بغداد، ۱۹۴۳؛ این عکس را پدرم که در زمان جنگ به خاورمیانه سفر کرده بود، گرفت.عکاس:John Payne/GuardianWitness
قاهره، ۱۹۴۳؛ عکاس: John Payne/GuardianWitness
تایپه، اواخر ۱۹۵۰؛ دوچرخه سواران در خیابان ژونگشان عکاس:formosa/GuardianWitness
سنگاپور، ۱۹۶۱؛ من سرباز وظیفه بودم. در این تصویر جانکها کائوچوی خام را از مزارع مالایا به سنگاپور آوردهاند . در پشتزمینه برج آسیا که آن زمان بلندترین برج سنگاپور بود، دیده میشود. moteeb/GuardianWitness
نایروبی، ۱۹۷۱؛ ساخت سالن کنفرانس در مرکز کنفرانس بین المللی کنیاتاعکس: RichardDerwent / GuardianWitness
حلب، ۱۹۷۳؛ بهعناون یک دانش آموز هیپی، حلب برای من شهری عجیب و رمانتیک بود. همه مردم مو های مرا می کشیدند که ببینند آیا واقعیست یا نه! البته در حال حاضر همهی آن را از دست دادهام. عکاس: CrispinKeith/GuardianWitness
کاتماندو،۱۹۸۰؛ این عکس را در ژانویهی 1980 در سفری زمینی از دارجلینگ به کاتماندو گرفته شد.عکس: ID8887339 / GuardianWitness
پراگ، ۱۹۸۱؛ عصر شنبهی یک روز سپتامری بود. در آن زمان اساسا تنها توریستهای جمهوری سوسیالیست چک، روسها، ساکنین آلمان شرقی، و من بودند من این عکس را از ایستگاه موستک گرفتم.عکس: klokan / GuardianWitness
نیوکاسل، ۱۹۸۷؛ اولین دیت با همسرم 27 سال پیش یک تور در شهرش بود. این عکس را از برجک قلعه گرفتم. عکاس: sugarbutty / GuardianWitness
هنگ کنگ، ۱۹۸۹؛ تراموایی در خیابان کانات که به رنگهای روشن کمپانی دلوکس رنگ شده است. مسیری که امروزه با مال پر شده است.عکاس: richardsharrocks / GuardianWitness
کراکوف، ۱۹۹۳؛ سومین و آخرین کریسمسی که در کراکوف گذراندم.. شهر از آن زمان بسیار تغییر کرده است. عکاس: nuszka / GuardianWitness
مؤلفین: خوانندگان گاریدن و فرانسسکا پِری مترجم: علی اکبرزاده
به مناسبت موضوعِ امسالِ UrbanPhotoFest «عکاسی، حافظه و آرشیو» ، خوانندگان روزنامه ی گاردین، عکسهای قدیمی و خاطرات شهرهایشان را از سراسر جهان به اشتراک گذاشتهاند.