازههای شهر قرار داشتند، باغهای بسیار در نواحی تجاری و مسافرتی جهت احوال مسافران و صوفیان برپاشده بود. (۵۱) از مهمترین ویژگیهای این باغها که بهصورت یک مجموعه کامل خدماتی عمل میکرد، وجود بناهای مختلف با عملکردهای گوناگون اجتماعی و فرهنگی بودند. «ابنبطوطه» در سفرنامه خویش بهطور مکرر از این نوع مجموعه باغها یاد میکند که نهتنها در نواحی آن زمان ایران که در اکثر نقاط جهان اسلام قابلمشاهده بود. به گفته ابنبطوطه در بسیاری از شهرهای این دوران، رسم چنان بود که کسی که خانقاه و یا رباط و زاویهای را برپا میکرد، به همراه آن باغی را نیز وقف میکرد. (۵۲) از نمونه این باغها در طی این برهه زمانی که در نواحی مختلف وقف میشدند میتوان به باغ پیروزی در غزنین از دوره غزنویان، باغ عمادالدین محمد بن حمزه در نسا، سرای تورانشاه در کرمان و سایر باغها در نواحی فارس و آذربایجان نام برد. باغ پیروزی در غزنین بود که تربت محمود غزنوی هم در آنجا واقع بود و به وصیت وی رباطی در آن ساختهشده بود و بعدها مسعود غزنوی به جهت آنکه مکانی برای عموم مردم محسوب میشد، در جهت حفظ و نگهداری آن، دستورهایی را صادر کرد. چنانچه بیهقی در باب آن مینویسد: «مردم انبوه بر کار باید کرد تا بهزودی این رباط که فرموده است برآورده آید و از اوقاف این تربت نیک اندیشه باید داست تا به طرق و سبل رسد. و پدرم این باغ را دوست داشت از آن فرمود وی را اینجا نهادن. و ما حرمت بزرگ او را این بقعت بر خود حرام کردیم که جز به زیارت اینجا نیاییم. سبزیها و دیگر چیزها که تره را شایست همه را باید کند و همداستان نباید بود که هیچکس به تماشا آید اینجا». (۵۳) در کتاب تاریخ خوارزمشاهیان میتوان موردی مشابه درباره یکی از باغهای وقفی در ناحیه نسا را مشاهده کرد. نویسنده از باغی گزارش میدهد که توسط یکی از افراد خاندان بانفوذ نسا در دوره خوارزمشاهیان در همان ناحیه برپاشده بود و شامل: باغ، رباط، کاروانسرا، حمام، بستان، طبخ خانه و مکانی برای قرائت قرآن میشد. چنانچه در باب مجموعه عملکردهای که در این باغ صورت میگرفت، نویسنده مینویسد:
« پس بنای عظیمی بر پا کرد که در وی از برای فقیهان جایی و از برای صوفیه جایی و از برای قدریها جایی و از برای علویها جایی و از برای کاروانهای رهنوردان و گذرکنندگان جایی و از برای سـتوران ایشان جایی بود، و نان و خوردنی از برای هر کس که جان داشت مقرر رده بود، و آنجا حمامها و بستانها ساخته بود، و از برای فراشی و خدمت و آشپزی و باغبانی در آن ابنیه بنده و برده بسیار خریده بود … و در آنجا قراء قرآن گماشته بود و هم سرایندگان و خوانندگان، و دیگها همواره بر بار بود، و گاه میشد که کاروان بزرگ یا لشکر انبوهی بر ایشان وارد میشد». (۵۴)
افضل کرمانی در کتاب خویش با نام «تاریخ افضل» که به تاریخ حکمرانی سلجوقیان در ناحیه کرمان میپردازد، از سرا و کوشکی صحبت میکند که توسط ملک عمادالدین تورانشاه ساخته شد و دارای سراها و خانهها و خیمهها و خانقاه و رباطی برای اهل صوفیه بود. چنانچه وی مینویسد: «و فرمود که اینجا سرای و کوشک و خانقاه و رباط جهت صوفیه، همه متصل یکدیگر سازند و منادی در شهر زد که وای بر جان آنکس از میر و وزیر و سپاهی که در خانه کس باشد. همه بیایند و خیمهها زنند و یورد سازند. همان روز تمام ترک و تاجیک از سپاه خیمهها بیرون زدند و خانهها بنا نهادند». (۵۵) هرچند که نویسندگان این کتب درباره نحوه جاگیری و پلان و نقشه این باغها مطلب و گزارشی را نیاوردهاند، اما وجود چند عملکردی بودن و بناهای مختلف کوچک و بزرگی که در ارتباط با یکدیگر بودند، از مجموعههای پیچیده و به نسبت وسیعی صحبت میکند که در این برهه تاریخی بسیار رایج بودند. ابنبطوطه در مواردی از باغها و رباطهایی گزارش میدهد که دارای بازار و دکانچههای جهت خرید و تأمین مایحتاج روزانه مردم بودند و چون برخی از آنها در دروازه و همجواری نزدیک با شهر بودند بسیاری از ساکنان شهر جهت خرید به آنجا رفتوآمد هم داشتند. (۵۶) اینچنین عملکردهای در باغها تا دوران تیموری و صفویه ادامه داشته بود. بنابراین برخلاف نظر برخی نویسندگان که سعی در نامگذاری و دستهبندی برای باغهای ایرانی هستند صرفاً نمیتوان با اصطلاحاتی ساده چون: باغ–مزار، باغ–کوشک، باغ–قلعه، باغ–چادر (۵۷) و اسامی ازایندست به ماهیت و ساختار باغهای اسلامی ایران پی برد.
۳.سده هشتم تا دهم هجری: ایلخانیان تا تیموریان
یکی از مهمترین موارد در باغسازی دوره ایلخانی نوشته شدن کتاب «احیا و آثار» رشیدالدین است. این کتاب ازاینجهت حائز اهمیت است که جدا از ارائه اصول باغبانی و کشاورزی، از نحوه فضاسازی و اصول کاشت و آرایش گیاهان و چگونگی ترکیب گیاهان و درختان با یکدیگر و محل و مکان مناسب هر یک از آنها در هم همجواری با جوی آبها و نهرها و کوشک باغ صحبت میکند. به گواه این کتاب و همچنین «وقف نامه» ربع رشیدی اکثر باغهای این دوره در تبریز و برخی نواحی دیگر و بهویژه باغهای سلطنتی و وقفی،جایگاههایی بودند که در آنها کار با تفریح و علم و هنر آمیخته بود. (۵۸) این باغها بخشی از شبکهای بودند که فعالیتهای گیاهشناسی و کشاورزی مناطق دوردست را به هم ارتباط میدادند و بهاینترتیب نقشی بسیار مهمی در گسترش گیاهان مفید داشتند. مهمترین تفاوت در باغهای این دوره در نسبت با نمونهای پیشین خود وجود نظام کاشت منظمتر و برنامهریزیشدهای بود که بیشتر درصد و حجم باغ را شامل میشد. هرچند تا قبل از نوشته شدن این کتاب، منابعی دیگر در از قرون چهارم تا هفتم هجری در باب کشاورزی و باغداری نوشتهشده بود (۵۹) اما ازنظر جامعیت و داشتن تجربههای نو از اصول باغ، کتاب رشیدالدین جایگاه دیگری دارد. (۶۰) در کنار کتاب رشیدالدین باید کتاب «ارشادالزراعه» هروی را قرار داد که در سال ۹۲۱ ه چندی بعد از اتمام سلسله تیموریان به رشته تحریر درآمد. به گواه «وقف نامه» ربع رشیدی باغهای این دوره دارای بناهای گوناگونی از خانقاه و رباط تا طبخ خانه و مکانهای برای اقامت مسافران و گاه بینوایان بودند. (۶۱) هرچند به نظر میرسد بیشتر باغهای تبریز و باغهای که در اختیار و زیر نظر رشیدالدین قرار داشتند دارای امتیاز ویژهای برای کاشت و پرورش گیاهان خاص و گوناگونی بودند که از نواحی مختلف چون: خراسان، فارس، اصفهان، شام، مصر، چین و هند به تبریز انتقال داده میشدند. (۶۲) به گفته کتاب رشیدالدین و ابونصر هروی، نحوه جاگیری درختان ثمردار و بیثمر با یکدیگر و نحوه همنشینی گلها و چمنها و مقدار سایه و نور لازم در کنار نهرها و جویهایی که آب موردنیاز درختان و گیاهان را تأمین میکردند، نوع هندسه و کرتبندی و فضاسازی باغ را متفاوت میکردند. (۶۳) ازاینرو باغهای این دوره تاریخی و همچنین سایر باغهای تاریخ ایران، دارای فضاسازی و پلانبندی سیالی بودند که بسته به شرایط و نظام کاشت، شکل متفاوتی را به خود میگرفتند.
۱-۳.تیموریان
چند گزارش از نحوه برپایی باغهای سمرقند توسط تیمور، نکات قابلتوجهی را درباره ساخت باغ و آداب و نحوه طرحاندازی (اجرای) آن ارائه میدهد. در کتب علییزدی، خواندمیر، کلاویخو، بابر، سمرقندی و شامی در چگونگی ساخت باغی موسوم به «شمال» که بانی آن تیمور بود، از نحوه ساخت باغ گزارش جالبی آمده است. پلان از نوع «چهارباغ» با تقسیم آن به چهار بخش است. فرآیند ساخت، در نظرگیری رصد ستارگان و واگذاری هر بخش از باغ به ناظری، جهت تسریع در انجام امور کاری، مهمترین اطاعاتی است که میتوان از شرح آن به چگونگی طرح یک نمونه از باغهایی که در این زمان ساخته میشد، پی برد. علییزدی در باب برپایی بناهای اصلی باغ مینویسد: «کندلان و بارگاه و خیمه و خرگاه به اوج آسمان و ذروه ماه برافروختند. و آن آرامگاه ارم آیین را از التیام اسباب تجمل و تمکین رشک نزهت سرای خلدبرین ساختند. به فرمان قصری رفیع دلکش و عشرتگاهی بهغایت خوش ساختند». (۶۴) در ادامه گزارش، از ترسیم باغ توسط مهندسین و معماران که نقشه آن باید به تائید تیمور برسد، و منجمانی که باید ساعت طرحاندازی آن را معین کنند، صحبت میشود. تقسیم باغ به چهار قسمت و انتخاب سرکارگرانی برای نظارت بر هر بخش بهمنظور پیشروی کار و اتمام سریع آن، در ادامه گزارش از حساسیت و توجه تیمور به امر باغسازی خویش خبر میدهد. (۶۵) در نظر گرفتن احوال سال، جهت ساخت باغ آنچنان اهمیتی را به همراه خود داشته بود که در کتاب ارشادالزراعه، نویسنده آن، ابونصر هروی، فصلی جداگانه را به چگونگی تعیین ساعات سال برای احداث باغ اختصاص داده است. (۶۶) ارشادالزراعه که اصلیترین منبع باغ و کشاورزی دوران پایانی تیموریان محسوب میشود، در بخشهای زیادی از فصول (روضههای) کتاب، در باب زمان کاشت و برداشت نهتنها گیاهان و درختان، که حتی برپایی ابنیه باغ چون کوشک، توجه به احوال سال را از نکات ضروری برای امر باغسازی و باغآرایی میداند. (۶۷) در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که «احوال سال دانستن» که هروی از آن نام میبرد تبعات و چارچوبهای دیگری را هم برای باغ به همراه داشت. نوع کاشت گیاه و آبرسانی و محصول دادن درختان و حتی در مواردی هندسه و کرتبندی باغ میتوانست تحت تأثیر این عوامل قرار گیرد. «جهتبندی» باغ با تأثیر از این شرایط، و وزش بادهای سال تعیین میشد. چنانچه باغی شمالی – جنوبی و یا شرقی – غربی بود نوع کشت و قرارگیری درختان چه در همجواری هم و چه در ترکیب با ابنیه شرایط خاص خود را ایجاد میکرد. همجواری و کاشت گیاهان و درختان، بهتبع از دیگر موارد تأثیرگذار در این فرآیند ساختوساز بودند. (۶۸) باغ سفید یکی از باغهای مشهور دوره تیموری بوده است که در کتب حافظ ابرو و فصیحى خوافى از آن بسیار یاد میشود و محل سکونت بایسنغر میرزا فرزند شاهرخ بود. (۶۹) این باغ به بیان منابع ذکرشده کانون تجمع و پذیرائى دانشمندان، نویسندگان، هنرمندان و سفرا شده بود. این باغ شکوه و جلال خاص داشت که در بیرون شهر بناشده بود. دیوارهای کاخ آن به اشکال و تزیینات جالبی آرایششده بود و با سنگهای یشم چینی تزیین یافته بود. در همین کاخ، کتابخانه معروف بایسنقر واقعشده بود. این مکان، محل هنرمندان روزگار چون خوشنویسان، نقاشان، معماران، صحافان و صورتگران بود. حتی بسیاری از امور معماری چون ترسیم نقشه برای بناها و قصرها و کوشکهای سلطنتی در این مکان انجام میشد. (۷۰) در گزارشی دیگر شرحی از باغ زاغان آمده است که باغ بزرگى در بیرون شهر هرات و محلی برای اقامت سلاطین و وزیران بود. حافظ ابرو در جلد دوم «زبدهالتواریخ» در ذکر لشکرکشی شاهرخ به این باغ و اسکان لشکریان در آن و عملکردی که در این زمان بهعنوان اردوگاه داشت، مینویسد: «به هرات نزول فرمود و در باغ زاغان بهروز سعد سراپرده همایون بازکشیدند و چند روز جهت ساختگى اسباب و اسلحۀ بندگان توقّف فرمود و ادوات و آلات حصارگیرى چون منجنیق و عرّاده و کمان رعد و قارورههاى نفط و امثال آن ترتیب داده شد». (۷۱) در کتابهای «تاریخ جدید یزد» کاتب یزدی و همچنین «تاریخ یزد» جعفری که نوشتههایی در مورد تاریخ محلی یزد است، میتوان موارد ارزشمندی از نحوه قرارگیری و عملکرد ابنیه در باغهای یزد در دورههای مختلف و بهخصوص دوران تیموری مشاهده کرد (۷۲) بسیاری از باغهایی که در این کتابها از آنها نامبرده میشود، آثاری باقیمانده از دوران قبل از تیموری است که حامیان و بانیان جدید آنها در پی بازسازی مجددشان بودند. (۷۳) ازاینرو کارکردهای جدید و قدیم این باغها بهخوبی گزارش داده میشود و از طریق این توصیفات میتوان به چگونگی عملکردها و ساختار کالبدی آنها پی برد. به فراخور آبوهوای هر ناحیه و مقتضیات هر شهر، شیوههای اجرای باغ و بناهای آن متفاوت بوده است. متون این دوره نمونههایی دیگر ازاینگونه باغها را ذکر میکند که میتوانستند همانند یک مجموعه در کنار هم استقرار پیدا کنند و پذیرایی انواع عملکردها و مراسمها شوند. (۷۴) در ذکر باغ فیروزی از باغهای این دوره، کاتب یزدی مینویسند: «متقارب رودخانه است. پیشتر وزیر نشین بود و هر وزیری که او در آن نشستی بعضی عمارت بر او بیفزودی و در جنب باغ حمامی بهرسم حرم راست کرده و در جنب باغ بر شارع ساباطی خوب بساختند و سفید و منقش گردانیدند … و بیشتر اوقات مردم بر دکانچه این ساباط نشستند بر سبیل عیش. در زمان اعظم سعید، خانقاه و مطبخ بود و مقرر بود که هرکه در روز پنجشنبه و جمعه بدین ساباط رسیدی کاسه بغرا پیش او نهادندی». (۷۵) ورودی باغ میتوانسته شامل یک، دو یا چهار دروازه یا ایوان باشد. (۷۶) در برخی از این سردرها وجود ساباط یا بالاخانهای نیز قابلتوجه است. گاه در مقابل ورودی این باغها میدانی وجود داشته که امکان ایجاد سایر تفریحات را فراهم میکرده است. وجود دکانچهها و یا دکانهایی در اتصال به سردر برخی باغها از امر کسبوکار در کنار آنها خبر میدهد. (۷۷) باغهای این دوره امکان آن را داشتند که به یک طبقه خاص از جامعه تعلق بگیرند. باغهایی برای حکام، امرا، شیوخ و سادات یا باغهایی برای عموم مردم. کاتب در ذکر باغ امیر چخماق با عنوان باغ لارستان که مورد تعمیر و استفاده وی قرار میگیرد مینویسد: «منزلگاه حکام یزد بود و حتی در زمان امیر چخماق مورداستفاده امرا بود و امرا هر یک به جهت خود مقامی در اندرون باغ ساخته بودند». (۷۸)
۲-۳. نظام کاشت و آرایش درختان و گیاهان
بهترین منبع برای شناخت اصول و نظام کاشت و آرایش در باغهای ایران بهویژه از دوران ایلخانی تا صفوی، کتابهای «احیا و آثار» رشیدالدین و «ارشادالزراعه» هروی است. بر اساس این منابع میتوان از بیش از ۱۲ گونه نظام برای باغهای این دوران اسم برد. هر یک از این نظامهای کاشت و آرایش بر اساس نوع گونه، همنشینی و همجواری با گونههای دیگر، و حجم برگ دهی و یا سایه دهی و زمان شکوفه و بذردهی، شرایط خاص خود را داشتند و در سیستم کرتبندی و هندسه باغ و فضاسازی آن تأثیر بسزایی میگذاشتند. این نظامهای کاشت و آرایش عبارتاند از: ۱. گیاهانی جهت سیما و خوشرنگی باغ، ۲. گیاهانی جهت حس بویایی، ۳. گیاهان و درختان جهت مصرف غذایی، ۴. گیاهانی برای برکت و طلسم در باغ، ۵. گیاهان و درختان برای امور صنعتی، ۶. درختان و گیاهان برای تقویت زمین، ۷. گیاهانی در مصرف ساختمانی، ۸. گیاهان و درختان برای سایه دهی، ۹. گیاهان و درختانی جهت قلمهزنی، ۱۰. گیاهان و درختان برای امور پزشکی، ۱۱. درختان و گیاهانی جهت حاشیهسازی باغ و ۱۲. درنهایت گیاهان و درختان در تعریف فضاسازی میانی و کناری باغ.
[divider]نتیجهگیری[/divider]
باغسازی ایران در شرایط و دورههای مختلف و بر اساس تجربیات و دگرگونیهایی که در امور باغ و کشاورزی و زراعت رخ میداد، کالبد و نظام آرایش و کاشت متفاوتی را به خود میدید. هرچند برخی تجربیات دوره ساسانی در باب کشاورزی و باغ و نظام آبیاری به این دوره انتقال پیدا کرد، بااینحال، فرآیند شکلگیری و برپایی باغهای اسلامی ایران در بستر خود دوران اسلامی و با پیوند عوامل گوناگونی شکل گرفت؛ و در باب نظام کالبد و معنا و کاشت و آرایش گیاهان صحبت از تداوم تاریخی با عنوان «باغ ایرانی» کار بسیار مشکلی است. (۷۹) درواقع، باغ در دوران اسلامی از جنبههای فرهنگی و اجتماعی تا معماری و شهرسازی دارای شاخصهای خاص خود بود که متفاوت از دوران پیش از اسلام و باغهای هخامنش و ساسانی شکل گرفت. کتاب «احیا و آثار» رشیدالدین خود گواهی است بر وجود شکلگیری نظامهای جدید در فضاسازی باغ که وجوه مختلف آن را مورد دگرگونی قرارداد؛ هرچند برخی از اصول و نظام آن متکی بر تجربیات دورههای پیشین خود بود. ازاینرو در این نوشتار عنوان باغسازی اسلامی ایران به دلیل آنکه این پدیده در بستر دوران اسلامی شکل و تکامل خاص خود را داشت، انتخابشده بود.
به دلیل سیال بودن عملکردهای باغ و بناها در معماری اسلامی ایران، هر ساختمانی چون: حمام، مسجد، مقبره، کاروانسرا، طبخ خانه، رباط، خانقاه، دکان و دکانچه، حوضخانه، ساباط، خانه و … امکان جاگیری در باغ را داشتند. نظام پلان تک محوری، دومحوری و یا عنوان چهارباغ با شکلبندی متفاوت برای باغ که گاه اشاره به تعداد ساختمان و سکو و یا نشستگاه داشت و گاه اشاره به تعداد محور و حوض و جوی آب و یا عنوان کلی برای یک باغ بود، از تنوع تاریخی برای باغ خبر میدهد. ازاینرو شناخت و کشف همه وجوه و ساحتهای باغسازی اسلامی ایران نیازمند تعریف و نگاهی چند جانبه است تا به تصویری هرچه صحیحتر از آن دستیافت و از کلیگویی و تقلید بیبنیاد در بررسی آن خودداری کرد.
[divider]پینوشت[/divider]
- بهشتی، جهان باغ ایرانی، ص ۱۰.
- نعیما، باغهای ایران، ص ۵.
- میرفندرسکی، باغ ایرانی چیست؟ ص ۱۰.
- فقیه، چهارباغ؛ مثال ازلی باغهای تمدن اسلامی، ص ۲۸.
- فلامکی، ایرانیان و باغ، سرزمینهای باغ ایران، ص ۳.
- دانشدوست، باغ ایرانی، ص ۲۲۱.
- ابوالقاسمی، هنر و معماری اسلامی ایران، ص ۲۰۰.
- پوپ، سیری در هنر ایران، ج ۳، ص ۱۴۳۰.
- ویلبر، باغهای ایران و کوشکهای آن، ص ۱۹.
- شاهچراغی، پارادایمهای پردیس، درآمدی بر بازشناسی و بازآفرینی باغ ایرانی، ص ۱۱۱.
- سابتلنی، باغ ایرانی؛ واقعیت و خیال، ص ۱۸.
- بمانیان و دیگران، بررسی بنیادهای فرهنگی- محیطی در عناصر کالبدی باغهای ایرانی، ص ۱۰۵.
- حمزه نژاد و دیگران، بررسی تطبیقی باغسازی ایران در دوره ساسانی و اسلامی بر اساس توصیفهای بهشتی، ص ۵۷.
- منصوری و حیدرنتاج، نقدی بر فرضیه الگوی چهارباغ در شکلگیری باغ ایرانی، ص ۱۷.
- نک به نواحی خراسان و فارس و ماوراءالنهر در کتب: مقدسی، ۱۳۶۱: ۲/ ۳۹۱، ۴۳۰، ۶۳۱؛ ابنالفقیه، ۱۳۴۷: ۱۸، ۸۸، ابنحوقل، ۱۳۴۹: ۳۶۹، ۵۰۸، ۵۵۶؛ اصطخری، ۱۳۷۱: ۳۳، ۳۷؛ فاضلی پور، ۱۳۸۰: ۱۳۶.
- مقدسی، ۱۳۶۱: ۲/ ۴۰۰، ۴۰۳، ۴۳۸، ۴۴۰، ۴۶۴، ۴۷۵، ۵۲۲، ۶۳۳، ۶۵۸، ۶۶۰؛ ابنالفقیه، ۱۳۴۷: ۱۸، ۲۷، ۸۸، ۱۱۰؛ ابنحوقل، ۱۳۴۹: ۳۶۹، ۳۷۱، ۳۷۵، ۴۸۹، ۵۳۱؛ همچنین نک به شهرنامهها: نیشابوری، ۱۳۷۷: ۲۰۰، ۲۰۱، ۲۱۵؛ قمی، ۱۳۸۵: ۹۷، ۹۸، ۱۲۷، ۱۴۷، ۱۵۰؛ نرشخی، ۱۳۵۱: ۴۳، ۴۴، ۴۷
- مقدسی، ۱۳۶۱: ۲/ ۳۹۷، ۳۹۸، ۵۲۲، ۵۶۱؛ ابنالفقیه، ۱۳۴۷: ۶۰، ۱۱۰؛ ابنحوقل: ۱۳۴۹: ۳۶۱، ۳۹۱، ۳۹۷؛ بیهقی، ۱۳۸۰.
- البته در این دوران و در نواحی حکمرانی عباسیان چون عراق و همچنین در نواحی اسپانیا که تحت حکمرانی خاندان بنیامیه بود گزارشهایی از باغهای دادهشده است که دارای پلان و محوربندی منظم بودند. برای دیدن نقشه و اطلاعات آن نک: زانگری، باغهای ایرانی-اسلامی، بخش چهارم کتاب.
- قمی، ۱۳۸۵: ۹۷
- مقدسی، ۱۳۶۱: ۲/ ۴۶۲، ۶۱۱، ۶۸۷.
- ابنحوقل، ۱۳۴۹: ۱۱۰.
- ابنمسکویه، ۱۳۷۶: ۳/۴۷۸.
- واتسون، ۱۳۷۴: ۱۱.
- مقدسی، ۱۳۶۱: ۲/ ۴۳۰-۵۲۲؛ ۶۵۸-۶۶۰.
- فاضلیپور، ۱۳۸۰: ۱۳۷؛ ملایری، ۱۳۷۹: ۲/۱۰۸؛ قمی، ۱۳۸۵: ۳۱۰.
- برای برخی کتب نوشتهشده و ترجمهشده در باب گیاهان چه در مصارف دارویی و چه کشاورزی و .. نک به: ابنندیم، الفهرست، ج۲/ ۴۳۵ و ۵۳۲ و ۵۶۱.
- واتسون، ۱۳۷۴: ۱۷، ۱۸، ۱۲۵
- ویلبر، همان.
- ابنالفقیه، ۱۳۴۷: ۲۸.
- ابنالفقیه، ۱۳۴۷: ۳۲و۳۳.
- ابنالفقیه، همان، ۶۰.
- ثعالبی، ۱۳۶۸: ۴۴۳.
- ثعالبی، ۱۳۶۸: ۴۴۴.
- ابنبلخی، ۱۳۷۴: ۱۱۷.
- همان، ۳۳۴.
- البته در دوران قبل از سامانیان، نزد حکومتهایی محلی و مستقل چون طاهریان هم ترجمه و نوشتن کتب در باب امور زراعی و آبیاری رواج داشته بود. نک: اکبری، تاریخ حکومت طاهریان، ص ۲۸۹-۲۹۳.
- ملایری، ۱۳۷۹: ۲/۱۰۹.
- خوارزمی، ۱۳۴۷: ۶۹.
- فاضلیپور، ۱۳۸۰: ۱۵۱.
- خوارزمی، ۱۳۴۷: ۶۹-۷۱؛ قمی، ۱۳۸۵.
- واتسون، ۱۳۷۴: ۱۴-۱۸.
- نرشخی، ۱۳۵۱: ۴۱.
- همان، ۴۳.
- ابنمسکویه، ۱۳۷۶: ۶/۳۵۵، ۴۷۸، ۴۷۹.
- بیهقی، ۱۳۸۱: ۱/۳۸و۳۹.
- بیهقی، همان، ۱۷۳.
- همان، ۱۷۲.
- قیومی، ۱۳۹۰: ۱۸۶.
- بیهقی، ۱۳۸۱: ۲/۴۸۲.
- بیهقی، ۱۳۸۱: ۳/۹۳۸.
- نک به باغهای اصفهان: مافروخی، ۱۳۸۵: ۴۹-۵۲؛ رشیدالدین، ۱۳۸۶: ۳۵.
- ابنبطوطه، ۱۳۶۸: ۱/۱۱۳، ۲۵۰ و ج۲/۱۹۳.
- بیهقی، ۱۳۸۱: ۲/۴۰۶.
- نسوی، ۱۳۸۱: ۳۳۴و۳۳۵.
- کرمانی، ۱۳۶۲: ۱۹؛ نک: خبیصی، ۱۳۷۳: ۲۷.
- ابنبطوطه، ۱۳۶۸: ۱۱۳، ۲۵۰.
- نعیما، ۱۳۸۷؛ شاهچراغی، ۱۳۹۰. برخی از پژوهشگران در تقسیمبندی بناهای باغهای ایران و همچنین نظام کاشت و آرایش و سایر خصوصیات آن، به علت عدم اعتنا به متون تاریخی با روشی غیر پژوهشی و با دستهبندی غیرواقعی از آنها، گاه ویژگیها و مفاهیمی را به باغهای ایران نسبت میدهند که بر پایه مستندات تاریخی قرار ندارد. نگاه کنید به: شاهچراغی، آزاده.۱۳۹۰. پارادایمهای پردیس. تهران: جهاد دانشگاهی. در فصل دوم تا ششم کتاب خانم دکتر شاهچراغی، دستهبندی غیرواقعی از ابنیه و نظام کالبدی و کاشت در مورد باغهای ایرانی ارائهشده است. بسیاری از مباحث و مطالب کتاب بدون در نظرگیری زمان و مکان بهکل باغهای ایرانی تعمیم داده میشود و بدون تحلیل و با تقلیدی بیبنیاد و صرفاً تکرار مطالب دیگران، پشت سر هم چیده شده است.
- رشیدالدین، ۱۳۶۸: مقدمه ایرج افشار.
- کتابهای چون، ورزنامه، نوادرالتبادر، عجایب المخلوقات، نزهه القلوب و … نک به مقدمه ایرج افشار بر کتاب احیا و آثار.
- کرامتی، ۱۳۹۰؛ بلوکباشی، ۱۳۸۵: ۸.
- رشیدالدین، ۱۳۵۶: ۱۵۳-۱۶۱.
- رشیدالدین، ۱۳۶۸: مقدمه کتاب، سیوپنج تا چهلویک.
- سابتلنی، ۱۳۸۷: ۲۱.
- یزدی، ۱۳۸۶: ۱/۸۴۷.
- همچنین نک: شامی، ۱۳۶۳: ۱۶۹.
- هروی، ۱۳۴۹: ۷۰-۶۰.
- سابتلنی، ۱۳۸۷: ۱۹.
- هروی، ۱۳۴۹: ۲۸۱.
- حافظ ابرو، ۱۳۸۰: ۳۹۰-۳۹۲؛ سمرقندی،۱۳۷۵: ۱۳۵؛ خواندمیر، ۱۳۸۰: ۱۰/۵۲۷۳.
- طبیبی، ۱۳۶۸: ۳۴.
- حافظ ابرو، ۱۳۸۰: ۷۰۳.
- یزدی، ۱۳۵۷: ۱۸۸-۱۷۳؛ جعفری، ۱۳۸۴: ۱۷۷-۱۶۷.
- یزدی، ۱۳۵۷: ۱۷۷.
- یزدی، ۱۳۵۷: ۱۷۹؛ جعفری، ۱۳۸۴.
- علی یزدی، ۱۳۸۶: ۸۵۹.
- کاتب یزدی، ۱۳۵۷: ۱۵۸.
- همان، ۱۸۶.
- درباره نظر برخی نویسندگان در باب تداوم تاریخی در باغسازی ایران نک: اعتضادی، دریچهای به باغ ایرانی، منظر، ش۲۴، ص۷. بسیاری دیگر از نویسندگان باور به تداوم در باغسازی ایرانی دارند و آن را میراثی از دوره هخامنشیان و یا ساسانیان میدانند که در دوران اسلامی هم به حیات خود ادامه داد. بااینحال باید دید که در کدام جنبه و وجوه، باغ در دوران اسلامی دنبالهرو و دارای شباهت با باغهای پیش از خود بود. در نظام کالبدی و ابنیه و همچنین در نظام کاشت و آرایش، باغسازی اسلامی دارای تفاوتهای فاحش و زیادی با باغهای دوران ساسانی و یا هخامنشی بود و صرفاً به اینکه برخی موارد چون کوشک و یا استخر و یا جوی در باغهای این دوران مشترک بوده، نمیتوان از تداوم صحبت کرد. باغ صرفاً کالبد و ابنیه نیست و مهمترین وجه باغهای اسلامی ایران نظام کاشت و آرایش و فضاسازی آن با درختان و گیاهان و کرتبندی بوده است که با توسعه کشاورزی و زراعت و طب، و جابجایی گیاهان در نواحی مختلف، تغییرات قابل توجهی در نسبت به دوران پیش از اسلام داشت
[divider]منابع و مآخذ[/divider]
- ابونصر هروی، قاسم بن یوسف. (۱۳۴۹). ارشادالزراعه. به اهتمام محمد مشیری. تهران: دانشگاه تهران.
- ابوالفداء. (۱۳۴۹). تقویم البلدان. ترجمه عبدالحمید آیتی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
- ابنبطوطه، محمد بن عبدالله. (۱۳۶۸). سفرنامه ابنبطوطه. ترجمه محمدعلی موحد. تهران: طرح نو.
- ابنبلخی. (۱۳۷۴). فارسنامه ابن بلخی. به کوشش منصور رستگار فسایی. فارس: بنیاد فارس شناسی.
- احمد بن حسین بن کاتب. (۱۳۵۷). تاریخ جدید یزد. به کوشش ایرج افشار. تهران: امیرکبیر.
- اکبری، امیر. (۱۳۸۷). تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام. تهران: سمت.
- ابنالفقیه، احمد بن محمد. (۱۳۴۷). مختصرالبلدان: بخش مربوط به ایران. ترجمه ح، مسعود. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
- ابنخردادبه، عبیدالله. (۱۳۷۱). مسالک و ممالک. ترجمه سعید خاکرند. تهران: موسسه مطالعات و انتشارات تاریخی میراث ملل.
- ابنمسکویه، احمد بن محمد. (۱۳۷۶). تجارب الامم. ۵ج. ترجمه علینقی منزوی. تهران: توس.
- افضلالدین کرمانی، احمد بن حامد. (۱۳۲۶). تاریخ افضل. به کوشش دکتر مهدی بیانی. تهران: دانشگاه تهران.
- اعتضادی، لادن. (۱۳۹۲). دریچهای به باغ ایرانی. منظر. ش ۲۴. ۹-۶.
- استروناخ، دیوید. (۱۳۷۰). شکلگیری باغ سلطنتی پاسارگاد و تأثیر آن در باغسازی ایران. ترجمه کامیار عبدی. اثر. ش ۲۲و۲۳. ۷۵-۵۴.
- اسحاق بن ندیم، محمد بن. (۱۳۸۱). الفهرست. ۲ج. ترجمه محمدرضا تجدد. تهران: انتشارات اساطیر
- اوا سابتلنی، ماریا. (۱۳۸۷). باغ ایرانی واقعیت و خیال. ترجمه داود طبایی. گلستان هنر. ش ۱۲. ۲۹-۱۶.
- بابر، محمد ظهیرالدین. (۱۳۵۸). بابرنامه. انتشارات دهلینو.
- بلوک باشی، علی. (۱۳۸۵). فنآوری سنتی: دانش و فن کشاورزی در جامعه قدیم ایران. فرهنگ مردم. ش ۱۷. ۱۹-۵.
- بیهقی، محمد بن حسین. (۱۳۸۹). تاریخ بیهقی. ۳ج. به کوشش خلیل خطیب رهبر. تهران: مهتاب.
- پیرنیا، محمد کریم. (۱۳۸۷). معماری ایران. تهران: سروش دانش.
- پوپ، آرتور. (۱۳۸۷). سیری در هنر ایران. ج۳. ترجمه مترجمان. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- ثعالبی نیشابوری، عبدالملک بن محمد بن اسماعیل. (۱۳۶۸). تاریخ ثعالبی. ترجمه محمد فضائلی. تهران: نشر نقره.
- جعفری، جعفر بن محمد. (۱۳۸۴). تاریخ یزد. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
- خبیصی، محمدابراهیم. (۱۳۷۳). سلجوقیان و غز در کرمان. تصحیح محمدابراهیم باستانی پاریزی. تهران: کوروش.
- جیحانی، حمیدرضا. (۱۳۹۲). فرنگیسازی در باغ ایرانی؛ دگرگونی باغهای تهران در دهه ۱۳۰۰ق. منظر. ش۲۳. ۹-۶.
- حافظ ابرو، عبدالله بن لطفالله. (۱۳۸۰). زبده التواریخ. ۴جلد. تصحیح سید کمال حاج سید جوادی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- حاکم نیشابوری، ابوعبدالله. (۱۳۷۷). تاریخ نیشابور. مصحح محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: نشر آگه.
- حموی بغدادی، یاقوت. (۱۳۰۰). معجم البلدان. ۲ج. ترجمه علینقی منزوی. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور.
- خوافی، احمد بن محمد. (۱۳۸۶). مجمل فصیحی. ج۳. محسن ناجی نصرآبادی. تهران: اساطیر.
- خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین. (۱۳۸۰). تاریخ حبیب السیر فی اخبار بشر. ۴جلد. تهران: خیام.
- ـــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱۳۷۲). مآثر الملوک. به تصحیح میرهاشم محدث، تهران: خدمات فرهنگی رسا.
- راقم سمرقندی، میرسید شریف. (۱۳۸۰). تاریخ راقم. به کوشش منوچهر ستوده. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار.
- راوندی، محمد بن علی. (۱۳۶۴). راحه الصدور و آیه السرور. به تصحیح محمد اقبال. تهران: امیرکبیر.
- زانگری، لوئیجی. (۱۳۹۱). باغهای ایرانی- اسلامی. ترجمه مجید راسخی و فرهاد فخار تهرانی. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
- دانشدوست، یعقوب. (۱۳۶۹). باغ ایرانی. اثر. ش ۱۸و۱۹. ۲۲۴-۲۱۴.
- سمرقندی، عبدالرزاق. (۱۳۷۵). مطلع سعدین و مجمع بحرین. ۴ج. به اهتمام عبدالحسین نوایی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی.
- شامی، نظامالدین. (۱۳۶۳). ظفرنامه. به کوشش پناهی سمنانی، تهران: بامداد.
- شاهچراغی، آزاده. (۱۳۹۰). پارادایمهای پردیس؛ درآمدی بر بازشناسی و بازآفرینی باغ ایرانی. تهران: جهاد دانشگاهی.
- شرفالدین علییزدی. (۱۳۸۶). ظفرنامه. ۲جلد. تصحیح سید سعید محمدصادق. ناشر: کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
- شرفالدین قزوینی، فضلالله. (۱۳۸۳). تاریخ معجم. به کوشش احمد فتوحی نسب. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
- عالمی، مهوش. (۱۳۹۰). نمادپردازی در باغ ایرانی. ترجمه شهرزاد خادمی. منظر. ش ۱۷. ۱۳-۶.
- عفیف، شمس سراج. (۱۳۸۵). تاریخ فیروز شاهی. تصحیح حسین ولایت. تهران: اساطیر.
- فاضلی پور، طوبی. (۱۳۸۰). تاریخ کشاورزی در دوره ساسانیان. تهران: انتشارات پژوهنده.
- فصحیح خوافی، احمد بن محمد. (۱۳۸۶). مجمل فصیحی. ج۳. تصحیح سید محسن ناجی نصرآبادی، تهران: اساطیر.
- فضلالله، رشیدالدین. (۱۳۵۶). وقف نامه ربع رشیدی. به اهتمام مجتبی مینوی و ایرج افشار. تهران: انجمن آثار ملی.
- ـــــــــــــــــــ (۱۳۶۸). آثار و احیا. به اهتمام منوچهر ستوده و ایرج افشار. تهران: دانشگاه تهران.
- ___________ (۱۳۸۶). جامع التواریخ، تاریخ آل سلجوق. مصحح محمد روشن. تهران: میراث مکتوب.
- فراهانی فرد، رقیه. (۱۳۸۹). معرفت فلاحت. کتاب ماه تاریخ و جغرافیا. ش ۱۵۰. ۹۴-۹۱.
- قاسملو، فریدون. (۱۳۸۸). معرفت فلاحت (دوازده باب کشاورزی). گزارش میراث. ش۳۱. ۵۰-۴۶.
- قمی، حسن بن محمد. (۱۳۸۵). تاریخ قم.. تحقیق محمدرضا انصاری قمی. قم: کتابخانه مرعشی نجفی.
- قیومی، مهرداد. (۱۳۹۰). گفتارهایی در مبانی و تاریخ معماری و هنر. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- طبیبی، عبدالحکیم. (۱۳۶۸). تاریخ مختصر هرات در عصر تیموریان. تهران: هیرمند.
- کاتب خوارزمی، ابوعبدالله. (۱۳۴۷). مفاتیح العلوم. ترجمه حسین خدیوجم. تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
- کرامتی، یونس. (۱۳۹۰). آثار و احیا و معرفت فلاحت دو رساله فارسی در فن کشاورزی. کتاب ماه علوم و فنون. ش ۵۳. ۱۰۹-۹۸.
- گنزاله دوکلاویخو، روی. (۱۳۷۷). سفرنامه کلاویخو. ترجمه مسعود رجب نیا. انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
- مافروخی، فضل بن سعده. (۱۳۸۵). محاسن اصفهان. به کوشش عباس اقبال آشتیانی. اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی اصفهان.
- مقدسی،ابوعبدالله محمد بن . (۱۳۶۱). احسن التقاسیم فی معرفهالاقالیم. ترجمه علینقی منزوی. تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان.
- مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین. (۱۳۶۵). التنبیه و الاشراف. ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- محمدی ملایری، محمد. (۱۳۷۹). ج۲و۳و۵. تاریخ و فرهنگ ایران دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی. تهران: توس.
- قزوینی، زکریا بن محمد بن. (۱۳۷۳). آثارالبلاد و اخبارالعباد. ترجمه جهانگیر میرزا قاجار. به تصحیح میرهاشم محدث. تهران: امیرکبیر.
- میرخواند، محمد بن خاوندشاه. (۱۳۰۸). تاریخ روضه الصفا. تصحیح جمشید کیانفر، تهران: اساطیر.
- منصوری، سید امیر؛ وحید حیدرنتاج. (۱۳۸۸). نقدی بر فرضیه الگوی چهارباغ در شکلگیری باغ ایرانی. باغ نظر. ش۱۲. ۳۰-۱۷.
- منصور فلامکی، محمد. (۱۳۹۱). ایرانیان و باغ، سرزمینهای باغ ایرانی. ش۲۱. منظر. ۹-۷.
- نعیما، غلامرضا. (۱۳۸۷). باغهای ایران. تهران: انتشارات پیام.
- نرشخی، ابوبکر محمد بن جعفر. (۱۳۵۱). تاریخ بخارا. ترجمه ابونصر احمد بن محمد بن نصر القباوی. تهران: انتشارات طوس.
- نسوی، محمد بن احمد. (۱۳۸۱). سرگذشت خوارزمشاهیان. به کوشش مجید اشرفی. تهران: اهل قلم.
- واتسون، اندرو وام. (۱۳۷۴). نوآوریهای کشاورزی در قرون اولیه اسلام. ترجمه فرشته ناصری و عوض کوچکی. مشهد: نشر قدس.
- واصفی، محمود بن عبدالجلیل. (۱۳۵۰). بدایع الوقایع. تصحیح الکساندر بلدروف. انتشارات: بنیاد فرهنگ ایران.
- ویلبر، دونالد. (۱۳۸۵). باغهای ایران و کوشکهای آن. ترجمه مهین دختصبا. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
ویلبر، دونالد؛ گلمبک، لیزا. (۱۳۷۴). معماری تیموری در ایران و توران. ترجمه کرامتالله افسر و محمد یوسف کیانی، چاپ اول، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور.
[divider]منبع[/divider]
اندیشه ایرانشهر