ریچارد راجرز؛ از انتزاع تا واقعیت

نویسنده: ارشیا اقبالی/ معمار


 لُرد ریچارد راجرز بدون تردید یکی از مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین معماران زنده‌ی دنیاست و به‌طور اخص، تأثیرگذاری او بر معماری و سیاست‌های توسعه‌ی شهری در کشورش، بریتانیا، اهمیت ویژه‌ای دارد. جایگاه او به‌گونه‌ای است که رسانه‌های عمومی بریتانیا را که نگاه کنید، معمولاً هر هفته یکی دو بار نامی از او برده‌اند؛ اما سال‌ها قبل وقتی او یک بچه‌مدرسه‌ای بود، به خاطر مشکل خوانش‌پریشی[۱] کتک می‌خورد و بیست سال بعد، در مدرسه‌ی معماری AA هم کارنامه‌اش تعریفی نداشت: «[راجرز] علاقه‌ای حقیقی و احساسی واقعی به معماری دارد. بااین‌حال، به‌شدت ازنظر ابزار ذهنی لازم برای تبدیل این احساسات به یک ساختمان خوب، با ضعف روبه‌رو است».

از مدارکی که راجرز و پیانو برای مسابقه‌ی معماری مرکز پمپیدو فرستادند
از مدارکی که راجرز و پیانو برای مسابقه‌ی معماری مرکز پمپیدو فرستادند

ریچارد راجرز، خیلی پیش از آن‌که لُرد یا عضوی از مجلس اعیان بریتانیا شود، در سال ۱۹۳۳ در ایتالیا به دنیا آمد و تنها کمی قبل از شروع دومین جنگ جهانی، با خانواده‌اش از فلورانس به انگلستان مهاجرت کرد. برای مدت‌ها – حتی در سال‌های اولیه‌ی تحصیل معماری – شاگرد آخر مدرسه بود تا این‌که بالاخره در همان مدرسه‌ی AA، استادش، پیتر اسمیتسون، استعداد او را کشف کرد و راجرز توانست با دریافت بورس برای ادامه‌ی تحصیل به دانشگاه یِیل آمریکا برود. در آنجا با نورمن فاستر جوان هم‌کلاس بود و همین باعث شد تا بعد از فارغ‌التحصیلی، به همراه او و همسران وقتشان، دفتر معماری «تیم فور» را تأسیس کنند و طی عمر کوتاه این دفتر چند پروژه‌ی کوچک در انگلستان انجام دهند. در سال‌های پایانی دهه‌ی ۶۰ و سال‌های اولیه‌ی دهه‌ی ۷۰ میلادی، راجرز تحت تأثیر جنبش‌های آوانگارد هنری و اجتماعی قرار گرفت و وقتی چند سال بعد با رنزو پیانو در مسابقه‌ی طراحی مرکز ژرژ پمپیدو شرکت کردند، توانست همان رویاها و آرمان‌ها را در طرحشان مجسم کند.

بااین‌وجود، در سال ۱۹۷۷، مرکز پمپیدو در حالی افتتاح شد که انقلابی در فرانسه رخ نداده بود، جنگ ویتنام به پایان رسیده بود و بسیاری گروه‌های آوانگارد هنر و معماری هم منحل شده بودند. در این میان، ظاهر غریب ساختمان در دل بافت تاریخی پاریس، اول خیلی‌ها را ناراحت کرد اما چیزی نگذشت که لندن هم در سال ۱۹۸۶ افتتاح ساختمان غریبی را که به راجرز سفارش داده بود جشن گرفت؛ ساختمان لویدز. معماری «های‌-تک» حالا یک سبک تثبیت‌شده بود.

[epq-quote align=”align-right”]منصفانه نیست اگر فکر کنیم ریچارد راجرز در شکل دادن به دنیایی که امروز در آن زندگی می‌کنیم نقشی نداشته است.[/epq-quote]از آن زمان تاکنون راجرز – که همواره به همکاری در معماری اعتقاد راسخ داشته– به همراه شرکا و همکارانش ساختمان‌های بسیاری در لندن و دیگر نقاط جهان برپا کرده است؛ که برخی به خاطر خودشان و باقی به خاطر آوازه‌ی راجرز اهمیت ویژه‌ای یافته‌اند. در همین سال‌ها راجرز در عرصه‌ی کنشگری مدنی و سیاست‌گذاری‌های شهری – به‌ویژه در لندن – حضور بسیار مؤثر و فعالی داشته است. در ژوئن سال ۱۹۹۹، مؤسسه‌ی بریتانیایی «کارگروه ویژه‌ی شهری[۲]» کتابی بانام «به‌سوی نوزایی شهری[۳]» منتشر کرد که ریچارد راجرز از سوی قائم‌مقام نخست‌وزیر وقتِ بریتانیا در رأس آن قرارگرفته بود. این کتاب آغازگر سلسله مکتوباتی است که راجرز در تبیین نظریات شهری‌اش به چاپ رسانده است.

ریچارد راجرز و نورمن فاستر جوان
ریچارد راجرز و نورمن فاستر جوان

امروز، ریچارد راجرز که لباس‌های نارنجی و سرخ و سبز و آبی می‌پوشد و چشمانش برق می‌زند، همان‌طور که از یک معمار بزرگ انتظار می‌رود، به آینده بسیار خوش‌بین است و معماری و شهرسازی روز را قدر می‌داند. راجرز همواره تأثیراتش ملموس و حقیقی بوده است و دست‌کم در هر دوره‌ای توانسته روح زمانه را درک کند و از آن در جهت پیشرفت دادن معماری و محیط زندگی مردم بهره بگیرد. ویلیام کورتیس، منتقد بریتانیایی، می‌نویسد: «قدرت یک پارادایم تازه، دقیقاً، در توانایی آن در شکل دادن به نگرانی‌های پنهان در یک دوره است». مطمئناً راجرز سهمش را دراین‌باره به‌خوبی ادا کرده است و منصفانه نیست اگر فکر کنیم ریچارد راجرز در شکل دادن به دنیایی که امروز در آن زندگی می‌کنیم نقشی نداشته است.

[divider]پی نوشت[/divider]

[۱] Dyslexia اختلال در توانایی نوشتن، روان‌خوانی و یا درک مطلب

[۲] Urban Task Force

[۳] Towards an Urban Renaissance

مطلبی دیگر
مرکز فرهنگی سندیاگو (شهر فرهنگی) اثری از آیزنمن که بیانگر وجه تندیس‌گونه و سیال معماری اوست.
سیالیت فرمال؛ تحلیلی بر تمایزات معماری آمریکایی پیتر آیزنمن با معماری اروپایی کولهاس