مترجم: کاوه اسدپور/ دبیر سرویس «شهرسازی»
[divider]پیشگفتار[/divider]
شبکهای از پیاده راهها، کوچههای باریک و کانالهای زیبا گردشگران را برای صدها سال است که به ونیز، این شهر بندری ایتالیا میکشاند. هر گوشهای را که نگاه کنید، لحظهای زمزمهٔ فعالیت مردم خاموش نمیشود. میدانها عمومی، کافههای کنار خیابان، کوچههای پیچدرپیچ و هر کنارهٔ این شهر با معماری زیبایش محل این فعالیت بیوقفه است.
[divider]ونیز یا برازیلیا[/divider]
برای یان گل[۱] – معمار، نویسنده و شهرساز دانمارکی – ونیز تجسم شهری است که تمامی حواس ما را درگیر میکند. ونیز آن جامه فاخری است که گویا با دقت بر قامت این حیات عمومی و فردی پررونق دوختهشده است. ونیز در منتهای درجه، یک شهر دوستدار مردم است.
امروزه جمعیت شهرنشین بسیار رشد داشته است. تا سال ۲۰۵۰ بیش از ۶۶ درصد از جمعیت جهان به پیشبینی سازمان ملل متحد در شهرها زندگی میکنند. به همین دلیل است که ازنظر یان گل موضوع طراحی شهری دوستدار مردم بیش از همیشه از اهمیت برخوردار است.
برای داشتن رشدی کافی، اقتصادی و دوستدار محیطزیست؛ برنامه ریزان، سیاستگذاران و طراحان شهری بایستی مردم را در کانون شهرها قرار دهند. نکتهای که به نظر واضح میآید؛ مگر وقتیکه متوجه شوید در شش دهه گذشته، بیشتر شهرها نه بر مبنای انسان بلکه خودرو رشد یافتهاند!
برازیلیا، شهری با رشد پراکنده که بر مبنای خودرو در دهه ۵۰ میلادی بنیان گذاشته شد، انعکاسی از تجدد و پیشرفت و اوج ابداعات تکنولوژیک در زمان خود بود. شهری که عاری از زندگی عمومی در اغلب نواحی بود و به همین دلیل بیبیسی لقب «بتن آجری رنگ» را به آن داد.
«گل» میگوید: آنچه ما باید مبلغ آن باشیم ساخت شهرهای پایدار، امن، سالم و زیست پذیر است.[epq-quote align=”align-left”]«یان گل» : آنچه ما باید مبلغ آن باشیم ساخت شهرهای پایدار، امن، سالم و زیست پذیر است.[/epq-quote]
این همان موضوعی است که او در کتابهایش «شهرها برای مردم» و «زندگی در میان ساختمانها» نوشته است و نیز در مستندی با عنوان «مقیاس انسانی» که بر اساس زندگی حرفهای او ساختهشد، بیان کرده است.
تحقیقات و نظریههای او منشأ الهام نسلی از برنامه ریزان و شهرسازانی قرار گرفت که میخواستند شهرها را دوباره به تسخیر انسان درآوردند. در یکی از آخرین سخنرانیهایش در «انستیتو ون آلن» نیویورک از او در خصوص اصلیترین مشکلات شهرسازی پرسیده شد و اینکه به نظر او چگونه بایستی با این مشکلات روبرو شد:
۱- به ساخت بر اساس بنزین ارزان خاتمه دهیم!
ازنظر گل دو موضوع اصلی پیش روی برنامه ریزان در شهرهای معاصر سلامت عمومی و تغییرات زیستمحیطی است.
«برای ۵۰ سال بهگونهای شهرها را ساختیم انگار مردم مجبورند تمام روز را در خودروها، دفاتر و یا خانههایشان بنشینند. همین موضوع به یک بحران سلامت منجر شد.»
ازنظر او مشکل به در دسترس بودن بنزین ارزان مربوط میشود. بهای نازل سوخت به کشورهای توسعهیافته این اجازه را داده است که حومههای وسیعی را در اطراف شهرها توسعه دهند، بدون اینکه کسی حس کند یک جای کار میلنگد! مردم فکر میکردند حومهها زندگی مطلوبی را فراهم کرده و این روش از توسعه را بایستی همواره صحیح دانست. گل میگوید که او این وضعیت را «معماری برای بنزین ارزان» مینامد.[epq-quote align=”align-left”]افرادی که در حومههای شهری زندگی میکنند از کسانی که در مرکز شهرها زندگی میکنند عمر کوتاهتری دارند، چرا که نسبت به ایشان کمتر پیاده روی میکنند.[/epq-quote]
وقتیکه دیگر سوختی در کار نباشد یا سوخت گران شده باشد دیگر ایدهٔ حومهنشینی کار نخواهد کرد. او به پژوهشی که اخیراً در «مجله پزشکی لانست»[۲] خوانده اشاره میکند. مطابق این پژوهش افرادی که در حومههای شهری زندگی میکنند از کسانی که در مرکز شهرها زندگی میکنند عمر کوتاهتری دارند، چرا که نسبت به ایشان کمتر پیاده روی میکنند. این موضوع روی پنهان سکهٔ خودرو و سوخت ارزان قیمت است.
۲- زندگی عمومی را محرک طراحی شهری قرار دهید!
در سال ۲۰۰۹ میلادی کپنهاگ (پایتخت دانمارک و محل اقامت گل) برنامهای را به تصویب رساند با عنوان «متروپلیسی برای مردم» این برنامه که منبعث از افکار گل بود چشم اندازی از آنچه شهر در آینده بایستی باشد را ترسیم نمود.[epq-quote align=”align-left”]جامعهای که بیشتر پیاده روی می کند، جامعهای دموکراتیکتر خواهد بود.[/epq-quote]
شورای شهر تصمیم گرفت سیاستی را در پیش گیرد تا کپنهاگ به بهترین شهر جهان برای مردم تبدیل شود. به همین دلیل سیاستهای زیر پیشنهاد شد:
ما بایستی بیشتر راه برویم، بایستی وقت بیشتری را در فضای عمومی بگذرانیم و بایستی بیش از گذشته از پیلههای خصوصی خود خارج شویم. این موضوع به نفع جامعه، محیطزیست و سلامت بشری است.
اینکه مردم وقت بیشتری را در فضاهای عمومی بگذرانند منجر به امنیت بیشتر فضاها و افزایش دربرگیرندگی اجتماعی[۳] میشود. در نتیجه مردم در طول روز با افراد بیشتری مواجه شده و دیگر لازم نیست از پشت صفحههای نمایشگر تلویزیون سایر انسانها را ببینند. قطعاً چنین جامعهای دموکراتیکتر خواهد بود.
۳- برای تجربیات چند حسی طراحی کنید!
حواس ما به عنوان حیوانات راه رونده برای سرعتی کمتر از ۵ کیلومتر در ساعت تکامل یافتهاند. شهر خوب، شهری است که در گرداگرد بدن و حواس انسان ساخته شده باشد. در این صورت شما میتوانید از بیشینهٔ حواس خود در لمس و تجربه محیط استفاده کنید. موضوع خیلی مهمی است که برای سالیان سال خودروها آن را نقض نمودند.[epq-quote align=”align-left”]حواس انسان برای سرعتی کمتر از ۵ کیلومتر در ساعت تکامل یافتهاند.[/epq-quote]
اگر میخواهید درک بهتری از شهری داشته باشید که انسان میتواند با آرامش تمام حواس خود را در تجربه محیط به کار ببندد، به ونیز بروید. در مقابل میتوانید در برازیلیا حواس خود را از کار افتاده حس کنید.
۴- حمل و نقل را برابرتر کنید!
برابری اجتماعی چالش بزرگی در مقابل شهرهای امروز است. این چالش را میتوان محصول تقاضای روزافزون برای املاک و مستغلات و در نتیجه افزایش قیمت زمین دانست.
در نتیجهٔ این روند معمولاً شهروندان کم درآمد به حاشیه شهرها رانده میشوند. ازنظر گل امکان دسترسی به حمل و نقل ارزان، مکفی و جایگزین (ن الزاماً در شکل خودرویی) رکن اساسی در ارتقای برابری در شهرها است.[epq-quote align=”align-left”]مرکز نشینان که اتفاقاً درآمد بیشتری نیز دارند ، کمتر برای حمل و نقل هزینه میکنند.[/epq-quote]
گل به آمار عمومی شهرها اشاره میکند. او میگوید که هر چه به حاشیه شهرها مراجعه کنید خانوارهای کم درآمدی را میبینید که سهم بیشتری از درآمد خود را به حمل و نقل اختصاص میدهند تا به طور روزانه به مراکز اشتغال در مراکز شهرها آمد و شد داشته باشند. در مقابل مرکز نشینان که اتفاقاً درآمد بیشتری نیز دارند کمتر برای حمل و نقل هزینه میکنند. همین موضوع عامل دامن زدن بیشتر به نابرابری در سطح شهرها خواهد بود.
۵- خودروها را ممنوع کنید!
این موضوع که روزهای خوش اتوموبیل به پایان رسیده است دیگر یک راز نیست! در سال ۲۰۰۹ شاهد اوج استفاده از خودرو در سطح جهانی بودیم. از آن سال این روند معکوس شده و به مرور از حجم استفاده از خودرو کاسته شده است. اتوموبیل در دیترویت سال ۱۹۰۵ چیز خوبی بود. اکنون اما به هیچ عنوان استفاده از خودرو به عنوان گونه عمومی جابجایی جمعیت در یک شهر ۱۰ تا ۲۰ میلیون نفری هوشمندانه نیست.[epq-quote align=”align-left”]راههای بیشتر کمکی به سهولت دسترسی نمیکنند بلکه تنها جای بیشتری برای ورود خودرو فراهم میکنند.[/epq-quote]
در همین جهت گل به سنگاپور اشاره میکند. جزیره کوچکی که دیگر در آن جایی برای راههای بیشتر وجود ندارد. در یک چنین شهر متراکمی شما با پیاده روی یا دوچرخه سواری با سرعت بیشتری به مقاصد خود میرسید.
گل میگوید که نگران استفاده از «روشهای کهنه و قدیمی» برای جابجایی است. منظور او از این روشها استفاده از اتومبیل است. چیزی که به نظر او یک عتیقه متعلق به دیترویت سال ۱۹۰۵ میلادی است. راههای بیشتر کمکی به سهولت دسترسی نمیکنند بلکه تنها جای بیشتری برای ورود خودرو فراهم میکنند.
[divider]پانویس[/divider]
[۱] – Jan Gehl
[۲] -Lancet Medical Journal
[۳] -Social inclusion