OLYMPUS DIGITAL CAMERA

در برابر فساد هیچ نمی گوییم! بخش دوم گفتگو با مهندس سیدمحمدباقر طباطبایی

img_1303

در بخش نخست درباره باید و نبایدهای یک فراخوان مسابقه سخن گفتیم و در انتها وارد بررسی مصداقی شدیم. در این بخش با ادامه بررسی مصداق ها به آسیب شناسی مسابقات رایج می پردازیم.

  • در تجربه هتل های نرگس اما با یک مسابقه تمام عیار مواجه بودیم. با توجه به برنامه ریزی و حجم مطالعات صورت گرفته برای آن طرح، چطور رسانش اطلاعات به شرکت کنندگان را مدیریت می کردید؟

بله مسابقه هتل های بین المللی نرگس در مشهد، یک مسابقه تمام عیار بود که تمامی مقدمات آن هم فراهم شد، و برای اولین بار در ایران مسابقه ای درست مطابق با آیین نامه مصوب و لازم الإجرای آن برگزار شد. هتل های نرگس در زمینی به مساحت حدود ۵ هکتار نزدیک حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام قرار بود که احداث شود. طبق برنامه های طرح تفصیلی مشاور آن محدوده، که البته فقط بر اساس مطالعات بسیار مقدماتی شهرسازی و غیر دقیق و در بعضی از موارد هم غلط بود، اینها شامل چند پروژه بود که در قالب چهار قطعه زمین که دو خیابان از میان آنها میگذشت، تجمیع شده بود. قبل از پاسخ به سوال شما باید بگویم که در مرحله نهایی این مسابقه پنج گروه مهندس مشاور شرکت داشتند، اما برای انتخاب این پنج گروه مسیری طولانی توسط گروه ما طی شد، از مصاحبه های متعدد و بررسی رزومه ها و سنجش توان فنی و حرفه ای حدود ۸۰ گروه دیگر، که در طی مراحلی به فهرست نهایی دست یافتیم. در این مسابقه علاوه بر من که نقش مدیریت را بر عهده داشتم، درست طبق قالب تعریف شده در آیین نامه، مشاور مسابقه هم (نقشان) برای تدوین برنامه و نهایی کردن آن وظایفی بر عهده گرفت. قبل از آغاز هر کاری تیم داوران (حجت/حبیبی/صارمی/صفامنش/حبیب اللهیان/سپهری/سپانلو) انتخاب شدند و تمامی مراحل انتخاب گروه نهایی مسابقه‌دهندگان و نیز بروندادهای مطالعات و طراحی مشاور مسابقه که نهایتا بعنوان مفاد سفارش در اختیار مسابقه‌دهندگان قرار گرفت، توسط اینجانب مدیریت و توسط تیم داوری بررسی و تأیید شد. در تمامی طول برگزاری مسابقه، بعنوان مدیر مسابقه به همراه گروه همکارم با مسابقه‌دهندگان در تماس بودم، و در چندین جلسه حضوری روند کار را با گفتگو و البته طبق تمایل مسابقه‌دهندگان ( باوند/ شارستان/آمود/جودت/ سینام) بدون مشاهده طرح ها، پرس و جو می‌کردیم و به پرسش ها پاسخ می‌دادیم. بنابراین اطلاع‌رسانی به مشاوران، شامل سه بخش اصلی بود: اطلاع‌رسانی از طریق دفترچه تهیه شده توسط مشارو مسابقه (نقشان)، اطلاع‌رسانی در جلسه معارفه با حضور اعضای تیم داوری، و اطلاع رسانی همه جانبه در طول برگزاری.

  • حجم اطلاعات و مقاطع شماتیکی که برای مسابقه ضلع قبله فراهم کرده بودید برای اولین بار توجه مرا به این موضوع جلب کرد. جوایز آن مسابقه پرداخت شد؟ آن نظام ترکیبی پرداخت و میزان جایزه در قیاس با مسابقات معمول بسیار متفاوت بود!

هر یک از فرایندهای انتخاب مهندس مشاور برای تهیه برنامه یا طرح یا مدارک فنی، از جمله مسابقات، مانند هر طرح و پروژه ای، اگر چه جنبه های عمومی و مشترکی هم با سایر موارد هم ارز و مشابه داشته باشد، رویدادی منحصر بفرد است. مسابقه میدان ضلع قبله حرم امام رضا علیه السلام، اولا مسابقه ای دو مرحله ای بود، و به همین جهت برنامه ریزی برای هریک از دومرحله آن با مرحله دیگر متفاوت بود. از جمله اینکه مرحله اول برای دریافت انگاره و مرحله دوم برای دریافت طرح شماتیک برنامه ریزی و اجرا شد. ثانیا به لحاظ جایگاه مهم و وسعت و اهمیت میدان ضلع قبله، در مرز های طراحی‌معماری و طراحی‌شهری برگذار شد، و همین امر موجد بسیاری از سوالاتی بود که شرکت کنندگان می‌پرسیدند و من بعنوان مدیر مسابقه و حسب وظایفم به آنها از هر طریق ممکن، پاسخ می‌گفتم و ابهامات را برطرف می‌کردم.
در مرحله اول، خواسته مسابقه این بود که از یک سو به انگاره های قابل تداوم و گشایش منظرهای جدید به موضوع دست یابیم، و از سوی دیگر گروه هایی را که می‌توانستیم در کنار مهندسان مشاور توانمند و صاحب صلاحیت ارزیابی فنی شده به مرحله دوم دعوت کنیم، بشناسیم. به هر دو هدف دست یافتیم. بر حسب توضیحاتی که دادم فراخوان مرحله اول عمومی بود، و جوایز آن هم با توجه به خواسته ها که در یک شیت ۱۰۰در ۷۰ و یک دفترچه ۵ برگی توضیحات قابل درج بود، تعیین شده بود. با سایر مسابقات یا شبه مسابقات مقایسه نکنید. چون بسیاری از آنچه مسابقه نامیده می شود، فقط نمایش هایی غیر حرفه ای برای پاسداشت نظر مدیران ارشد سازمان هاست. ولی گروه ما بعنوان مدیر مسابقه، در مسابقه میدان ضلع قبله هم از حمایت همه جانبه و خردمندانه آقای مهندس مهریزی بعنوان نماینده آستانقدس رضوی و شهرداری مشهد برخوردار بودیم و هم فراخوان با استقبال خوبی در جامعه حرفه ای مواجه شد. مجموعا حدود ۸۰۰ نفر برای تهیه بیشتر از ۱۳۰ اثر در این مرحله شرکت کردند. و مانند همه جاهایی که مسابقه به درستی برگزار شده ( یعنی همان مسابقه نرگس!) جوایز همزمان با اعلام رأی داوران در همایشی عمومی، به برندگان اهدا شد. ۵ اثر برگزیده این مرحله بهمراه ۴ مهندس مشاوری که طی فرایند ارزیابی فنی برگزیده شده بودند، شامل (اثر/ نقشان/ شیفت/ پارسوماش پایدار) به مرحله دوم مسابقه راه یافتند. در این با توجه به فراخوان خصوصی برای هریک از این مشاوران کمک هزینه در نظر گرفته شد. خواسته ها از طرح شماتیک فزون تر نبود. خواسته بودیم در یک مجموعه منسجم و در سطح ساختاری، جایگاه میدان و شیوه پیوند دادن حرم با شهر از طریق میدان بررسی و طرح شود. در اینجا هم داوری با همان تیم داورانی که در فراخوان اعلام شده بودند (حبیبی/حجت/ دانشپور/کلانتری/استادی/رئیسی/رحیم زاده)  و در همان تاریخ ها و در همان مکان اعلام شده، انجام شد. در فرایند داوری جز داوران و من و دستیارانم (بدون حق رأی) کسی حضور نداشت. ارزیابی فنی توسط همکارانم انجام شد و فقط یک کار به سبب ناهمخوانی با خواسته ها کنار گذاشته شد. در اینجا هم باز به لطف خداوند و با حمایت بینظیر آقای مهندس مهریزی، همزمان با اعلام رأی داوران در همایشی عمومی، جوایز تعیین شده نقدا پرداخت شد.

البته من سطح این مسابقه را به هیچ عنوان پایین نمی‌آورم که با سایر آنچه مسابقه خوانده می‌شود، مقایسه اش کنم. ما با شناخت و تحلیل کامل آنچه معمولا روی می‌دهد و درست نیست، و بر حسب تعهد به عمل به آنچه درست است، مسابقه را برگزار کردیم.

OLYMPUS DIGITAL CAMERA

  • شما یکی از پر تجربه ترین مدیران طرح و برگزار کنندگان مسابقات معماری در ایران هستید. وقتی به رشد کمی و سقوط کیفی مسابقات در این چند سال اخیر نگاه می کنید، ریشه مشکلات را در چه می بینید؟

از میان روش های انتخاب طراح یا طرح های برتر برای ساخت، برگزاری مسابقه معماری هنوز هم یکی از جذاب ترین و رازآلود ترین روش هاست. هم مدیران و مجریان طرح ها به آن علاقه دارند و هم معماران و طراحان. هرکدام از جهتی آن را محملی برای تشخص و تمایز می شمارند. پیداست که اگر با مناقصه که معمولا و در اغلب اوقات روش بسیار کارامد و مناسبی برای انتخاب ضعیف ترین فرد حرفه جهت انجام کار و البته در بسیاری از موارد آلوده به انواع مفاسد است، بسنجیم، مسابقه معماری به سبب نقد پذیری فرایند و نتایج، نمره بالاتری می گیرد. اما مسابقات معماری هم، مانند هر فرایند دیگری برای انتخاب و مانند هر مسابقه دیگری جنبه های خوب و بد بسیار دارد. نمیتوان آن را ی‌کسره مطلوب یا از بنیاد نامطلوب شمرد. حتما در اندازه هایی و برای مواردی حتی ضروری هم هست. اما پیداست که وقتی بر اساس خواسته های نامعقول جمعی از کسانی که بعنوان سازنده یا تصمیم گیر و مدیر، فرایند های ساخت و ساز را هدایت می‌کنند، قرار می شود که اغلب کارهای معماری از طریق مسابقه انجام شود یا طراحان بیشتر از هر مسیر و فرایند دیگری از طریق مسابقه انتخاب شوند، یا معتبرترین رویدادهای معماری که در سرزمین برگزار می شود مسابقات و جوایز معماری باشد، و این مسابقات و جوایز هم توسط جمعی هدایت شود که بیشتر از ذات معماری و شیوه های درست انجام کارهای درست، به ظواهر خود و سپس به جلوه های ویژه کارهایشان- نه بعنوان فضاهای زندگی و فعالیت بلکه بعنوان صحنه هایی برای جلوه فروشی و فخر آوری- بیندیشند و معماران بیشتر از هر عرصه دیگری تمایل داشته باشند که خود را در مسابقات بشناسانند و  مطرح کنند و بیشتر از هر هدف دیگری برای برنده شدن در مسابقات و دریافت جوایز کار کنند، معلوم است که یک جای کار یا شاید هم چند جای کار می لنگد.

وقتی فرایندی تکرار می‌شود و کیفیتش می افتد، چه می‌توان گفت؟ حتما هدف گم شده، یا فساد در آن راه یافته. اصولا همین که مسابقات زیاد برگزار می شود یک آفت است. مگر چند مجری توانمند محتاج به مسابقه برای طرح و پروژه و چند مدیر توانمند قابل به مدیریت مسابقه در کشور داریم که هر روز فراخوانی می بینیم. فراخوان هایی که حتی بعضی ها در شکل و شمایل و رنگ و نقش هم با یکدیگر فرق زیادی ندارد.

آفت دیگر این رشد کمّی بی قاعده این است که گروه هایی هم به فکر می‌افتند که در تشکّل های خودساخته با عناوین خودخوانده بر این فرایندها مدیریت کنند و ازین نمد برای خود کلاهی بیابند. گروهی دیگر به فکر می افتند که کارگاره‌های سخیف چگونه در مسابقات برنده شویم و چگونه جایزه فلان را ببریم و چگونه چشم دیگران را از حدقه در بیاوریم، برگزار کنند و تازه جوانان را بفریبند.

در جایی ایستاده ایم که خوب است برگردیم و یک بار گذشته را واکاوی کنیم؛ روزگاری بود که فهرست مقالات و کتاب های منتشر شده معماری به زبان فارسی، صفحات زیادی را اشغال نمی کرد. در آن روزگار ظهور ناگهانی یکی دو نشریه فصلی معماری و نوع متفاوت مواجهه آنان با موضوعات معماری که حاصل انگاره مانور تجمل و آمیخته با خودشیفتگی بعضی از بیرون آمدگان از دانشکده های تازه تأسیس معماری بود، و همچنین رقابتی که میان مهندسان مشاور قدیمی با جوانان تازه به گود آمده در گرفت و بازتاب آن در این نشریات، از جمله با شروع طراحی سفارت خانه های جمهوری اسلامی و نیز برگزاری مسابقه شرکت نفت و سپس فرهنگستان ها، غوغایی در جامعه پس از انقلاب و در خلال جنگ، به رخوت افتاده معماری،  ایجاد کرد. فرصت هایی نیز به دامن بعضی کسان افتاد که بتوانند این غوغا را به سوی منافع خود متمایل کنند. یعنی شاید نفس این غوغا بد نبود، اما در زمانه ای که همه چیز محدود و شاید هم انحصاری بود، تلاش هایی شد که  هم نگرش هایی را و هم  محافلی را حول آن نگرش ها  شکل داد.  که هنوز هم در اکثر فرایندهای انتخاب و بکارگیری معماران و از همه بیشتر در مسابقات معماری دخیل و موثر است.

در حال حاضر هم  گویا رکود ساخت و ساز و در نتیجه کاهش فرصت های شغلی مرتبط با معماری و از طرف دیگر افزایش فراتر از حد نیاز فارغ‌التحصیلان معماری که همه هم تا چندی پیش خود را پس از گذراندن چند واحد طراحی معماری معمار صاحب نظر و صاحب سبک می‌شمارند و متوقع دریافت تقدیر نامه ها و جوایز و پاداش های مسابقات معماری هستند و بر این گمانند که برایشان فرش های قرمز در بازار کار پهن شده است، و البته ویژه بازی های بعضی محافل هم  در آتش این گمان ها می دمد، بازار مسابقات معماری را رونق داده است. از طرف دیگر بی اعتمادی مدیران تصمیم گیر به خود و به دستگاه های تحت هدایت و مدیریت خود در تشخیص خوب از بد و تمایل به اینکه بیشتر از آنچه در فرایندهای معمول تهیه طرح ها معمول است، حق مداخله و انتخاب داشته باشند، برگزاری مسابقات را در چشم مدیرانی که به لحاظ شایستگی های فنی و کارامدی مورد تردید و سوال هستند، جذاب کرده است. این مدیران گاهی به کارکنان خود میگویند چه کاری است که یک طرح یا یک طراح یا یک سازمان طراحی داشته باشیم آن هم با قرارداد؟، بهتر است جمعی را بکار بگیریم و از طریق رقابت به طرحی بهتر و حتما در ذهنشان با هزینه کمتر یا شاید هم رایگان و زمان کوتاه تر و بسیار کوتاه تر، دست یابیم. که البته باید به ایشان عرض کرد که زهی خیال باطل!

اما بطور معمول و در جریان عادی حوادث، هیچکدام از این دو گروه یعنی مجریان مسابقات و شرکت کنندگان در آنها، از خود نمیپرسند که اصولا مسابقه معماری برای چه کاری باید یا ممکن یا مفید و مطلوب است که برگزار شود؟ و پاسخ این پرسش را آنقدر بدیهی می دانند که مجریان هر گاه تصمیم بگیرند مسابقه برگزار می کنند، و یکی از عوامل فنی نسبتا بیکارتر سازمان تحت مدیریت خود را مأمور می‌کنند و می‌گویند که مسابقه ای را سامان دهد، و مسابقه‌دهندگان نیز بعضی بصورت حرفه ای مسابقه‌باز شده اند و بعضی هم بر حسب اصرار و ابرام مجریان یا شناخت از داوران و سایر ارکان، یا با هدف بیکار نبودن، در مسابقات شرکت می‌کنند. و از همین گذر است که این آشفتگی ها پدید آمده و روز بروز هم بر وسعت و دامنه آن افزوده می‌شود.

img_0287

  • خانم نسرین سراجی درباره تعدد مسابقات در فرانسه می گفت که تمام پروژه های دولتی که مبلغ آنها بالاتر از ۲۰هزار یورو باشد، قانونا باید به مسابقه گذاشته شوند. دفتری مانند BRT نیز با آن سابقه و تعداد کارکنان هنوز قریب به نیمی از پروژه هایش را از مسابقات به دست می آورد. با این سخت گیری که شما مطرح می کنید چطور چنین چیزی ممکن است؟ مگر ما چه نداریم که بقیه دارند؟

نمیدانم کجا چه گفتم که معلوم شد سخت گیری می‌کنم! در حالی که به نظر من موضوع خیلی ساده است؛ برای برگزاری یک مسابقه سالم و درست سه شرط کافی است: مدیر و مجری بدانند که مسیر درست کدام است، تعمّد بر فساد و خطا نداشته باشند، برگزار کننده از مدیر حمایت کند. و این حتی از شرایط توفیق در یک تیم فوتبال ساده تر و فهرستش کوتاه تر است. شاید اصول کلی توفیق در صنعت و فناوری نیز همین است. یک پرینتر هم برای اینکه کار کند باید روشن و متصل باشد، دستور خطا نگرفته باشد، و کاغذش تأمین شود! هر وقت توانستیم چنین سامانه ای را درست و برپا و از آن حمایت و آن را الگوی تولید سایر سامانه های مشابه و تابع کنیم، و وقتی که یک جا به اتفاق یا با تلاش های فردی شخصی برپا شد، بی درنگ در پی ویرانی اش بر نیامدیم، ما هم می توانیم مثل فرانسه همانطور که نسرین سراجی میگوید قانونی داشته باشیم که مثلا طرح یا طراح همه ساختمان‌های مهم دولتی و همه ساختمان‌های مهم شهری، باید از طریق مسابقه انتخاب شود. اما تا آنجا فاصله زیادی داریم. فرض کنید همین الان چنین قانونی داشته باشیم. با این تشکل های خودخوانده … مسابقات و کارگروه نظارت و شیوه های آنچنانی و محافل مستمرّ و برندگان همیشگی چه کنیم؟ می توان گمان کرد که  برپا کنندگان یکی از همین جوایز مشهور معماری در ایران، چنین افقی را پیشاروی خود ترسیم می کردند و هدفشان از تشکل بخشی به یک باند همیشه برنده و نام های همیشه تکرار شونده، نه فقط مثلا طراحی یک ویلا در اینسو و یک آپارتمان در آن سو، که قبضه کردن کل کارهای دولتی در یک حرکت از پیش اندیشیده و حساب شده بوده است. تا اوضاع اینگونه است و صلاح بر فساد نچربیده، چنین قانونی و سازوکاری را برای ایران مضر می دانم، و همان روش های سنتی انتخاب را لااقل فاقد مفسده دروغ و دغل می بینم و از مسابقاتی که نادرست برگزار شود، مفید تر می شمارم. حالا هرگاه توانستیم در سال ۴ مسابقه سالم برگزار کنیم که همه شرایط و قواعد در آن رعایت شده باشد، می توانیم با گسترش و توسعه آن هم فکر کنیم. بعنوان مثال شما اینطور ببینید که من با کارفرماهای قدرتمندی مثل نیروی انتظامی و آستان‌قدس‌رضوی در هنگام پذیرش مدیریت مسابقه شرط می‌کرده ام که هرگاه یک گام بر خلاف آیین نامه مصوب برگزاری مسابقات و دیدگاه های مدیرمسابقه بردارند، مسابقه را در همانجا متوقف می‌کنم و ماجرا را از طریق رسانه ها و شبکه های اجتماعی به اطلاع همگان می‌رسانم. نه فرمانده نیروی انتظامی قبل از شرکت کنندگان در همایش اعلام رأی، از برنده مسابقه نرگس خبر داشتند نه قائم مقام تولیت آستان قدس رضوی در جلسات داوری شرکت کردند. حالا مقایسه ای بکنید با این مسابقاتی که برگزار کننده اش حتی با مدیر شهرداری یک منطقه یا مدیر اقتصادی یک سازمان نمی تواند چنین شرطی بکند، چون اصلا نمی داند که این شرط چه معنایی دارد و موجد چه تعهداتی است و بر اساس چه حقوق و قانونی بنا شده. در چنین حالتی چه معنا دارد تکثیر مسابقات معماری مگر تکثیر فساد؟   اگر مسابقات با مدیریت درست و حسابی و طبق آیین نامه برگزار شود، در حال حاضر و با بضاعت فعلی مدیریتی، بیشتر از سالی ۴ فقره نمی تواند بود. تشکّل هایی که گمان میکنند نظارتی دارند و برای خودشان شأنی در مدیریت کلان مسابقات معماری قائل هستند، البته از تکثّر فقرات مسابقات سود می‌برند و با این حرف مخالفت خواهند کرد. البته احتمالا حق دارند.

  • در مورد ترکیب ثابت داوران در مسابقات سخن گفتید. خود شما هم تا حدودی از این ترکیب های ثابت بهره برده اید، چرا؟ چه فرقی میان مهارت و دانش طراحی با مهارت و دانش داوری است؟ چطور باید داور انتخاب کرد؟

در باره ترکیب ثابت سخنی گفته نشد، در باره نام های ثابت چرا! انتخاب داوران باید در پیوند با چند عامل انجام شود: موضوع، مرحله، زمینه و خواسته های سفارش دهنده. داوری برای اوضاع و مواقع متفاوتی از هریک از این عوامل چهارگانه، روش و منش متفاوتی می خواهد. ترکیب ثابت داوران اگر تشکیل شده از داورانی سالم و کارآزموده و هماهنگ باشد، چه اشکالی دارد؟ اشکال کار وقتی است که یا اصلا ترکیبی صورت نمی گیرد، یعنی داوران فقط چند اسم هستند که قرار است در یک بازه زمانی بسیار کوتاه چندساعته کارهایی را ارزیابی و داوری کنند، و معلوم نیست که هریک برای ایفای چه نقشی روی این صحنه آمده اند. و دیگر وقتی که ترکیب شکل گرفته و حتی تیم پدید آمده، اما مناسب آن موضوع و مرحله و زمینه یا خواسته های سفارش دهنده نیست، یا مثلا  پاک و پالوده نیست. وقتی مثلا داوری هست و می‌شناسیم که در تمامی ارزیابی های خود با در نظر گرفتن ارزش صفر برای کارهای رقیب منظورش، کار خود را پیش می برد و دیگرانی هم هستند که در همان فرایند با او همکارند و بر سرش فریاد نمی زنند و او را از تیم بیرون نمی اندازند، سهل است که او را سردمدار خود و جریان خود می شمارند و پایش را به انواع و اقسام کارهایی که در آنها توان و مهارت ندارد می گشایند، سخن گفتن از ترکیب ثابت داوری بعنوان یک اشکال، اگر چنین داورانی در آن حاضر نباشند، خیلی بجا و مناسب نیست. بلکه اشکال کار در این است که گاهی فساد دیده می شود و شناسایی می شود و درک هم می شود، اما در برابر آن سکوت میکنیم و هیچ نمی‌گوییم.
برای اینکه انتخاب داوران کمی توضیح داده شود، یک بار دیگر این پرسش را مطرح میکنیم که شروط برگزاری مسابقه چیست؟

  • یکی آنکه باید خواسته های مسابقه نشانگر امر نامتعینی باشد که بر پایه امر متعین، به شیوه های قابل جایگزینی و بدیل سازی، شکل می‌گیرد. بنابراین مسابقه باید تحریک کننده و نشانگر خلاقیت باشد، یعنی در مواردی حدود و مقدمات آن معلوم اما شکل و شمایل و ویژگی های صوری و محتوایی آن نامتعین باشد. یعنی محتوای سفارشِ برگزار کننده مسابقه باید کاملا معلوم و مشخص باشد، اما برگزار کننده خود راه حل قطعی کالبدی کردن آن اصول و محتوا را نداشته باشد، یا بداند که می‌توان بر اساس همان اصول و محتوا راهکارهای متعددی پیشنهاد کرد.
  • دیگر وقتی که خواسته مسابقه، در محدوده توانایی های معرفتی بشر و توانایی های فنی در زمان تعیین شده، قابل حصول باشد.
  • محصول تولید شده در مسابقه باید قابلیت تداوم داشته باشد. یعنی اگر انگاره است قابل تبدیل به طرح باشد، اگر طرح است قابل تبدیل به نقشه‌های اجرایی باشد.

مثلا در باره

  • یادمان های عمومی و نمادهای شهری و فرهنگی
  • طرح یا الگوهای قابل تعمیم برای طرح ها و اقدامات بعدی در همان دسته یا زمینه
  • فضاهای ویژه که قبلا در آن زمینه یا موضوع، آزموده نشده
  • پروژه هایی که برای یک سازمان اجرایی مهم و معرفی کننده و شاخص ساز به شمار می آید.

حال در هریک از موارد فوق، انتخاب داوران و نحوه چیدمان تیم داوری، مهم ترین پیامی است که از طرف برگزارکنندگان به جامعه حرفه ای داده می شود. مدیر مسابقه از طریق نام های داوران و نحوه چیدن میز داوری به مسابقه‌دهندگان و جامعه حرفه ای پیام می‌فرستد که چه نوع طرح هایی بیشتر بخت برنده شدن خواهد داشت. مقایسه ای ساده انجام دهیم: وقتی که در طراحی گرافیک فراخوان مسابقه معماری که به صورت پوستر یا آگهی های روزنامه ها یا . . .  انجام می شود، می‌باید دقت شود که تا حد امکان ساده و تهی از نشانه هایی باشد که به طراحان و مسابقه‌دهندگان جهت گیری خاصی را القا کند ( مثلا کاربرد نقوش هندسی متعلق به یک فرهنگ ویژه، مسابقه‌دهندگان را به این فکر می اندازد که حتما خواسته برگزار کنندگان توجه به این نقوش و خاستگاه و معنای فرهنگی آنها بوده است)، باید دید که حدود تحفظ ها و مراقبت ها در چیدمان تیم داوری چیست.

OLYMPUS DIGITAL CAMERA

تیم داوری فقط مجموعه ای از افراد با عنوان داور نیست، بلکه واقعا تیمی است که چیدمان آن دور میز داوری، نیاز به طراحی و برنامه ریزی دارد. در بسیاری از موارد ناکامی داوران در رسیدن به نتیجه یا رأی قابل اعلام، مثلا موارد مضحکی مانند اعلام نشدن طرح رتبه اول و شروع طرح ها از رتبه سوم یا چهارم، نه ناشی از ماهر و آگاه نبودن اعضای تیم داوری، بلکه بیشتر ناشی از ناهماهنگی تیم داوری است که مدیر مسابقه نتوانسته است بطور درست آن را طراحی کند.

در باره پیام ناشی از چیدمان میز داوری به مسابقه دهندگان باید مراقبت کرد که اولا در راستای اهداف و راهبردهای طرح و خواسته های سفارش دهنده و منطبق با مفاد سفارش باشد، نه آنکه مثلا برای ساختمانی صنعتی جمعی از هویت پرستان مدهوش را بعنوان داور گرد هم آوریم، یا برای ساختمانی مذهبی جمعی نوپرستان بازیگوش را!!  ثانیا این پیام نباید به گونه ای منتقل شود که تمامی کارها یکنواخت باشد و از مسابقه فایده ای به دست برگزار کننده نرسد.

همچنین در پایان اضافه کنم که ارکان مسابقه فقط  شامل مجری و مدیر و مشاور و داوران و مسابقه‌دهندگان است، و عناوین جعلی و ساختگی دیگری مانند مشاور عالی و مدیر ارشد و ارزیاب کیفی و کمیته راهبردی و کمیته برنامه (؟؟؟)  و اینطور سمت های بی معنا و زائد و آسیب رسان، که در مسابقاتی که بصورت غیر قانونی برگزار می شود رایح شده، محلی از اعراب و اعتبار ندارد.

 

مطلبی دیگر
محلی‌گرایی چگونه می‌تواند شکاف بین چپ و راست را پر کند؟