[divider]پیشگفتار[/divider]
آنچه امروزه از آن با عنوان برنامهریزی شهری و منطقهای یاد میشود دستاورد بیش از ۲ سده تلاش سازمانیافته متفکرین سکونتگاههای زیستی است. در این یادداشت که بخش اول از سلسله یادداشت با عنوان «برنامهریزی شهری در چهار حرکت» است، در چهار مرحله نگاهی خواهیم داشت به این تلاش برای دستیابی به جایگاه مستقل شهرسازی از سایر علوم مرتبط آن و همراه خواهیم شد با تکامل نظری برای رسیدن به سکونتگاههایی انسانیتر.
[divider]مرحله اول (از ۱۸۰۰ تا ۱۹۰۰ میلادی)[/divider]
در این دوره، هنوز شهرسازی بهعنوان حرفهای مستقل به وجود نیامده است. عمده کسانی که درباره چگونگی توسعه شهرها نظر میدهند، نظریهپردازان مسائل اجتماعی برای رفع مشکلات طبقات اجتماعی هستند که با ذکر خصوصیاتی در خصوص شهر مطلوب یا ایدئال خود نظر میدهند و عموم ایدههای مطرحشده که بهصورت اتوپیا مطرح میشود. شهر مناسب را خارج از شهرهای موجود میداند و به همین دلیل به شرایطی اصطلاحاً آزمایشگاهی میاندیشند که برای تحقق شهر موردنظر باید هرگونه محدودیت و مانع بهعنوان پیشفرض اولیه برداشتهشده تا شهر ایدئال به صحنه ظهور برسد. بنا به همین دلیل است که بهترین نظریات مطرحشده این دوره همچون شهر خیالی رابرت آوئن (۱۸۵۸-۱۷۷۱) و فالانستر شال فوریه (۱۸۳۸-۱۷۷۲) هیچگاه جنبه اجرایی پیدا نمیکند. زیرا بسیاری از این نظرات با پیشفرض تغییر شرایط وضع موجود و ساختارهای حاکم بر نظامی است که بر اساس ساختار سیاسی ـ اقتصادی ناشی از تحولات انقلاب صنعتی به وجود آمده است و قاعدتاً تغییر آن از عهده یک شهر ساز صرف برنمیآید. تأثیر عمیق انقلاب صنعتی که با اختراع ماشین بخار جیمز وات شروع میشود، بهتدریج همه ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را تحتالشعاع قرار میدهد و نظام شهری نیز از این قاعده مستثنا نمیشود زیرا شهرهای اروپایی در این دوره به سبب تأثیرات انقلاب صنعتی بهگونهای بیسابقه گسترش مییابند.
درعینحال در اواخر این مقطع که بهنوعی نوزایی علم شهرسازی را پدیده میآورد. برخلاف آنچه در حومههای شهری بدون ضابطه و برنامه روی میدهد، بازسازی مرکز شهری در چارچوبهای طرحهای مدون صورت میگیرد. اهداف و محتوای این طرحها از طرف هیئت حاکمه با توجه به نیازهای جوامع و دولتهای جدید تعیین میشود. در بین نمونههای مطرح این دوره باید به طرح بارن هوسمان برای مرکز شهر پاریس اشاره کرد که الگویی برای بازسازی مراکز شهری در سایه کشورهای اروپایی و بهتدریج سایر کشورها میشود.
[divider] مرحله دوم (۱۹۵۰-۱۹۰۰)[/divider]
بهتبع تدوین قواعد منطقی و احکام استدلال در همه علوم، در این دوره اصول نظری شهرسازی مدرن شکل میگیرد و همه صاحبنظران سعی در بیان تجارب استقرایی مبتنی بر مصادیق علمی دارند. بنا به همین دلیل است که در این دوره نظریات متعددی درباره شهرسازی مطرح میشود که برخی از آنان عبارتاند از:
نظریه شهر خطی توسط آرتور سوریا.
- نظریه شهر صنعتی توسط تونی گارنیه[۱] (۱۹۴۸-۱۸۶۹)
- نظریه باغ شهر توسط ابنزر هاوارد[۲] (۱۹۲۸-۱۸۵۰)
- نظریه شهر درخشان توسط لوکور بوزیه[۳] (۱۹۶۵-۱۸۸۷)
در فاصله دو جنگ جهانی، روشهایی که برای سامان دادن شهرهای بزرگ به کار گرفته میشود، عمدتاً پراکنده و نامنسجم هستند و طرحهای کلی شهری از محدوده مراکز شهری فراتر نمیروند. تنها تجربه ۳ پایتخت اروپایی (آمستردام، پاریس و لندن) از این قاعده مستثنی است و طرح در محدودهای فراتر از مرکز شهری و به عبارتی منطقه پیرامون شهری مورد بررسی و پیشنهاد قرار میگیرد. نکته مهم مرتبط با این مقطع این است که شروع تجربه تهیه طرح توسعه شهری به صورت جامع و توجه به تخصصهای مرتبط با مسائل شهری ولی جدا از آن همچون جمعیت شناسی، اقتصاد، حقوق و…. از این زمان به بعد آغاز میشود و حرفه شهرسازی برمبنـای عام دیدن همه مسائل شهری از این زمان شروع میشود و متعاقباً نیز گسترش سریعی را در کشورهای مختلف پیدا میکند. از آنجایی که این روش مطالعه به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مطالعات تهیه طرحهای توسعه شهری شناخته میشود، ضروری است که به ۳ طرح مهم که با این شیوه بررسی شدهاند اشاره شود.
طرح آمستردام (۱۹۳۹-۱۹۳۴)
در سال ۱۹۳۴ برای پایتخت هلند به استناد قانونی که براساس آن همه شهرهای بیش از ۱۰ هزار نـفـر موظف به تهیه برنامههای توسعه آتی شده بودند طرحی تهیه میشود که ویژگی کامل یک طرح جامع شهری را داراست. به این ترتیب که با پیش بینی رشد آتی جمعیت شهر، خصوصیات تاریخی و فیزیکی و موقعیت آمستردام به عنوان پایتخت هلند جهت توسعه شهر، میزان افزایش سطوح مسکونی، خدماتی، فضای سبز و پارکها، مراکز کار و فعالیت، چگونگی تقویت شبکه حمل و نقل زمینی، زیرزمینی و هوایی و تأسیسات زیربنایی و همچنین ضوابطی برای محله بندی شهر، ارتفاع ساختمانها، تعداد طبقات و فاصله بلوکها از یکدیگر تعیین میشود.
این طرح به سبب آغاز جنگ جهانی دوم اجرا نمیشود و پس از اتمام جنگ نیز، طرح دیگری برای شهر تهیه میشود که در برخی بخشها با طرح پیشین مغایر است. (مهندسین مشاور شارمند، ص ۲۹)
طرح پاریس (۱۹۳۹-۱۹۳۴)
در سال ۱۹۳۴ کمیسیون ویژهای برای تهیه طرح پاریس و تعیین محدوده منطقه شهری آن تشکیل میشود، براساس این طرح نتردام، مرکز منطقه و اراضی و شهرهای کوچکی که تا فاصله ۳۰ کیلومتری آن واقع شدهاند جزو منطقه شهری پاریس قرار میگیرند. تدوین کنندگان این طرح که برای تهیه و تصویب آن ۵ سال زمان را صرف نمودهاند. شکل توسعه چند مرکزی طرح اوسمان را الگوی مناسب برای توسعه پاریس بزرگ تلقی نمودند. علاوه بر این تعیین ضوابطی برای چگونگی استفاده از زمین و ضوابط ساختمانی مناطق گوناگون، ضوابط تصمیم گیری در باره مناطقی که اهمیت تاریخی و هنری دارند (کاخ ورسای و سن ژرمن) مجموعاً محتوای طرح پاریس بزرگ را تشکیل میدهند. این طرح نیز همچون طرح جامع آمستردام به علت شروع جنگ اجرا نمیشود و درسال ۱۹۵۶ طرح دیگری برای این شهر تهیه میشود که درآن برخی سیاستهای طرح قبل از جنگ دنبال میشود.
طرح لندن بزرگ (۱۹۴۴)
طرح لندن به خلاف دو طرح جامع پاریس و آمستردام بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم تهیه میشود، ایـــــن طـرح براساس شناخت دقیق شهر و اصولی که کمیسیون بارلو برای برنامه ریزی و طرح ریزی محـــدوده لندن و اراضی مجاور آن تدوین میکند، تهیه میگردد. در طرح لندن بزرگ که توسط سرپاتریک ابر کرامبی [۴]تهیه میشود شکل فیزیکی توسعه متحدالمرکز و استخوان بندی تاریخی آن در قرن سیزدهم حفظ میشود و سیاست اصلی طرح، تقویت شبکه حمل و نقل سریع از طریق شاهراه حلقوی برای جابجایی سریع، پیرامون حلقه سوم شهر لندن است. علاوه بر این، تقویت خطوط راه آهن و مترو، احداث ۸ فرودگاه درکنار شهرهای اقماری و همچنین سیاستهای زیر مدنظر قرار میگیرد:
- کاهش صنایع و اشتغال صنعتی در محدوده لندن واراضی مجاور آن.
- کاهش جمعیت در لندن بزرگ
- ایجاد مراکز جدید جمعیتی در نزدیکی لندن
- حفظ اهمیت بندر لندن و کنترل قیمت زمین و نوسانات آن توسط طرح
ایجاد شهرهای اقماری در محدودههای پیرامونی شهر
[divider]پانویس[/divider]
[۱] Tony Garnier
[۲] Ebenezer Howar
[۳] -Le Corbusier
[۴]– Sir Patric Abercrombey